چگونه کودکان را به درس خواندن علاقه مند کنیم؟
سبک زندگی جدیدی که می توان آن را مولود پیشرفت فناوری و صنعت دانش در دنیای ماشینی امروز دانست؛ زندگی بچه درس خوانی.
کودکانی که بچه درس خوان هستند چه ویژگی هایی دارند و چه روش هایی در پیش می گیرند طرز درس خواندن آن ها چگونه است و راز موفقیت آن ها چیست چگونه می توانیم مثل آن ها باشیم
شاید بعضی ها باورشان نشود که برای بعضی های دیگر این مهم ترین خبر حال حاضر دنیاست؛ «پیش فروش بلیت و انتشار تریلر تازه جنگ ستارگان»، برای آن بعضی های اول این که دومی ها وقت عزیز، حوصله و انرژی گران بها و از همه مهم تر پول ارزشمند خود را صرف ایستادن در صف خرید بلیت یک فیلم سراسر تخیلی، به دست آوردن تریلر جدید و تماشای شبانه روزی آن و حضور در جشنواره ها و مراسم مرتبط با فیلم ها مثل «کمیک کان» ها یا فستیوال های کتاب های مصور می کنند، بسیار عجیب به نظر می رسد.
آخر مگر می شود در زندگی پیچیده و پرسرعت امروزی که آدم ها گاهی ۲۴ ساعت شبانه روز را برای انجام وظایف زندگی کم می آورند، کسانی این قدر به مسائل غیرواقعی، فانتزی و به عبارتی بچه بازی بها بدهند و برایش وقت بگذارند؟ برای درک زندگی این افراد لازم است با یک سبک زندگی خاص آشنا باشید؛ سبک زندگی جدیدی که می توان آن را مولود پیشرفت فناوری و صنعت دانش در دنیای ماشینی امروز دانست؛ زندگی بچه درس خوانی.
نیازهای اولیه بچه درس خوان ها
در زندگی بچه درس خوان ها به ویژه از نوع آمریکایی شان، یک چیزهایی که طی چند هزار سال قبل زندگی بشر روی این کره خالی بسیار مهم بوده اند، اهمیت خود را از دست داده و چیزهای دیگری که یا اصلا در چند سال اخیر وجود نداشته اند یا اگر وجود داشته اند، فاقد هرنوع اهمیتی بوده اند، یا حتی در آینده دور به وجود خواهند آمد، اهمیت اصلی را می یابند. در این زندگی نیازهای پایه ای زیست محیطی مثل آب، غذا، هوا، امنیت، تعامل اجتماعی، بهداشت و سلامت و… در حد رفع تکلیف قرار گرفته و پدیده هایی مثل فانتزی، خیال، کتاب های مصور، فیلم های ابرقهرمانی و برگرفته از کتاب های مصور، هر نوع گردهمایی و مراسم و جشنواره مرتبط با فانتزی و خیال و این جور چیزها در رده اولین نیازهای زندگی قرار می گیرند.
این آدم ها برای خریدن بلیت سینما، خرید نسخه های چاپ شده یک سری کتاب مصور یا دریافت لوازم و وسایل و اسباب بازی های عجیب و غریب ساخته شده بر مبنای این کتاب ها و فیلم های فانتزی سر و دست می شکنند. دور هم جمع می شوند و ساعت ها درباره علل و عوامل مقتول شدن ند استارک در سریال «بازی تاج و تخت» یا تجزیه و تحلیل ریزترین پیچیدگی های شخصیتی آراگورن در سه گانه «ارباب حلقه ها» صحبت می کنند و گاه کار به درگیری فیزیکی هم می رسد.
گاهی پیش می آید که یک روز زندگی عادی را تعطیل می کنند تا نسخه جدید فیلم مورد علاقه شان را که نسبت به نسخ قبلی فقط چهار ثانیه اضافه تر دارد، با کیفیت بلوری تماشا کنند. این آدم های خاص تی شرت هایی مزین به عکس شمشیر به دست جان اسنوی «بازی تاج و تخت» بر تن می کنند و زنگ گوشی تلفن همراهشان را تم «جنگ ستارگان» قرار می دهند. احتمالا اگر از آن ها نام رئیس جمهور حال حاضر فرانسه را بپرسید، شارل دوگل یا حداکثر فرانسوا میترال به ذهنشان می رسد، اما از جزئی ترین ضعف و قدرت های جادویی هری پاتر اطلاع دارند.
خرخوان های گریزان از اجتماع
بچه درس خوان ها به شدت به آداب و رسوم و موازین رسمی زندگی واقعی بی اعتنا هستند. مشکل برقراری ارتباط اجتماعی در اغلب آن ها دیده می شود. گوشه گیر و جمع گریزند و تعاملات اجتماعی آن ها به جمع افراد شبیه خودشان (که احتمالا همدیگر را در صف فیلم های ابرقهرمانی پیدا کرده اند!) محدود است. در بین هم سن و سالان و هم کلاسی ها و هم دوره ای ها محبوب القلوب نیستند که هیچ، اغلب مورد اذیت و آزار و طعنه و تمسخر یا حداقل بی اعتنایی قرار می گیرند.
تقریبا در همین نقطه است که ارتباط طرفداران این سبک زندگی با بچه درس خوان بودن مشخص می شود؛ البته نه در مورد همه بچه درس خوان ها. اما به طور خاص در بین آدم های درس خوان و اهل علم و دانش و با ضریب هوشی بالا این حالت های بی اعتنایی به دنیای واقعی و زندگی در خیال و در حصار فانتزی ها بیشتر دیده می شود.
از طرفی محبوب نبودن در جمع هم دوره ای ها، طرد شدن یا مورد هجمه و فشار قرار گرفتن از سوی جمع هم سن و سالان هم از تجاربی است که برای بسیاری از درس خوان ها اتفاق می افتد. این است که حداقل سه کلمه geek، nerd و dork که در زبان انگلیسی برای حالت های مختلف این سبک زندگی وجود دارد، هر سه در زبان فارسی به بچه درس خوان ترجمه می شود. کسانی که در هر یک از این سه گروه قرار می گیرند، تفاوت هایی هم با هم دارند که البته فقط این کاره ها ممکن است متوجه آن شوند.
Geek… که فکر خویش گم شد از ضمیرم
گیک ها کسانی هستند که به یک شاخه خاص، اما معمولی علاقه بیش از حد و وسواس گونه نشان می دهند؛ مثلا به برنامه نویسی کامپیوتر یا به فلان وسیله موسیقی یا فلان سبک سینمایی. علت ترجمه این لغت به بچه درس خوان این است که روحیه علاقه افراطی به یک چیز به طور عام در دانشجویان درس خوان و شاگرد اول ها بیشتر دیده می شود.
یک گیک ممکن است 24 ساعته در مورد یک نرم افزار جدید کامپیوتری با شما حرف بزند یا تی شرتی مزین به عکس کوئنتین تارانتینو به تن کند یا کلاهی با لوگوی «جنگ ستارگان» بر سر بگذارد که به محض ورود به یک جمع معلوم شود طرفدار چیست و دلش می خواهد در مورد چه موضوعی صحبت کند.
در برخورد با این آدم ها باید تا حدودی احتیاط کنید؛ اغلب آن ها مهارت عجیبی در ربط دادن بی ارتباط ترین موضوعات با موضوع مورد علاقه خودشان دارند. اگر هم این مهارت را نداشته باشند، بسیار محتمل است که حرف شما را قطع کرده و چند ساعت بعدی عمر شما را به موضوع مورد علاقه خودشان اختصاص بدهند.
Nerd… در دهر چون من یکی و آن هم کافر
نردها مشخصا بچه درس خوان هستند. اشخاصی که اغلب در فضاهای دانشگاهی و آکادمیک دیده می شوند با مدارجی در رشته های علمی مثل ریاضی یا فیزیک یا کامپیوتر ضریب هوشی این دسته اشخاص انگار بیشتر برای حل مسائل بسیار غامض و پیچیده علمی روزمره. از این روست که این ها اغلب دچار مشکل برقراری رابطه با دیگران (به ویژه جنس مخالف) هستند، حواس پرتی های حیرت انگیز به خرج می دهند و در حل ساده ترین پیچیدگی های کلامی در می مانند.
اغلب علاقه مندان پروپا قرص فیلم ها و کتاب های مصور خیالی، ابرقهرمان ها و فانتزی ها هستند. ممکن است جزییات رفتاری یک موجود خیالی ارباب حلقه ها را بهتر از شرایط سیاسی مملکت خودشان بدانند. تخصص این دسته ارتقا دادن فانتزی مورد علاقه خودشان به سطوح بالای فلسفی و علمی است.
بسیار دیده می شود که برای شرح دادن فلان پیچیدگی عجیب و غریب نظریه رشته ها یا جهان های موازی یا حتی نسبیت عام انیشتین از مثال ها و حقایقی برگرفته از مجموعه فیلم های «جنگ ستارگان» یا مجموعه «ماتریکس» و غیره استفاده می کنند. گاهی هم برعکس، یعنی برای اثبات حقانیت خودشان در عشق ورزیدن به سیاره پاندورا (سیاه فیلم «آواتار») از چنان حقایق پیچیده و عمیق فلسفی استفاده می کنند که حیران بمانید.
Dork… بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
این دسته آخر یک جورهایی شبیه گیک ها هستند، یعنی یک علاقه مندی بیش از حد و وسواس گونه در آن ها هست، اما این علاقه مندی به مسائلی عجیب و غیرعادی تمایل پیدا می کند. یک گیک ممکن است نسبت به نواختن گیتار علاقه وسواسی نشان دهد، اما یک دورک تمام پول خود را خرج می کند و همه وقت خود را می گذارد تا اولین چاپ کتاب های «تن تن» را با کیفیت خوب به دست بیاورد.
یک عضو این دسته ممکن است برای حضور در یک کمیک کان (نوعی جشنواره که برای رونمایی از یک کتاب مصور یا مثلا بزرگداشت یک سلسله کتاب مصور یا یک خالق کتاب های مصور برگزار می شود) از شهر خودش با اتوبوس راه بیفتد و در حالی که البسه عجیب و مسخره یک شخصیت فانتزی را به تن دارد، تا خود مقصد ساعت ها بدون توجه اطرافیان کتاب های مصور آن شخصیت را ورق بزند و عشق و حال کند.
کمیک استورهای ایرانی در راه اند؟
به نظر می رسد که سبک زندگی بچه درس خوان های آمریکایی و اروپایی در حال ورود به جامعه ما هم هست و این اواخر به ویژه در میان نسل جوان، اشخاصی با این خصوصیات، بیشتر و بیشتر دیده می شوند. دلیل این مسئله هم شاید آسان شدن روز به روز ارتباطات و توسعه روزافزون شبکه های اجتماعی باشد که نسل جوان سراسر دنیا را به یکدیگر نزدیک می کند. هیچ بعید نیست در آینده نزدیک در همین شهر کتاب های خودمان قفسه های بزرگی را تمام و کمال به کتاب های مصور و محصولات مرتبط با این کتاب ها اختصاص بدهند و اطراف آن آدم های عجیب و غریبی را با لباس ها و آرایش موهای خاص ببینیم که بی توجه به دنیای اطراف، کتاب مورد علاقه شان را ورق می زنند.
یا در گوشه و کنار شهر کمیک استورهایی راه بیفتد که محصولات فانتزی روز دنیا را به علاقه مندان عرضه کند. حتی بعید نیست با الگوبرداری از خارجی ها، کتاب های مصور و فانتزی بر مبنای شخصیت ها و داستان های اصیل ایرانی در حجم انبوه تولید شود؛ مثلا جلال الدین خوارزم را در هیبت یک ابرقهرمان خوش تیپ و ورزیده ببینیم که در حال تار و مار کردن لشکر خونخوار مغول است یا قهرمانان شاهنامه با هیبتی امروزی به زمان ما راه پیدا کنند و برای اجرای قانون و منکوب کردن بدکاران شخصا دست به کار شوند.
همین موضوع شاید اگر چند سال پیش مطرح می شد، توجه کسی را در داخل کشور به خود جلب نمی کرد، اما با تغییر سبک زندگی جوانان، راه اندازی کمیک استورهای ایرانی شاید یک ایده کسب و کاری عالی به نظر برسد؛ ایده ای که مشتریان پروپاقرصی را برای خود جلب می کند که حاضرند برای تهیه محصولات روز ساعت ها مقابل در فروشگاه صف بکشند. اگر این طور شود، کم کم بچه درس خوان های وطنی می توانند با گیک های آن ور آبی گپ های مشترک بزنند. شاید وقت آن باشد که هرکدام از ما بدانیم خودمان یا اطرافیانمان بیشتر به کدام یک از این گروه ها تعلق داریم؛ نه؟
شاید بعضی ها باورشان نشود که برای بعضی های دیگر این مهم ترین خبر حال حاضر دنیاست؛ «پیش فروش بلیت و انتشار تریلر تازه جنگ ستارگان»، برای آن بعضی های اول این که دومی ها وقت عزیز، حوصله و انرژی گران بها و از همه مهم تر پول ارزشمند خود را صرف ایستادن در صف خرید بلیت یک فیلم سراسر تخیلی، به دست آوردن تریلر جدید و تماشای شبانه روزی آن و حضور در جشنواره ها و مراسم مرتبط با فیلم ها مثل «کمیک کان» ها یا فستیوال های کتاب های مصور می کنند، بسیار عجیب به نظر می رسد.
آخر مگر می شود در زندگی پیچیده و پرسرعت امروزی که آدم ها گاهی ۲۴ ساعت شبانه روز را برای انجام وظایف زندگی کم می آورند، کسانی این قدر به مسائل غیرواقعی، فانتزی و به عبارتی بچه بازی بها بدهند و برایش وقت بگذارند؟ برای درک زندگی این افراد لازم است با یک سبک زندگی خاص آشنا باشید؛ سبک زندگی جدیدی که می توان آن را مولود پیشرفت فناوری و صنعت دانش در دنیای ماشینی امروز دانست؛ زندگی بچه درس خوانی.
نیازهای اولیه بچه درس خوان ها
در زندگی بچه درس خوان ها به ویژه از نوع آمریکایی شان، یک چیزهایی که طی چند هزار سال قبل زندگی بشر روی این کره خالی بسیار مهم بوده اند، اهمیت خود را از دست داده و چیزهای دیگری که یا اصلا در چند سال اخیر وجود نداشته اند یا اگر وجود داشته اند، فاقد هرنوع اهمیتی بوده اند، یا حتی در آینده دور به وجود خواهند آمد، اهمیت اصلی را می یابند. در این زندگی نیازهای پایه ای زیست محیطی مثل آب، غذا، هوا، امنیت، تعامل اجتماعی، بهداشت و سلامت و… در حد رفع تکلیف قرار گرفته و پدیده هایی مثل فانتزی، خیال، کتاب های مصور، فیلم های ابرقهرمانی و برگرفته از کتاب های مصور، هر نوع گردهمایی و مراسم و جشنواره مرتبط با فانتزی و خیال و این جور چیزها در رده اولین نیازهای زندگی قرار می گیرند.
این آدم ها برای خریدن بلیت سینما، خرید نسخه های چاپ شده یک سری کتاب مصور یا دریافت لوازم و وسایل و اسباب بازی های عجیب و غریب ساخته شده بر مبنای این کتاب ها و فیلم های فانتزی سر و دست می شکنند. دور هم جمع می شوند و ساعت ها درباره علل و عوامل مقتول شدن ند استارک در سریال «بازی تاج و تخت» یا تجزیه و تحلیل ریزترین پیچیدگی های شخصیتی آراگورن در سه گانه «ارباب حلقه ها» صحبت می کنند و گاه کار به درگیری فیزیکی هم می رسد.
گاهی پیش می آید که یک روز زندگی عادی را تعطیل می کنند تا نسخه جدید فیلم مورد علاقه شان را که نسبت به نسخ قبلی فقط چهار ثانیه اضافه تر دارد، با کیفیت بلوری تماشا کنند. این آدم های خاص تی شرت هایی مزین به عکس شمشیر به دست جان اسنوی «بازی تاج و تخت» بر تن می کنند و زنگ گوشی تلفن همراهشان را تم «جنگ ستارگان» قرار می دهند. احتمالا اگر از آن ها نام رئیس جمهور حال حاضر فرانسه را بپرسید، شارل دوگل یا حداکثر فرانسوا میترال به ذهنشان می رسد، اما از جزئی ترین ضعف و قدرت های جادویی هری پاتر اطلاع دارند.
خرخوان های گریزان از اجتماع
بچه درس خوان ها به شدت به آداب و رسوم و موازین رسمی زندگی واقعی بی اعتنا هستند. مشکل برقراری ارتباط اجتماعی در اغلب آن ها دیده می شود. گوشه گیر و جمع گریزند و تعاملات اجتماعی آن ها به جمع افراد شبیه خودشان (که احتمالا همدیگر را در صف فیلم های ابرقهرمانی پیدا کرده اند!) محدود است. در بین هم سن و سالان و هم کلاسی ها و هم دوره ای ها محبوب القلوب نیستند که هیچ، اغلب مورد اذیت و آزار و طعنه و تمسخر یا حداقل بی اعتنایی قرار می گیرند.
تقریبا در همین نقطه است که ارتباط طرفداران این سبک زندگی با بچه درس خوان بودن مشخص می شود؛ البته نه در مورد همه بچه درس خوان ها. اما به طور خاص در بین آدم های درس خوان و اهل علم و دانش و با ضریب هوشی بالا این حالت های بی اعتنایی به دنیای واقعی و زندگی در خیال و در حصار فانتزی ها بیشتر دیده می شود.
از طرفی محبوب نبودن در جمع هم دوره ای ها، طرد شدن یا مورد هجمه و فشار قرار گرفتن از سوی جمع هم سن و سالان هم از تجاربی است که برای بسیاری از درس خوان ها اتفاق می افتد. این است که حداقل سه کلمه geek، nerd و dork که در زبان انگلیسی برای حالت های مختلف این سبک زندگی وجود دارد، هر سه در زبان فارسی به بچه درس خوان ترجمه می شود. کسانی که در هر یک از این سه گروه قرار می گیرند، تفاوت هایی هم با هم دارند که البته فقط این کاره ها ممکن است متوجه آن شوند.
Geek… که فکر خویش گم شد از ضمیرم
گیک ها کسانی هستند که به یک شاخه خاص، اما معمولی علاقه بیش از حد و وسواس گونه نشان می دهند؛ مثلا به برنامه نویسی کامپیوتر یا به فلان وسیله موسیقی یا فلان سبک سینمایی. علت ترجمه این لغت به بچه درس خوان این است که روحیه علاقه افراطی به یک چیز به طور عام در دانشجویان درس خوان و شاگرد اول ها بیشتر دیده می شود.
یک گیک ممکن است 24 ساعته در مورد یک نرم افزار جدید کامپیوتری با شما حرف بزند یا تی شرتی مزین به عکس کوئنتین تارانتینو به تن کند یا کلاهی با لوگوی «جنگ ستارگان» بر سر بگذارد که به محض ورود به یک جمع معلوم شود طرفدار چیست و دلش می خواهد در مورد چه موضوعی صحبت کند.
در برخورد با این آدم ها باید تا حدودی احتیاط کنید؛ اغلب آن ها مهارت عجیبی در ربط دادن بی ارتباط ترین موضوعات با موضوع مورد علاقه خودشان دارند. اگر هم این مهارت را نداشته باشند، بسیار محتمل است که حرف شما را قطع کرده و چند ساعت بعدی عمر شما را به موضوع مورد علاقه خودشان اختصاص بدهند.
Nerd… در دهر چون من یکی و آن هم کافر
نردها مشخصا بچه درس خوان هستند. اشخاصی که اغلب در فضاهای دانشگاهی و آکادمیک دیده می شوند با مدارجی در رشته های علمی مثل ریاضی یا فیزیک یا کامپیوتر ضریب هوشی این دسته اشخاص انگار بیشتر برای حل مسائل بسیار غامض و پیچیده علمی روزمره. از این روست که این ها اغلب دچار مشکل برقراری رابطه با دیگران (به ویژه جنس مخالف) هستند، حواس پرتی های حیرت انگیز به خرج می دهند و در حل ساده ترین پیچیدگی های کلامی در می مانند.
اغلب علاقه مندان پروپا قرص فیلم ها و کتاب های مصور خیالی، ابرقهرمان ها و فانتزی ها هستند. ممکن است جزییات رفتاری یک موجود خیالی ارباب حلقه ها را بهتر از شرایط سیاسی مملکت خودشان بدانند. تخصص این دسته ارتقا دادن فانتزی مورد علاقه خودشان به سطوح بالای فلسفی و علمی است.
بسیار دیده می شود که برای شرح دادن فلان پیچیدگی عجیب و غریب نظریه رشته ها یا جهان های موازی یا حتی نسبیت عام انیشتین از مثال ها و حقایقی برگرفته از مجموعه فیلم های «جنگ ستارگان» یا مجموعه «ماتریکس» و غیره استفاده می کنند. گاهی هم برعکس، یعنی برای اثبات حقانیت خودشان در عشق ورزیدن به سیاره پاندورا (سیاه فیلم «آواتار») از چنان حقایق پیچیده و عمیق فلسفی استفاده می کنند که حیران بمانید.
Dork… بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
این دسته آخر یک جورهایی شبیه گیک ها هستند، یعنی یک علاقه مندی بیش از حد و وسواس گونه در آن ها هست، اما این علاقه مندی به مسائلی عجیب و غیرعادی تمایل پیدا می کند. یک گیک ممکن است نسبت به نواختن گیتار علاقه وسواسی نشان دهد، اما یک دورک تمام پول خود را خرج می کند و همه وقت خود را می گذارد تا اولین چاپ کتاب های «تن تن» را با کیفیت خوب به دست بیاورد.
یک عضو این دسته ممکن است برای حضور در یک کمیک کان (نوعی جشنواره که برای رونمایی از یک کتاب مصور یا مثلا بزرگداشت یک سلسله کتاب مصور یا یک خالق کتاب های مصور برگزار می شود) از شهر خودش با اتوبوس راه بیفتد و در حالی که البسه عجیب و مسخره یک شخصیت فانتزی را به تن دارد، تا خود مقصد ساعت ها بدون توجه اطرافیان کتاب های مصور آن شخصیت را ورق بزند و عشق و حال کند.
کمیک استورهای ایرانی در راه اند؟
به نظر می رسد که سبک زندگی بچه درس خوان های آمریکایی و اروپایی در حال ورود به جامعه ما هم هست و این اواخر به ویژه در میان نسل جوان، اشخاصی با این خصوصیات، بیشتر و بیشتر دیده می شوند. دلیل این مسئله هم شاید آسان شدن روز به روز ارتباطات و توسعه روزافزون شبکه های اجتماعی باشد که نسل جوان سراسر دنیا را به یکدیگر نزدیک می کند. هیچ بعید نیست در آینده نزدیک در همین شهر کتاب های خودمان قفسه های بزرگی را تمام و کمال به کتاب های مصور و محصولات مرتبط با این کتاب ها اختصاص بدهند و اطراف آن آدم های عجیب و غریبی را با لباس ها و آرایش موهای خاص ببینیم که بی توجه به دنیای اطراف، کتاب مورد علاقه شان را ورق می زنند.
یا در گوشه و کنار شهر کمیک استورهایی راه بیفتد که محصولات فانتزی روز دنیا را به علاقه مندان عرضه کند. حتی بعید نیست با الگوبرداری از خارجی ها، کتاب های مصور و فانتزی بر مبنای شخصیت ها و داستان های اصیل ایرانی در حجم انبوه تولید شود؛ مثلا جلال الدین خوارزم را در هیبت یک ابرقهرمان خوش تیپ و ورزیده ببینیم که در حال تار و مار کردن لشکر خونخوار مغول است یا قهرمانان شاهنامه با هیبتی امروزی به زمان ما راه پیدا کنند و برای اجرای قانون و منکوب کردن بدکاران شخصا دست به کار شوند.
همین موضوع شاید اگر چند سال پیش مطرح می شد، توجه کسی را در داخل کشور به خود جلب نمی کرد، اما با تغییر سبک زندگی جوانان، راه اندازی کمیک استورهای ایرانی شاید یک ایده کسب و کاری عالی به نظر برسد؛ ایده ای که مشتریان پروپاقرصی را برای خود جلب می کند که حاضرند برای تهیه محصولات روز ساعت ها مقابل در فروشگاه صف بکشند. اگر این طور شود، کم کم بچه درس خوان های وطنی می توانند با گیک های آن ور آبی گپ های مشترک بزنند. شاید وقت آن باشد که هرکدام از ما بدانیم خودمان یا اطرافیانمان بیشتر به کدام یک از این گروه ها تعلق داریم؛ نه؟
منبع:
هفته نامه چلچراغ
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼