اگر کودکم فحش داد، تو دهنش فلفل بریزم؟(۲)
ما میدانیم وقتی که بچهها یک کلمه نامناسب را در مقابل دیگران به کار میبرند، پدر و مادرشان چه احساسی پیدا میکنند. این موضوع را کاملا میدانیم.
کودک تازه زبان باز کرده، مشغول بازی با میزبان ۷۰ سالهتان است. با هم کشتی میگیرند، میخندند و لبخند را روی لب حاضران میآورند. میزبان وانمود میکند که از کودک کمزورتر است، به زمین میخورد و برای اینکه احساس غرور کودک از این قدرت بیشتر شود، با انرژی بیشتری وارد میدان میشود. ناخواسته پایش روی پای پهلوان کوچک میآید و در چند ثانیه خنده روی لب همه مهمانها میماسد. در مطلب قبل درباره اینکه چرا ناسزا میگوید؟ صحبت کردیم. در ادامه در خصوص واکنش پدر و مادرها در مقابل چنین رفتارهایی توضیحاتی آورده شده است:
چه واکنشی نشان دهیم؟
ما میدانیم وقتی که بچهها یک کلمه نامناسب را در مقابل دیگران به کار میبرند، پدر و مادرشان چه احساسی پیدا میکنند. این موضوع را کاملا میدانیم. این دقیقا همان احساسی است که ربکا جکسون، عصبشناس زمانی که فرزندش در صف اتوبوس ناگهان گفت «جهنم گور به گور شده» پیدا کرد، اما ربکا در برابر چشمهای حیرتزده حاضران به جای آنکه با اخم و تلخی او را تنبیه کند، نگاهی به صورت عرقکردهاش انداخت و به این فکر کرد که احتمالا این کودک از گرمای هوا کلافه شده است و در واکنش به حرف فرزندش گفت «هوم. . . هوا بیش از اندازه گرمه!»
این دقیقا همان جملهای بود که کودک ربکا نیاز داشت بشنود. او در لحظهای که از شدت گرما کلافه و مستاصل شده بود، نیازی به نصیحتهای دیگران نداشت و تحمل نشستن پای کلاس تربیت و ادب را هم نداشت؛ او نیاز داشت کلافگیاش درک شود و مادرش دلیل این آشفتگی را با شنیدن حرفش درک کند. پس از آن کودک توانست با آرامش و احساس بهتری در مورد اینکه چقدر کلاسشان در مدرسه گرم بوده و شلوغی و گرمای اتوبوس چقدر به او فشار آورده صحبت کند و مادر و دختر در مورد اینکه برای خلاص شدن از گرما چه باید بکنند صحبت کردند.
اتفاق شرمآوری افتاده بود و اگر ربکا میخواست رفتاری جز این بکند، با تبدیل شدن به یک مادر قضاوتگر که گوش شنوایی برای مشکلات فرزندش ندارد، دل او را میشکست.
پیشگیری کنید
برای اینکه از یک مادر قضاوتگر به مادری همدل یا به قول امروزیها «پایه» تبدیل شوید، این راهها را امتحان کنید:
اغراق نکنید: واکنشهای منفیتان را تعدیل کنید. از حرف یا کار کودکتان خوشتان نیامده؟ خشمگین به سمتش ندوید و فورا ابروهایتان را در هم گره نکنید. به خودتان برای ارزیابی اتفاق افتاده و پیدا کردن راهحل، کمی زمان دهید و اگر در همان لحظه راه مناسبی برای حل بحران پیدا نکردید، خنثی رفتار کنید و در زمان بهتری با فرزندتان در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت کنید.
کوپنها را نسوزانید: آنقدر در طول روز «نه» به زبان نیاورید که در چنین شرایطی کوپنی برای سوزاندن نداشته باشید. اگر بهخاطر هر کار سادهای به فرزندتان نه بگویید، اهمیت این واژه را برایش کم میکنید و شجاعت سرپیچی از فرمانهایتان را به او میدهید.
نه تشویق، نه تهدید: نهتنها خندیدن شما به رفتارهای نادرست فرزندتان، بلکه نشاندادن خشم و عصبانیت هم میتواند به تقویت رفتار او منجر شود. اگر نمیخواهید آنچه از زبان او بیرون آمده به یک عادت کلامی تبدیل شود، با نشان دادن توجه اغراقشده مثبت و منفی او را به تکرار رفتار تشویق نکنید. گاهی بچهها فقط دنبال جلبتوجه شما میگردند و حتی حاضر هستند به قیمت دیدن عصبانیت شما این توجه را به خود جلب کنند.
دیگر قضاوت نکنید
پیدا کردن مادری که انتظار بهترین بودن از کودکش نداشته باشد آسان نیست. این ماجرا شاید در خانه چندان پررنگ نباشد و میان کودک و مادر فاصله چندانی نیندازد، اما در اغلب موارد، وقتی پای مادران دیگر به میدان باز میشود و کودکی که همیشه سر به راه بوده با گفتن جملهای که هیچ کس انتظارش را ندارد مادر را در حضور دیگران شرمنده میکند، ماجرا شکلی دیگر به خود میگیرد. در چنین شرایطی تنها نگرانی در مورد تربیت فرزند نیست که مادر را به نشان دادن واکنش وامیدارد؛ بلکه تلاش برای اثبات اینکه «من مادر خوبی بودم، من هیچ اشتباهی در مسیر تربیت فرزندم انجام ندادهام!» انگیزه مادر برای مقابله با کودک و سرزنش او را تقویت میکند.
در این میان، آنچه مادرها از آن غافل میشوند، درک احساسات کودک، کند و کاو آنها و تلاش برای پیدا کردن بهترین راه برای ابراز آن احساسات است. کودکی که همیشه از ترس سرزنش شدن، احساسات منفیاش را در خود حبس میکند، هیچوقت راه درست ابراز آنها را یاد نمیگیرد. چنین کودکی هرگز یاد نمیگیرد وقتی خشم سراغش میآید، چطور باید آن را ابراز کند یا وقتی از کسی دلخور است، از چه راهی باید دلخوریاش را به نمایش بگذارد.
چه واکنشی نشان دهیم؟
ما میدانیم وقتی که بچهها یک کلمه نامناسب را در مقابل دیگران به کار میبرند، پدر و مادرشان چه احساسی پیدا میکنند. این موضوع را کاملا میدانیم. این دقیقا همان احساسی است که ربکا جکسون، عصبشناس زمانی که فرزندش در صف اتوبوس ناگهان گفت «جهنم گور به گور شده» پیدا کرد، اما ربکا در برابر چشمهای حیرتزده حاضران به جای آنکه با اخم و تلخی او را تنبیه کند، نگاهی به صورت عرقکردهاش انداخت و به این فکر کرد که احتمالا این کودک از گرمای هوا کلافه شده است و در واکنش به حرف فرزندش گفت «هوم. . . هوا بیش از اندازه گرمه!»
این دقیقا همان جملهای بود که کودک ربکا نیاز داشت بشنود. او در لحظهای که از شدت گرما کلافه و مستاصل شده بود، نیازی به نصیحتهای دیگران نداشت و تحمل نشستن پای کلاس تربیت و ادب را هم نداشت؛ او نیاز داشت کلافگیاش درک شود و مادرش دلیل این آشفتگی را با شنیدن حرفش درک کند. پس از آن کودک توانست با آرامش و احساس بهتری در مورد اینکه چقدر کلاسشان در مدرسه گرم بوده و شلوغی و گرمای اتوبوس چقدر به او فشار آورده صحبت کند و مادر و دختر در مورد اینکه برای خلاص شدن از گرما چه باید بکنند صحبت کردند.
اتفاق شرمآوری افتاده بود و اگر ربکا میخواست رفتاری جز این بکند، با تبدیل شدن به یک مادر قضاوتگر که گوش شنوایی برای مشکلات فرزندش ندارد، دل او را میشکست.
پیشگیری کنید
برای اینکه از یک مادر قضاوتگر به مادری همدل یا به قول امروزیها «پایه» تبدیل شوید، این راهها را امتحان کنید:
اغراق نکنید: واکنشهای منفیتان را تعدیل کنید. از حرف یا کار کودکتان خوشتان نیامده؟ خشمگین به سمتش ندوید و فورا ابروهایتان را در هم گره نکنید. به خودتان برای ارزیابی اتفاق افتاده و پیدا کردن راهحل، کمی زمان دهید و اگر در همان لحظه راه مناسبی برای حل بحران پیدا نکردید، خنثی رفتار کنید و در زمان بهتری با فرزندتان در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت کنید.
کوپنها را نسوزانید: آنقدر در طول روز «نه» به زبان نیاورید که در چنین شرایطی کوپنی برای سوزاندن نداشته باشید. اگر بهخاطر هر کار سادهای به فرزندتان نه بگویید، اهمیت این واژه را برایش کم میکنید و شجاعت سرپیچی از فرمانهایتان را به او میدهید.
نه تشویق، نه تهدید: نهتنها خندیدن شما به رفتارهای نادرست فرزندتان، بلکه نشاندادن خشم و عصبانیت هم میتواند به تقویت رفتار او منجر شود. اگر نمیخواهید آنچه از زبان او بیرون آمده به یک عادت کلامی تبدیل شود، با نشان دادن توجه اغراقشده مثبت و منفی او را به تکرار رفتار تشویق نکنید. گاهی بچهها فقط دنبال جلبتوجه شما میگردند و حتی حاضر هستند به قیمت دیدن عصبانیت شما این توجه را به خود جلب کنند.
دیگر قضاوت نکنید
پیدا کردن مادری که انتظار بهترین بودن از کودکش نداشته باشد آسان نیست. این ماجرا شاید در خانه چندان پررنگ نباشد و میان کودک و مادر فاصله چندانی نیندازد، اما در اغلب موارد، وقتی پای مادران دیگر به میدان باز میشود و کودکی که همیشه سر به راه بوده با گفتن جملهای که هیچ کس انتظارش را ندارد مادر را در حضور دیگران شرمنده میکند، ماجرا شکلی دیگر به خود میگیرد. در چنین شرایطی تنها نگرانی در مورد تربیت فرزند نیست که مادر را به نشان دادن واکنش وامیدارد؛ بلکه تلاش برای اثبات اینکه «من مادر خوبی بودم، من هیچ اشتباهی در مسیر تربیت فرزندم انجام ندادهام!» انگیزه مادر برای مقابله با کودک و سرزنش او را تقویت میکند.
در این میان، آنچه مادرها از آن غافل میشوند، درک احساسات کودک، کند و کاو آنها و تلاش برای پیدا کردن بهترین راه برای ابراز آن احساسات است. کودکی که همیشه از ترس سرزنش شدن، احساسات منفیاش را در خود حبس میکند، هیچوقت راه درست ابراز آنها را یاد نمیگیرد. چنین کودکی هرگز یاد نمیگیرد وقتی خشم سراغش میآید، چطور باید آن را ابراز کند یا وقتی از کسی دلخور است، از چه راهی باید دلخوریاش را به نمایش بگذارد.
منبع:
سیب سبز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼