تاثیر شرایط روحی بر ناباروری
از هر شش زوج مایل به داشتن فرزند در دنیا، یک زوج به دنبال یافتن راه حلی برای درمان نازایی خود هستند.
از هر شش زوج مایل به داشتن فرزند در دنیا، یک زوج به دنبال یافتن راه حلی برای درمان نازایی خود هستند. در تمامیموارد، و در صورت درمان شدن یا نشدن نازایی، بروز واکنش های روان شناختی فشار روحی ناخواسته ای را به زندگی زوج ها تحمیل میکند. گاه این قبیل واکنش ها به آشفتگی زندگی خانوادگی و جدایی میانجامند.
سرانجام پزشک حقیقت را به زن میگوید. او بهت زده میشود. گویی ضربه ای جبران ناپذیر بر بنیان خانواده اش وارد شده است. همین که پایش را از مطب بیرون میگذارد، افکار مختلفی به مغزش هجوم میآورد: دروغ است! حتماً دکتر اشتباه کرده است! اما اگر نازایی من واقعیت داشته باشد؟ اگر زندگی ام از هم بپاشد؟ آیا باید از شوهرم جدا شوم؟ سال های سیاه آینده را مجسم میکند.
مرد او با زنی غریبه زندگی تازه ای را شروع کرده و صاحب بچه های زیبایی شده اند. نه، نه! غیرممکن است. باید درمانی برای نازایی او وجود داشته باشد. تمام پیشنهادها را امتحان خواهد کرد. حتماً باید امیدی وجود داشته باشد.
مواجهه با ناباروری
ناباروری یک بحران در زندگی است. بحرانی که مانند بقیهٔ تجربیات دور از انتظار منجر به اختلالات رفتاری و هیجانی میشود. سقط، زایمان زودرس و ناباروری، هر کدام میتوانند استرس زا باشند. ناباروری یا نازایی اختلالی مزمن و غیرانتخابی است.
از هر شش زوج مایل به داشتن فرزند در دنیا، یک زوج به دنبال یافتن راه حلی برای درمان نازایی خود هستند. در تمامیموارد، و در صورت درمان شدن یا نشدن نازایی، بروز واکنش های روان شناختی فشار روحی ناخواسته ای را به زندگی زوج ها تحمیل میکند. گاه این قبیل واکنش ها به آشفتگی زندگی خانوادگی و جدایی میانجامند.
مردان و زنان هر کدام به گونه ای متفاوت نسبت به مسئلهٔ ناباروری واکنش نشان میدهند. مردان بیشتر به انکار روی میآورند و به کمتر کسی اجازه میدهند در مورد مشکل آنها صحبت کند. در چنین شرایطی، مردان منزوی تر هستند.
زنان در برنامه های درمانی حضور فعال تری دارند و با رسیدن به بن بست درمانی، سریع تر افسرده میشوند.شایع ترین واکنش زوجها در مواجهه با ناباروری، از دست دادن حق انتخاب در زندگی یا حداقل بر یک جنبهٔ مهم آن، یعنی تصمیم گیری در مورد تعداد افراد خانواده است.
پاسخ های هیجانی و تطابقی منتج از ناباروری در افراد مختلف متفاوت است. این قبیل واکنش ها، مانند بسیاری از هیجانات منفی، برداشت فرد را از شخصیت خود مختل میکنند و ناهنجاری های روانی فراوانی به دنبال دارند.
واکنش های هیجانی با خصوصیات شخصیتی، قدرت انطباق پذیری، انتظارات، مسائل فرهنگی و روش های حمایتی جامعه ارتباط دارند. زنان و مردان به اشکال متفاوتی با اضطراب ناشی از ناباروری روبه رو میشوند. ۴۹ درصد زنان و ۲۵ درصد مردان آن را بدترین تجربهٔ زندگی خود عنوان کرده اند.
زوج ها در مواجهه با ناباروری به ترتیب از مراحل ذهنی زیر گذر میکنند: تعجب و بهت، شوک، انکار، خشم، انزوا، احساس گناه، غم و اندوه، افسردگی و پذیرش.
زنان در آزمایشات تشخیصی و پیگیری دوره های درمانی دارویی ـ روانی، همکاری صمیمانه تری دارند و به راحتی از مشکلات خود سخن میگویند. اما مردان هیجانات خود را کمتر بروز میدهند. این امر به غلط این گونه تفسیر میشود که آنان به درمان بی اعتنا هستند.
گاه زوجین نسبت به یکدیگر، والدین خود یا پزشک احساس خشم و دلخوری میکنند یا به علت استفادهٔ قبلی از وسایل ضدبارداری، گناه را به گردن همسر خود میاندازند. اما در بسیاری از موارد، فشار روحی ناشی از ناباروری موجب نزدیکی و صمیمیت روابط زناشویی میشود.نگرش اطرافیان و باورهای فرهنگی جامعه، در کنار استرس ناباروری، بر اضطراب افراد میافزاید.
وقتی زوجی تصمیم به درمان میگیرند، از ابتدا و نیز در هر مرحله از درمان، واکنش های هیجانی متفاوتی بروز میدهند. قبول درمان، نپذیرفتن درمان، انکار، افسردگی، شکست، قبول فرزندخوانده و غیره هر کدام نیازمند تدبیر روان شناختی ویژه ای هستند.
وجود عوامل خطرساز نیز توانایی افراد را در مواجهه با استرس ناباروری و همکاری درمانی محدود میسازند. این عوامل عبارتند از: وجود بیماری های روان ـ تنی، بیماری روانی کنونی، سابقهٔ بیماری روانی قبلی، انتظارات غیرواقعی از درمان، نداشتن ارتباط صمیمانه و دوستانه با اطرافیان، داشتن استرس بارز و واضح در سال های قبلی زندگی، استفاده از روش های دفاعی بیمارگونه، سابقهٔ جدایی از اعضای خانواده، تک والد بودن قبل از یازده سالگی و سابقهٔ خانوادگی بیماری روانی.
در چنین شرایطی، برای شناخت بهتر و صحیح تر مشکل، باید یک گروه درمانی تشکیل شود که شامل متخصص زنان و زایمان، روانپزشک، مددکار، پرستار و روان شناس است. در ابتدا باید نگرش های نادرست و ناهماهنگی میان زوجین از میان برداشته شود. بسیاری از زوج ها در طول درمان با مشکلات جانبی مانند سردمزاجی نسبت به همسر و کاهش میل جنسی مواجه میشوند.
در این گونه موارد، حضور توأم زن و شوهر در طی روند درمان مفید خواهد بود.درمان ناباروری درازمدت و هزینه بردار است. باید زوج ها را آماده کرد تا با خشم، خستگی و گاه شکست روش های مختلف درمانی کنار بیایند. در برخی زوج ها نیز احساس ناامنی و از بین رفتن حریم خصوصی ایجاد میشود.
این قبیل مشکلات عاطفی و روانی را میتوان با مشاورهٔ مداوم کاهش داد. در مشاوره های فردی و خانوادگی، اعتماد به نفس و هویت شخصی و اجتماعی فرد به شکل طبیعی خود بازگردانده میشود. به زوج ها آموزش میدهند که ارتباط جنسی، علایق و تمایلات زناشویی از ناباروری مجزا هستند. از این گذشته، با پیشرفت روش های درمانی متنوع برای درمان ناباروری، امروزه کمتر زوجی بدون بچه خواهد ماند. فقط باید صبورتر بود.
برنامه های درمان ناباروری غالباً فشار روانی زیادی را بر زن وارد میسازند. در هر دو صورت موفقیت یا شکست درمان، باید مشاوره و ارتباط با گروه درمانی حفظ شود تا آنان بتوانند با به حداقل رساندن مشکلات و تعارضات، زندگی آسوده تری را برای زوج مهیا سازند.
سرانجام پزشک حقیقت را به زن میگوید. او بهت زده میشود. گویی ضربه ای جبران ناپذیر بر بنیان خانواده اش وارد شده است. همین که پایش را از مطب بیرون میگذارد، افکار مختلفی به مغزش هجوم میآورد: دروغ است! حتماً دکتر اشتباه کرده است! اما اگر نازایی من واقعیت داشته باشد؟ اگر زندگی ام از هم بپاشد؟ آیا باید از شوهرم جدا شوم؟ سال های سیاه آینده را مجسم میکند.
مرد او با زنی غریبه زندگی تازه ای را شروع کرده و صاحب بچه های زیبایی شده اند. نه، نه! غیرممکن است. باید درمانی برای نازایی او وجود داشته باشد. تمام پیشنهادها را امتحان خواهد کرد. حتماً باید امیدی وجود داشته باشد.
مواجهه با ناباروری
ناباروری یک بحران در زندگی است. بحرانی که مانند بقیهٔ تجربیات دور از انتظار منجر به اختلالات رفتاری و هیجانی میشود. سقط، زایمان زودرس و ناباروری، هر کدام میتوانند استرس زا باشند. ناباروری یا نازایی اختلالی مزمن و غیرانتخابی است.
از هر شش زوج مایل به داشتن فرزند در دنیا، یک زوج به دنبال یافتن راه حلی برای درمان نازایی خود هستند. در تمامیموارد، و در صورت درمان شدن یا نشدن نازایی، بروز واکنش های روان شناختی فشار روحی ناخواسته ای را به زندگی زوج ها تحمیل میکند. گاه این قبیل واکنش ها به آشفتگی زندگی خانوادگی و جدایی میانجامند.
مردان و زنان هر کدام به گونه ای متفاوت نسبت به مسئلهٔ ناباروری واکنش نشان میدهند. مردان بیشتر به انکار روی میآورند و به کمتر کسی اجازه میدهند در مورد مشکل آنها صحبت کند. در چنین شرایطی، مردان منزوی تر هستند.
زنان در برنامه های درمانی حضور فعال تری دارند و با رسیدن به بن بست درمانی، سریع تر افسرده میشوند.شایع ترین واکنش زوجها در مواجهه با ناباروری، از دست دادن حق انتخاب در زندگی یا حداقل بر یک جنبهٔ مهم آن، یعنی تصمیم گیری در مورد تعداد افراد خانواده است.
پاسخ های هیجانی و تطابقی منتج از ناباروری در افراد مختلف متفاوت است. این قبیل واکنش ها، مانند بسیاری از هیجانات منفی، برداشت فرد را از شخصیت خود مختل میکنند و ناهنجاری های روانی فراوانی به دنبال دارند.
واکنش های هیجانی با خصوصیات شخصیتی، قدرت انطباق پذیری، انتظارات، مسائل فرهنگی و روش های حمایتی جامعه ارتباط دارند. زنان و مردان به اشکال متفاوتی با اضطراب ناشی از ناباروری روبه رو میشوند. ۴۹ درصد زنان و ۲۵ درصد مردان آن را بدترین تجربهٔ زندگی خود عنوان کرده اند.
زوج ها در مواجهه با ناباروری به ترتیب از مراحل ذهنی زیر گذر میکنند: تعجب و بهت، شوک، انکار، خشم، انزوا، احساس گناه، غم و اندوه، افسردگی و پذیرش.
زنان در آزمایشات تشخیصی و پیگیری دوره های درمانی دارویی ـ روانی، همکاری صمیمانه تری دارند و به راحتی از مشکلات خود سخن میگویند. اما مردان هیجانات خود را کمتر بروز میدهند. این امر به غلط این گونه تفسیر میشود که آنان به درمان بی اعتنا هستند.
گاه زوجین نسبت به یکدیگر، والدین خود یا پزشک احساس خشم و دلخوری میکنند یا به علت استفادهٔ قبلی از وسایل ضدبارداری، گناه را به گردن همسر خود میاندازند. اما در بسیاری از موارد، فشار روحی ناشی از ناباروری موجب نزدیکی و صمیمیت روابط زناشویی میشود.نگرش اطرافیان و باورهای فرهنگی جامعه، در کنار استرس ناباروری، بر اضطراب افراد میافزاید.
وقتی زوجی تصمیم به درمان میگیرند، از ابتدا و نیز در هر مرحله از درمان، واکنش های هیجانی متفاوتی بروز میدهند. قبول درمان، نپذیرفتن درمان، انکار، افسردگی، شکست، قبول فرزندخوانده و غیره هر کدام نیازمند تدبیر روان شناختی ویژه ای هستند.
وجود عوامل خطرساز نیز توانایی افراد را در مواجهه با استرس ناباروری و همکاری درمانی محدود میسازند. این عوامل عبارتند از: وجود بیماری های روان ـ تنی، بیماری روانی کنونی، سابقهٔ بیماری روانی قبلی، انتظارات غیرواقعی از درمان، نداشتن ارتباط صمیمانه و دوستانه با اطرافیان، داشتن استرس بارز و واضح در سال های قبلی زندگی، استفاده از روش های دفاعی بیمارگونه، سابقهٔ جدایی از اعضای خانواده، تک والد بودن قبل از یازده سالگی و سابقهٔ خانوادگی بیماری روانی.
در چنین شرایطی، برای شناخت بهتر و صحیح تر مشکل، باید یک گروه درمانی تشکیل شود که شامل متخصص زنان و زایمان، روانپزشک، مددکار، پرستار و روان شناس است. در ابتدا باید نگرش های نادرست و ناهماهنگی میان زوجین از میان برداشته شود. بسیاری از زوج ها در طول درمان با مشکلات جانبی مانند سردمزاجی نسبت به همسر و کاهش میل جنسی مواجه میشوند.
در این گونه موارد، حضور توأم زن و شوهر در طی روند درمان مفید خواهد بود.درمان ناباروری درازمدت و هزینه بردار است. باید زوج ها را آماده کرد تا با خشم، خستگی و گاه شکست روش های مختلف درمانی کنار بیایند. در برخی زوج ها نیز احساس ناامنی و از بین رفتن حریم خصوصی ایجاد میشود.
این قبیل مشکلات عاطفی و روانی را میتوان با مشاورهٔ مداوم کاهش داد. در مشاوره های فردی و خانوادگی، اعتماد به نفس و هویت شخصی و اجتماعی فرد به شکل طبیعی خود بازگردانده میشود. به زوج ها آموزش میدهند که ارتباط جنسی، علایق و تمایلات زناشویی از ناباروری مجزا هستند. از این گذشته، با پیشرفت روش های درمانی متنوع برای درمان ناباروری، امروزه کمتر زوجی بدون بچه خواهد ماند. فقط باید صبورتر بود.
برنامه های درمان ناباروری غالباً فشار روانی زیادی را بر زن وارد میسازند. در هر دو صورت موفقیت یا شکست درمان، باید مشاوره و ارتباط با گروه درمانی حفظ شود تا آنان بتوانند با به حداقل رساندن مشکلات و تعارضات، زندگی آسوده تری را برای زوج مهیا سازند.
منبع:
ماهنامه زنان امروز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼