حس رقابت در کودکان، زودگذر است؟
از دید کودک حتی شمایی که در حکم مادر و قیم او هستید برای خدمت و یا محبت و رفع نیازهای او اینجا حضور داری.
پرسش: دختر من 4 ساله است. فقط دوست داره تو همه کارها اول باشه تو کلاس دوست داره فقط به اون توجه بشه برای همین همیشه ناراحت و مضطربه و زیاد با بقیه ارتباط برقرار نمیکنه.
پاسخ: کودکان تا سنین ۴-۵ سال دیدگاه و تصورشان راجع به جهان دیدگاهی خود محورانه است. یعنی هر چیز را و حتی هر اتفاقی را در دنیا با محوریت خودشان تعریف می کنند. از دید ایشان حتی شمایی که در حکم مادر و قیم او هستید برای خدمت و یا محبت و رفع نیازهای او اینجا حضور داری. کم کم با بزرگتر شدن بچه ها این قوه ادراک در ایشان شکل می گیرد که هستی از منظر خودش هم علتی دارد و همه چیز با محوریت او الزاما تعریف نمی شود.
لذا این دیدگاه به خودی خود زودگذر و طبیعی است مگر در ۲ حالت:
حالت اول زمانی است که ما هم به عنوان والدین به این دیدگاه بها دهیم و طوری با کودکمان رفتار کنیم که او برایش این عقیده تثبیت شود که هر آنچه در این دنیا هست در خدمت اوست همه باید در هر شرایطی به من که مرکز این دنیا هستم توجه نشان بدن، مثلا با محبت های افراطی با جانب گیری های نادرست و افراطی با تهیه نیازهایش به طور مفرط و بی انقطاع و سریع و ...
این مسئله از یک طرف منجر به خودخواهی کودک میشه و از طرف دیگه اونو با این توهم مواجه میکنه که گویی همه جا همین روال وجود داره و زمانی که وارد جامعه و دنیای واقعی بشه و ببینه این اتفاق نمی افته ضربه بزرگی ممکنه بخوره.
حالت دوم اینه که در این سن چون همه چیز را از منظر و محوریت خودش میبینه ممکنه در مورد مسایل منفی هم این اتفاق بیافته و هرگونه اتفاق بد و منفی رو هم از چشم خودش ببینه و به خودش نسبت بده مثلا اگه مامان بزرگ فوت کرده تقصیر منه من اذیتش کردم. بنابراین بعد از تشخیص اینکه این رفتار در کودک طبیعی داره جلو میره و کم کم رو به افول هست یا نه باید رفتار مناسب با این رویه را در پیش بگیریم.
پاسخ: کودکان تا سنین ۴-۵ سال دیدگاه و تصورشان راجع به جهان دیدگاهی خود محورانه است. یعنی هر چیز را و حتی هر اتفاقی را در دنیا با محوریت خودشان تعریف می کنند. از دید ایشان حتی شمایی که در حکم مادر و قیم او هستید برای خدمت و یا محبت و رفع نیازهای او اینجا حضور داری. کم کم با بزرگتر شدن بچه ها این قوه ادراک در ایشان شکل می گیرد که هستی از منظر خودش هم علتی دارد و همه چیز با محوریت او الزاما تعریف نمی شود.
لذا این دیدگاه به خودی خود زودگذر و طبیعی است مگر در ۲ حالت:
حالت اول زمانی است که ما هم به عنوان والدین به این دیدگاه بها دهیم و طوری با کودکمان رفتار کنیم که او برایش این عقیده تثبیت شود که هر آنچه در این دنیا هست در خدمت اوست همه باید در هر شرایطی به من که مرکز این دنیا هستم توجه نشان بدن، مثلا با محبت های افراطی با جانب گیری های نادرست و افراطی با تهیه نیازهایش به طور مفرط و بی انقطاع و سریع و ...
این مسئله از یک طرف منجر به خودخواهی کودک میشه و از طرف دیگه اونو با این توهم مواجه میکنه که گویی همه جا همین روال وجود داره و زمانی که وارد جامعه و دنیای واقعی بشه و ببینه این اتفاق نمی افته ضربه بزرگی ممکنه بخوره.
حالت دوم اینه که در این سن چون همه چیز را از منظر و محوریت خودش میبینه ممکنه در مورد مسایل منفی هم این اتفاق بیافته و هرگونه اتفاق بد و منفی رو هم از چشم خودش ببینه و به خودش نسبت بده مثلا اگه مامان بزرگ فوت کرده تقصیر منه من اذیتش کردم. بنابراین بعد از تشخیص اینکه این رفتار در کودک طبیعی داره جلو میره و کم کم رو به افول هست یا نه باید رفتار مناسب با این رویه را در پیش بگیریم.
منبع:
تبیان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼