استقلال در زندگی زناشویی، بیشتر بدانید
متأسفانه برخی از همان ابتدای آشنایی برای تشکیل زندگی مشترک، با «مستقل نمایی» وارد رابطه میشوند و به مرور زمان با فرسایش روح و گاهی جسم مواجه میشوند.
متأسفانه برخی از همان ابتدای آشنایی برای تشکیل زندگی مشترک، با «مستقل نمایی» وارد رابطه میشوند و به مرور زمان با فرسایش روح و گاهی جسم مواجه میشوند.
امروزه در جامعه شاهد برخی هستیم که در انجام امور روزمره خود(اموری که تا حدودی سخت بوده و شخصی نیست)، به هیچعنوان حاضر به کمک گرفتن و یا مشاوره نیستند، چون بهشدت احساس استقلال کرده و تمایل چندانی به اتکا به دیگران ندارند.
استقلال روحی در ذات خود بد نیست، اما اگر این افراد نتوانند یک رابطه زناشویی سالم تشکیل داده و دچار مستقلنمایی شوند، به مرور از فرسودگی روحی رنج خواهند برد. بهعبارتی، وقتی وارد زندگی زناشویی میشویم باید با اصل تقسیم وظایف آشنا بوده و تا حد متعارف، از شیرینی وابستگی روانی مثبت لذت ببریم.
افراد مستقلنما، برای اثبات استقلال خود و بینیازی از کمک دیگران، مدام چالشهای جدیدی را قبول کرده و با ترسهای خود دست و پنجه نرم میکنند، اما در عین حال نیز این استرس را دارند که دستشان رو شود و اطرافیان به ضعفهایی که بیشترشان طبیعی و نرمال است، پی ببرند. در واقع، این افراد بهشدت تمایل دارند که همسرشان به آنها وابسته باشد و به قولی همهکاره خانه باشند. علاوهبر این، مستقلنماها به آن بخش از وجودشان که خواهان وابستگی سالم است توجه چندانی نمیکنند، در حالی که هر فردی(چه زن و چه مرد) گاهی نیاز دارد که برای تأمین انرژی دوباره، دست از تلاش روزمره بردارد و با اعتماد به طرف مقابل استراحت کند. اما با خود میاندیشد که در اینصورت ممکن است ضعیف جلوه کند و موقعیت اجتماعی و خانوادگی خود را از دست بدهد.
زندگی زناشویی پیش از هر چیز به تقسیم وظایف و تبیین جایگاهها نیاز دارد و هیچکدام از زن و مرد نباید بار عاطفی و مالی را به تنهایی به دوش بکشد. بهعبارتی، استقلالنمایی یک فرد میتواند طرف مقابل را وابسته افراطی کند و پس از مدتی هر دو طرف(علیالخصوص فرد استقلالنما) احساس فرسودگی، خستگی و دلزدگی کنند.
امروزه در جامعه شاهد برخی هستیم که در انجام امور روزمره خود(اموری که تا حدودی سخت بوده و شخصی نیست)، به هیچعنوان حاضر به کمک گرفتن و یا مشاوره نیستند، چون بهشدت احساس استقلال کرده و تمایل چندانی به اتکا به دیگران ندارند.
استقلال روحی در ذات خود بد نیست، اما اگر این افراد نتوانند یک رابطه زناشویی سالم تشکیل داده و دچار مستقلنمایی شوند، به مرور از فرسودگی روحی رنج خواهند برد. بهعبارتی، وقتی وارد زندگی زناشویی میشویم باید با اصل تقسیم وظایف آشنا بوده و تا حد متعارف، از شیرینی وابستگی روانی مثبت لذت ببریم.
افراد مستقلنما، برای اثبات استقلال خود و بینیازی از کمک دیگران، مدام چالشهای جدیدی را قبول کرده و با ترسهای خود دست و پنجه نرم میکنند، اما در عین حال نیز این استرس را دارند که دستشان رو شود و اطرافیان به ضعفهایی که بیشترشان طبیعی و نرمال است، پی ببرند. در واقع، این افراد بهشدت تمایل دارند که همسرشان به آنها وابسته باشد و به قولی همهکاره خانه باشند. علاوهبر این، مستقلنماها به آن بخش از وجودشان که خواهان وابستگی سالم است توجه چندانی نمیکنند، در حالی که هر فردی(چه زن و چه مرد) گاهی نیاز دارد که برای تأمین انرژی دوباره، دست از تلاش روزمره بردارد و با اعتماد به طرف مقابل استراحت کند. اما با خود میاندیشد که در اینصورت ممکن است ضعیف جلوه کند و موقعیت اجتماعی و خانوادگی خود را از دست بدهد.
زندگی زناشویی پیش از هر چیز به تقسیم وظایف و تبیین جایگاهها نیاز دارد و هیچکدام از زن و مرد نباید بار عاطفی و مالی را به تنهایی به دوش بکشد. بهعبارتی، استقلالنمایی یک فرد میتواند طرف مقابل را وابسته افراطی کند و پس از مدتی هر دو طرف(علیالخصوص فرد استقلالنما) احساس فرسودگی، خستگی و دلزدگی کنند.
منبع:
ایسنا
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼