دوقلوهایی که شبیه هم نیستند؟ (۲)
همیشه شباهت های دوقلوها برای همه جذاب بوده و هنوز هست. همه ما وقتی یک جفت دوقلو می بینیم، اول حسابی ظاهرشان را با هم تطبیق می دهیم و بعد ...
همیشه شباهت های دوقلوها برای همه جذاب بوده و هنوز هست. همه ما وقتی یک جفت دوقلو می بینیم، اول حسابی ظاهرشان را با هم تطبیق می دهیم و بعد سعی می کنیم رفتارهایشان را زیر نظر بگیریم تا ببینیم آیا همزمان با هم بینی شان را می خارانند؟ لبخند و اخمشان شبیه هم است؟ مثل هم غذا می خورند و حرف می زنند؟ در مطلب پیش درباره دوقلوهای همسان و غیر همسان و اثر ژن ها صحبت شد، در ادامه توضیحاتی دیگر آمده است:
همچنین معلوم شد هوش دوقلوهای همسانی که از هم جدا می شوند، حتی تا ۲۰ نمره هم می تواند با هم متفاوت باشد و همین تفاوت باعث تعجب بسیار زیادی شد.
بوشارد ادعا کرد محیط تاثیر بسیار زیادی در هوش دارد که شاید ژن تا این حد تاثیرگذار نباشد. متخصصان ژنتیک فعالیتشان را بیشتر کردند و متوجه شدند IQ همچنان وابسته به ژن است اما هنگامی که تک تخمک بعد از ترکیب با یک اسپرم، تقسیم بر ۲ می شود (اتفاقی که در شکل گیری دوقلوهای مونوزایگوت می افتد) میزان مشارکت ژنی تفاوت خواهد کرد؛ یعنی ممکن است برخی ژن ها منتقل نشوند، برخی از ژن ها هم غیرفعال شوند و برخی ژن ها هم خطا کنند! توجه داشته باشید که همه ما در طول زندگی مان تریلیون بار تقسیم ژنی را تجربه می کنیم و این تریلیون تریلیون بار تقسیم های سلولی و ژنی ممکن است هر لحظه با خطا در کپی کردن ژن ها یا غیرفعال کردن برخی ژن ها اتفاق بیفتد.
ضمن اینکه موضوع دیگری به نام اپی ژنتیک هم مطرح است که به اثر محیط بر ژن می پردازد. فرض کنید فردی با ژن IQ بالا، در محیطی پرسرب قرار می گیرد و سرب بخری ژن هایش را غیرفعال می کند و مانع از بروز هوش و IQ می شود. بنابراین در دوقلوهای همسان، اصل فرمول ژن ها به صورت مشترک منتقل می شود اما میحط است که باعث فعال شدن یا غیرفعال شدن ژن ها می شود.
با توجه به این یافته ها متخصصان می توانند برخی ژن ها را به واسطه شناخت علمی از عوامل تاثیرگذار بر IQ، فعال تر یا غیرفعال تر کنند و میزان IQ را افزایش یا کاهش دهند اما فرمول اصلی IQ روی ژن ها قرار دارد. به این ترتیب متخصصان ژنتیک مشخص کردند تفاوت در محیط دوقلوهای همسان منجر به تفاوت بروز IQ می شود اما این یافته ها ردکننده وابستگی های شخصیتی و عاطفی دوقلوهای تک تخمکی به یکدیگر نیست و این وابستگی ها بسیار هم شدید هستند اما تفاوت هایی هم به واسطه یادگیری با نظریه نوروساینس و علم اعصاب و نیز ژنتیک (و فعال و غیرفعال شدن برخی ژن ها) در این دوقلوها دیده می شود.
همه چیز زیر سر مغز است!
با پیشرفت علم و پیدایش 2 شاخه علم ژنتیک و نوروساینس (علوم اعصاب شناختی)، همه این یافته ها دوباره مورد بازبینی و بررسی قرار گرفت. فردی به نام پروفسور کندل- که پدر علوم اعصاب است- موضوع تازه ای مطرح کرد و گفت: «فرض می کنیم تمام ژن های دوقلوهای مونوزایگوت، همسان باشند اما از آنجا که در مغز با پدیده ای به نام «نوروپلستیسیتی» یا «انعطاف پذیری سلولی» روبرو هستیم، هرگونه یادگیری محیطی، اجتماعی و معلوماتی روی تفاوت مغزی اثرگذار است.
براساس این قانون حتی اگر ژن ها صددرصد با هم یکی باشند، افراد با توجه به موقعیتشان با هم متفاوت هستند. مثل این است که دو لپ تاپ داشته باشیم که از لحاظ سخت افزاری (حافظه و ظرفیت و...) شبیه هم باشند، اما اگر ورودی اطلاعاتشان با هم متفاوت باشد، با هم تفاوت خواهند داشت.
این ادعای پروفسور کندل موجب شد قانون شباهت 2 نفر در دنیا با همین فرضیه رد شود و امروزه در آزمایشگاه ها با اسکن ها، نوارهای مغزی و کنترل رفتارهای آزمایشگاهی- که فرد تحت نظر دستگاه های مختلف (FMRI و EEG یا الکتروانسفالوگرافی) قرار می گیرد و تمام رفتارهایش به طور فعال ثبت و ضبط می شود- مشخص شده که حق با پروفسور کندل است و تفاوت های مغزی دوقلوهای همسان کاملا مشخص شده است. مثلا ممکن است یکی از دوقلوها حافظه بسیار خوبی در مورد اسامی مکان های مختلف داشته باشد اما طرف مقابل چنین توانمندی ای را نداشته باشد و حتی جایگاه، تفاوت ها و میزان فعالیتش را هم با کمک ابزارهای علوم اعصاب مشخص کرده اند.
همچنین معلوم شد هوش دوقلوهای همسانی که از هم جدا می شوند، حتی تا ۲۰ نمره هم می تواند با هم متفاوت باشد و همین تفاوت باعث تعجب بسیار زیادی شد.
بوشارد ادعا کرد محیط تاثیر بسیار زیادی در هوش دارد که شاید ژن تا این حد تاثیرگذار نباشد. متخصصان ژنتیک فعالیتشان را بیشتر کردند و متوجه شدند IQ همچنان وابسته به ژن است اما هنگامی که تک تخمک بعد از ترکیب با یک اسپرم، تقسیم بر ۲ می شود (اتفاقی که در شکل گیری دوقلوهای مونوزایگوت می افتد) میزان مشارکت ژنی تفاوت خواهد کرد؛ یعنی ممکن است برخی ژن ها منتقل نشوند، برخی از ژن ها هم غیرفعال شوند و برخی ژن ها هم خطا کنند! توجه داشته باشید که همه ما در طول زندگی مان تریلیون بار تقسیم ژنی را تجربه می کنیم و این تریلیون تریلیون بار تقسیم های سلولی و ژنی ممکن است هر لحظه با خطا در کپی کردن ژن ها یا غیرفعال کردن برخی ژن ها اتفاق بیفتد.
ضمن اینکه موضوع دیگری به نام اپی ژنتیک هم مطرح است که به اثر محیط بر ژن می پردازد. فرض کنید فردی با ژن IQ بالا، در محیطی پرسرب قرار می گیرد و سرب بخری ژن هایش را غیرفعال می کند و مانع از بروز هوش و IQ می شود. بنابراین در دوقلوهای همسان، اصل فرمول ژن ها به صورت مشترک منتقل می شود اما میحط است که باعث فعال شدن یا غیرفعال شدن ژن ها می شود.
با توجه به این یافته ها متخصصان می توانند برخی ژن ها را به واسطه شناخت علمی از عوامل تاثیرگذار بر IQ، فعال تر یا غیرفعال تر کنند و میزان IQ را افزایش یا کاهش دهند اما فرمول اصلی IQ روی ژن ها قرار دارد. به این ترتیب متخصصان ژنتیک مشخص کردند تفاوت در محیط دوقلوهای همسان منجر به تفاوت بروز IQ می شود اما این یافته ها ردکننده وابستگی های شخصیتی و عاطفی دوقلوهای تک تخمکی به یکدیگر نیست و این وابستگی ها بسیار هم شدید هستند اما تفاوت هایی هم به واسطه یادگیری با نظریه نوروساینس و علم اعصاب و نیز ژنتیک (و فعال و غیرفعال شدن برخی ژن ها) در این دوقلوها دیده می شود.
همه چیز زیر سر مغز است!
با پیشرفت علم و پیدایش 2 شاخه علم ژنتیک و نوروساینس (علوم اعصاب شناختی)، همه این یافته ها دوباره مورد بازبینی و بررسی قرار گرفت. فردی به نام پروفسور کندل- که پدر علوم اعصاب است- موضوع تازه ای مطرح کرد و گفت: «فرض می کنیم تمام ژن های دوقلوهای مونوزایگوت، همسان باشند اما از آنجا که در مغز با پدیده ای به نام «نوروپلستیسیتی» یا «انعطاف پذیری سلولی» روبرو هستیم، هرگونه یادگیری محیطی، اجتماعی و معلوماتی روی تفاوت مغزی اثرگذار است.
براساس این قانون حتی اگر ژن ها صددرصد با هم یکی باشند، افراد با توجه به موقعیتشان با هم متفاوت هستند. مثل این است که دو لپ تاپ داشته باشیم که از لحاظ سخت افزاری (حافظه و ظرفیت و...) شبیه هم باشند، اما اگر ورودی اطلاعاتشان با هم متفاوت باشد، با هم تفاوت خواهند داشت.
این ادعای پروفسور کندل موجب شد قانون شباهت 2 نفر در دنیا با همین فرضیه رد شود و امروزه در آزمایشگاه ها با اسکن ها، نوارهای مغزی و کنترل رفتارهای آزمایشگاهی- که فرد تحت نظر دستگاه های مختلف (FMRI و EEG یا الکتروانسفالوگرافی) قرار می گیرد و تمام رفتارهایش به طور فعال ثبت و ضبط می شود- مشخص شده که حق با پروفسور کندل است و تفاوت های مغزی دوقلوهای همسان کاملا مشخص شده است. مثلا ممکن است یکی از دوقلوها حافظه بسیار خوبی در مورد اسامی مکان های مختلف داشته باشد اما طرف مقابل چنین توانمندی ای را نداشته باشد و حتی جایگاه، تفاوت ها و میزان فعالیتش را هم با کمک ابزارهای علوم اعصاب مشخص کرده اند.
منبع:
زندگی مثبت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼