۹۱۸۵۱
۲۱۷۰
۲۱۷۰

افسردگی در روابط زناشویی، تاثیرش چگونه است؟

تاثیر مخرب افسردگی روی رابطه زناشوئی و ازدواج می‌تواند منجر به طلاق شود.

یک زوج بیست و اندی ساله، که چند سالی است ازدواج کرده‌اند، با اشتیاق منتظر تولد اولین فرزند خود بودند.
بارداری و وضع حمل به خوبی انجام شد، و بچه سالم به دنیا آمد. اما مشکلات از زمانی شروع شد که مادر جدید، زیر مسئولیت شدید مادری، دچار افسردگی شد.
شوهر مجبور بود همه کارها را انجام دهد. وقتی سرکار خود بود، نگران بود که همسرش بخاطر افسردگی توجه لازم را به فرزندشان نکند. او آنقدر نگران بود که مخفیانه دوربینی را در خانه کار گذاشت.
افسردگی زن روز به روز بیشتر می‌شد و اضطراب، خشم و بیقراری مرد هم همینطور.
طبق تاریخچه بیماری افسردگی، این بیماری اگر یکی از همسران را مبتلا ‌کند، روی همسر، رابطه و در نهایت کل خانواده تأثیر می‌گذارد.
طبق نظر کارشناسان، به دست آوردن آمار و ارقام درباره میزان تأثیر افسردگی بین زوج‌ها، کار دشواری است. اما مشاورین سلامت ذهن می‌گویند اغلب زوج‌های دچار مشکل افسردگی از بیم طلاق، به سمت مشاوره کشیده می‌شوند.

اجتناب‌ناپذیری افسردگی و طلاق؟
طبق نظر کارشناسان افسردگی به خودی خود منجر به طلاق نمی‌شود. بلکه، نتیجه عدم برخورد مناسب با این بیماری است.
این جمله معمولاً شنیده نمی‌شود که "چون همسرم افسردگی داشت، طلاق گرفتم." یک جمله شایع‌تر این است که "همسرم از من دور شد و من سراغ یک رابطه نامشروع رفتم."
طبق نظر یکی از جامعه‌شناسان پژوهشگر در حوزه طلاق، افسردگی می‌تواند منجر به مشکلات دیگر شود. مشکلات فقط به روابط نامشروع مربوط نمی‌شود. اغلب، یکی از زوجین آنقدر افسرده می‌شود که دست از کار می‌کشد، و این می‌تواند مشکلات متعدد بسیاری را به وجود آورد.
اما کارشناسان می‌گویند اگر زوجین به دنبال درمان افسردگی باشند، همه چیز قابل حل است. سعی کنید درک کنید که افسردگی هر یک از زوجین را چگونه تحت تأثیر قرار می‌دهد، ریشه‌های مشکل را پیدا کنید، ارتباط را باز نگه دارید، و در صورت لزوم، به دنبال کمک متخصصین باشید.

افسردگی: رنج کشیدن زوجین
بسته به میزان افسردگی، همسر افسرده اغلب کنار می‌کشد و از ادامه زندگی ناامید می‌شود. یک فرد افسرده می‌تواند خیلی کم یا خیلی زیاد بخوابد. افراد افسرده اغلب دچار کم‌اشتهایی یا پرخوری می‌شوند یا ممکن است در تمرکز یا مکالمه دچار مشکل شوند.
فرد افسرده اغلب احساس مسئولیت می‌کند، اما احساس می‌کنند کاری از دستشان برنمی‌آید (سکون آنها). خیلی از آنها حتی از علت افسردگی خود بی‌اطلاع هستند.
در عین حال، همسر دیگر احساس می‌کند که مجبور است همه خلأها را پر کند، مخصوصاً اگر آنها صاحب اولاد باشند. آنها ممکن است در ابتدا خیلی دلسوز و فهمیده باشند، ولی این دلسوزی هم کم کم از بین می‌رود.

ارتباط افسردگی و زندگی پر از عصبانیت
اما با افزایش خستگی و سرخوردگی، احساسات یک همسر سالم ممکن است به سمت خشم یا بیقراری تمایل پیدا کند. اگر همسر افسرده تمایلی برای شرکت در فعالیت‌های لذت بخش مشترک نداشته باشد، علت دیگری برای رنجش به وجود خواهد آمد. همسر فرد بیمار مجبور است همه کارها را به تنهایی انجام دهد یا به شکل کسل کننده ای در خانه بماند.
اگر همسر سالم هیچ وقت افسردگی را تجربه نکرده باشد، او احتمالاً در درک این اختلال خلقی دچار مشکل می‌شود. اگر شما کمی سرخوش و پرانرژی باشید، مسائل احتمالاً دشوارتر خواهند شد. یک همسر سرخوش همیشه می‌گوید "چرا همسر من نمی‌تواند خود را جمع و جورکند؟"
همسر سالم ممکن است احساس کند سرش کلاه رفته است. این منطقی است چون همسر افسرده اغلب آدم جذابی نیست.
اکثر افراد عاشق کسی می‌شوند که وقتی با او هستند، احساس شادی و تفریح ‌کنند.
فرد افسرده (اغلب) این مفهوم را منتقل می‌کند که برایش مهم نیست. صمیمی شدن با کسی که هیچ چیز برایش مهم نیست کار دشواری است. شخص افسرده اغلب علاقه خود را به رابطه جنسی از دست می‌دهد، و این رابطه را سست‌تر می‌کند.

اگر افسردگی برای ماه‌ها یا سال‌ها طول بکشد، هردو طرف می‌بینند که فاصله بین‌شان در حال زیادشدن است. همسر غیرافسرده اغلب فکر می‌کند "چطور او افسرده شد؟ چه زندگی خوبی داشتیم." اما برخی از اوقات جور دیگری است .افسردگی بخاطر نا رضایتی های زناشویی ایجاد می‌شود.

ریشه‌یابی افسردگی
برخی از انوع افسردگی گذرا هستند، مثلاً وقتیکه فرد، همسر یا یکی از اعضای خانواده خود را از دست می‌دهد. با گذشت چند هفته، نوعاً، شخص کمی بهتر می‌شود.
در موارد دیگر، افسردگی ممکن است ادامه پیدا کرده یا چند بار تکرار شود. داشتن سابقه افسردگی احتمال داشتن یک دوره دیگر از این بیماری را افزایش می‌دهد. در اولین افسردگی، ما می‌توانیم آنرا به برخی از اتفاقات مانند از دست دادن شغل، یا یک مشکل پزشکی جدی ربط دهیم. "ما می‌توانیم یک محرک را شناسایی کنیم."
هر چه دوره‌های افسردگی بیشتر باشند، احتمال ارتباط آن با یک حادثه یا شرایط خاص کمتر می‌شود.و بیشتر امکان دارد مربوط به مشکلات عمده در مغز باشد.

کمک گرفتن برای درمان افسردگی در زندگی مشترک:
چه چیزهایی مؤثر هستند؟
اگر زوجی تصمیم بگیرند که مشاوره حرفه‌ای لازم است، شاید همسر افسرده بخواهد در ابتدا به تنهایی مراجعه کند. یا برخی از همسران سالم تلاش می‌کنند تا بیمار را ترغیب کنند تا سراغ مشاور برود ولی او از این کار امتناع می‌کند.
مراجعه به مشاور درکنارهم می‌تواند طرزفکر ارزشمندی را در اختیار یک زوج بگذارد. مشاور به دنبال راه چاره می‌گردد، یک جلسه محاکمه در پیش نیست، بلکه مشاور به شخص افسرده کمک می‌کند تا درک کند او دارد به دنبال راه‌حل (برای مشکل) می‌گردد. اگر آنها بتوانند، افسردگی را درمان کنند، زندگی مشترک خود را بهبود بخشیده‌اند.
در یک مطالعه، محققان ایتالیایی اطلاعات را مشاهده کردند تا مشخص کنند آیا درمان زوجی راه بهتری برای درمان افسردگی در یک فرد متأهل است یا خیر و هیچ تفاوتی میان درمان زوجی و درمان انفرادی پیدا نکردند. اما آنها گزارش دادند که درمان زوجی تنش در روابط را بهتر کاهش می‌دهد.
اغلب، صحبت راجع‌ به افسردگی - چه تنها و چه با همسرخود در روند درمان - مسائل دیگری را در یک زندگی مشترک به وجود می‌آورد که در صورت حل شدن آنها، افسردگی تسکین می‌یابد.

ترکیب گفتاردرمانی با داروهای ضدافسردگی برای درمان افسردگی
اگر افسردگی با گفتار درمانی یا رفتار درمانی بهتر نشود، یک پزشک ممکن است تصمیم به تجویز یک داروی ضدافسردگی بگیرد یا آنرا همراه با درمان تجویز کند.
داروهای ضدافسردگی احتمالاً مفید هستند. دارو همراه با روان‌درمانی اغلب خیلی مفید است. اگر افسردگی خفیف‌تر باشد، یکی از این دو احتمالاً کافی است؛ اگر افسردگی شدیدتر باشد ترکیبی از این دو احتمالاً بهتر است.
درمان ترکیبی یک درمان سریع‌تر و کاملتری برای افسردگی مزمن ارائه می‌دهد.
مانند خیلی از داروها، داروهای ضدافسردگی می‌‌توانند با داروهای دیگر تعامل کنند، و باعث به وجود آمدن عوارض جانبی شوند. بیماران همیشه باید پزشکان را در جریان داروهای مصرفی خود بگذارند، و اگر متوجه عوارض جانبی شدند، با پزشک معالج خود تماس بگیرند. نوع دیگری از داروهای ضدافسردگی را می‌توان تجویز کرد.

تشخیص افسردگی و روابط
در برخی اوقات، همسر یک فرد مبتلا به افسردگی، احساس مسئولیت می‌کند و به زندگی مشترک پایبند می‌ماند حتی اگر به یک پرستار برای همسر خود تبدیل شود.
اما در بیشتر موارد، اگر افسردگی برای سالها ادامه پیدا کند، همسر خسته شده و به دنبال راهی برای طلاق می‌گردد.
کدام دسته از زوج‌ها احتمالاً کنار هم می‌مانند؟ آنهایی که افسردگی را بعنوان یک مشکل می‌پذیرند، سعی می‌کنند شدت آنرا کمتر کنند و به صحبت با هم ادامه می‌دهند.
زوج جوان در ابتدای داستان را به یاد می‌آورید؟ مادر و پدر با کودک تازه به دنیا آمده، در واقع با پذیرفتن افسردگی و پیگیری درمان، پایه‌های زندگی خود را تحکیم کردند.
وقتی مشاور آنها مشغول صحبت با این زوج شد، خانم پذیرفت که درمورد پذیرش مادر شدن تردید دارد. شوهرش از خانه‌داری او ایراد می‌گرفت و نارضایتی او زمانی بیشتر شد که مادر بودن زمان بیشتری از او می‌گرفت. ناخوشنودی در زندگی زناشویی احتمالاً باعث تشدید افسردگی در او می‌شد.
سپس آنها روی این مسائل کار کردند. شوهر در مورد مسائل خانه‌داری سخت‌گیری کمتری کرد. او درباره تردیدش برای مادر شدن سخن گفت. ریشه مشکلات در کمبود اعتماد به نفس خانم پیدا شد.
با شروع گفتگو میان این زوج، افسردگی خانم بهتر شد و رابطه آنها بهبود پیدا کرد.
چنانکه مشاورشان می‌گوید: آخرین باری که با آنها صحبت ‌کردم، همه چیز خوب پیش می‌رفت.


محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.