پایداری روابط زناشویی، چگونه بوجود میآید؟
اغلب زنان و مردان چند ماه پس از ازدواج با کاهش تدریجی رضایت از روابط جنسی مواجه میشوند، اما ...
اگر به تازگی ازدواج کردهاید با وجود گرمی و رضایت جنسی کنونی پیشنهاد میکنیم از راهکارهایی که این گرمی و رضایت را حفظ میکند غافل نباشید.
میخواهند طلاق بگیرند و میگویند توافقی جدا میشوند. این خبری است که همه را متعجب کرده است. آخر چرا؟ آنها که با هم مشکلی ندارند؛ وقتی دلیلش را از خودشان میپرسم یک مشت بهانه تحویلم میدهند. میگویند همدیگر را درک نمیکنند و انگیزهای برای ادامه زندگی مشترک ندارند. وقتی بیشتر پیگیر میشوم تا اصل موضوع را بفهمم میگویند زندگیمان تبدیل به یک عادت تکراری شده. انگار حتی خودشان هم دقیق نمیدانند، چرا میخواهند از هم جدا شوند، شاید هم میدانند، اما حجب و حیای مرسوم خانوادههای ایرانی نمیگذارد راحت بگویند که به دلیل نارضایتی جنسی این تصمیم را گرفتهاند.
نزدیک نیمی از طلاقها در ایران، زیر سر همین مشکل نداشتن انگیزه جنسی است. شاید باورش سخت باشد، اما ۶۰ درصد کسانی که به دلیل مشکلات جنسی تصمیم به جدایی میگیرند، دلیل بیربط دیگری را به طلاقشان نسبت میدهند، مردها میگویند همسرمان خانهداری بلد نیست و بداخلاق است، زنها میگویند شوهرمان خرجی خانه نمیدهد و مرا درک نمیکند! درحالی که حقیقت چیز دیگری است!
اغلب زنان و مردان چند ماه پس از ازدواج با کاهش تدریجی رضایت از روابط جنسی مواجه میشوند، اما بسیاری از آنان در مقابل این مساله یا با خودشان تعارف میکنند و دم برنمیآورند یا دست به انکار میزنند. همیشه وقتی این آمار و ارقام عنوان میشود تمام زوجها با تاسف سرشان را تکان میدهند و بدون یک لحظه تردید خودشان را در گروه سالم ارزیابی میکنند تا مبادا با مشکلشان مواجه شوند، در بیشتر مواقع این افت تدریجی طبیعی است.
از اختلالهای جنسی میتوان به کمبود میل جنسی، اشکال در برانگیختگی جنسی، اختلال در رسیدن به ارگاسم، انزال زودرس، مقاربت دردناک و واژینیسم در زنان نام برد؛ که این اختلالها ریشه جسمانی، روانشناختی یا ترکیبی از هر دو را دارند. برخی اختلالها هم به دلیل بیماریهای دیگری مانند مشکلات قلبی ـ عروقی یا بیماریهای روانپزشکی مثل افسردگی به وجود میآید. پارهای از اختلالات بر اثر زایمان آغاز میشود و بخشی دیگر از همان ابتدای بلوغ. وقتی دلایل مختلفی برای ایجاد این مشکل وجود دارد، پس درمانها هم به تناسب ریشه مشکل باید متفاوت باشد. متاسفانه بسیاری از افراد به محض مشاهده اختلالهای جنسی تلاش میکنند با داروهایی که در بازار عرضه میشود در رفع ظاهر اختلال پیشقدم شوند، در حالی که نگاه یک بعدی به اختلالات جنسی کاملاً اشتباه است.
اختلال جنسی مثل دیگر بیماریهای پزشکی نیست که امروز ایجاد شود و فردا با دارو درمان شود. پزشکی در درمان این اختلال موفق است که با نگاهی روان شناسانه سعی در درمان بیمارش داشته باشد، همانطور که یک روان شناس هم باید با رویکردی پزشکی به درمان مراجع بپردازد. در نهایت برطرف کردن این اختلال نیازمند ارزیابی و درمان تخصصی و چند بعدی است. از آنجا که ارتباط جنسی یک رابطه دو سویه است بیتوجهی به درمان سبب درگیر شدن هر دو نفر میشود و برای اقدامات درمانی هم زوجین هر دو باید در درمان شرکت کنند. در این میان، افکار و باورهای غلطی که در بستر جامعه ایرانی شکل گرفته است همچنان امور جنسی را با شرم و خجالت و گناه و ممنوعه بودن همراه میکند و این مشکلات را دامن میزند. باورهای مردانهای که میگوید همیشه مرد باید پیشقدم باشد و تمام تماسهای جسمی حتما باید به ارتباط جنسی و در نهایت به ارگاسم منتهی شود و باورهای زنانهای که معمولا مکمل این باورهای مردانه است؛ زن نباید در فعالیت جنسی پیشقدم شود و اگر به ارگاسم هم نرسید ایرادی ندارد، چرا که زن آبرومند خودش را درگیر فعالیت جنسی نمیکند!
همین باورهای غلط باعث میشود اختلال جنسی آرامآرام کانون گرم خانواده را دچار رخوت کند و دو طرف را به فکر جدایی اندازد، زوجهایی که با مشکلشان روبهرو نمیشوند و راهحل را در جدایی میبینند، مجبورند هر دلیل بیربط و بیاهمیت دیگری را به زندگیشان نسبت دهند، اما درباره اصل ماجرا حرفی نزنند.
میخواهند طلاق بگیرند و میگویند توافقی جدا میشوند. این خبری است که همه را متعجب کرده است. آخر چرا؟ آنها که با هم مشکلی ندارند؛ وقتی دلیلش را از خودشان میپرسم یک مشت بهانه تحویلم میدهند. میگویند همدیگر را درک نمیکنند و انگیزهای برای ادامه زندگی مشترک ندارند. وقتی بیشتر پیگیر میشوم تا اصل موضوع را بفهمم میگویند زندگیمان تبدیل به یک عادت تکراری شده. انگار حتی خودشان هم دقیق نمیدانند، چرا میخواهند از هم جدا شوند، شاید هم میدانند، اما حجب و حیای مرسوم خانوادههای ایرانی نمیگذارد راحت بگویند که به دلیل نارضایتی جنسی این تصمیم را گرفتهاند.
نزدیک نیمی از طلاقها در ایران، زیر سر همین مشکل نداشتن انگیزه جنسی است. شاید باورش سخت باشد، اما ۶۰ درصد کسانی که به دلیل مشکلات جنسی تصمیم به جدایی میگیرند، دلیل بیربط دیگری را به طلاقشان نسبت میدهند، مردها میگویند همسرمان خانهداری بلد نیست و بداخلاق است، زنها میگویند شوهرمان خرجی خانه نمیدهد و مرا درک نمیکند! درحالی که حقیقت چیز دیگری است!
اغلب زنان و مردان چند ماه پس از ازدواج با کاهش تدریجی رضایت از روابط جنسی مواجه میشوند، اما بسیاری از آنان در مقابل این مساله یا با خودشان تعارف میکنند و دم برنمیآورند یا دست به انکار میزنند. همیشه وقتی این آمار و ارقام عنوان میشود تمام زوجها با تاسف سرشان را تکان میدهند و بدون یک لحظه تردید خودشان را در گروه سالم ارزیابی میکنند تا مبادا با مشکلشان مواجه شوند، در بیشتر مواقع این افت تدریجی طبیعی است.
از اختلالهای جنسی میتوان به کمبود میل جنسی، اشکال در برانگیختگی جنسی، اختلال در رسیدن به ارگاسم، انزال زودرس، مقاربت دردناک و واژینیسم در زنان نام برد؛ که این اختلالها ریشه جسمانی، روانشناختی یا ترکیبی از هر دو را دارند. برخی اختلالها هم به دلیل بیماریهای دیگری مانند مشکلات قلبی ـ عروقی یا بیماریهای روانپزشکی مثل افسردگی به وجود میآید. پارهای از اختلالات بر اثر زایمان آغاز میشود و بخشی دیگر از همان ابتدای بلوغ. وقتی دلایل مختلفی برای ایجاد این مشکل وجود دارد، پس درمانها هم به تناسب ریشه مشکل باید متفاوت باشد. متاسفانه بسیاری از افراد به محض مشاهده اختلالهای جنسی تلاش میکنند با داروهایی که در بازار عرضه میشود در رفع ظاهر اختلال پیشقدم شوند، در حالی که نگاه یک بعدی به اختلالات جنسی کاملاً اشتباه است.
اختلال جنسی مثل دیگر بیماریهای پزشکی نیست که امروز ایجاد شود و فردا با دارو درمان شود. پزشکی در درمان این اختلال موفق است که با نگاهی روان شناسانه سعی در درمان بیمارش داشته باشد، همانطور که یک روان شناس هم باید با رویکردی پزشکی به درمان مراجع بپردازد. در نهایت برطرف کردن این اختلال نیازمند ارزیابی و درمان تخصصی و چند بعدی است. از آنجا که ارتباط جنسی یک رابطه دو سویه است بیتوجهی به درمان سبب درگیر شدن هر دو نفر میشود و برای اقدامات درمانی هم زوجین هر دو باید در درمان شرکت کنند. در این میان، افکار و باورهای غلطی که در بستر جامعه ایرانی شکل گرفته است همچنان امور جنسی را با شرم و خجالت و گناه و ممنوعه بودن همراه میکند و این مشکلات را دامن میزند. باورهای مردانهای که میگوید همیشه مرد باید پیشقدم باشد و تمام تماسهای جسمی حتما باید به ارتباط جنسی و در نهایت به ارگاسم منتهی شود و باورهای زنانهای که معمولا مکمل این باورهای مردانه است؛ زن نباید در فعالیت جنسی پیشقدم شود و اگر به ارگاسم هم نرسید ایرادی ندارد، چرا که زن آبرومند خودش را درگیر فعالیت جنسی نمیکند!
همین باورهای غلط باعث میشود اختلال جنسی آرامآرام کانون گرم خانواده را دچار رخوت کند و دو طرف را به فکر جدایی اندازد، زوجهایی که با مشکلشان روبهرو نمیشوند و راهحل را در جدایی میبینند، مجبورند هر دلیل بیربط و بیاهمیت دیگری را به زندگیشان نسبت دهند، اما درباره اصل ماجرا حرفی نزنند.
منبع:
زیبا جو
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼