حسود بودن کودک، والدین آگاه باشند!
حسادت و ایجاد آن وابسته به نگرش فرد نسبت به خود است و اینکه خود را در کجای دنیای خود فرض میکند. در واقع حس حقارت به ایجاد حسادت کمک میکند.
اغلب والدین با این حس در کودکشان مواجه میشوند، احساسی که حتی تا بزرگسالی نیز میتواند همراه ما باشد؛ حسادت. شاید خیلی از بزرگترها هم حسادت را داشته باشند اما قادرند آن را مخفی کنند و به خودشان یا بقیه دروغ بگویند، یا اینکه این احساس را کنترل کنند و جریان درستی را از دل آن بیرون بیاورند. اما کودکان همیشه صادق و رو راست هستند، خیلی راحت میتوان احساسات آنها را در رفتاروگفتارشان دید.
اما با حسادت کودکان چه باید کرد؟ دکتر محمد رضابیگی، روانشناس بالینی درباره این موضوع میگوید: حسادت هیجانی است طبیعی و مرکب از حسها و هیجانات دیگر. اما مانند سایر هیجانات دارای محدوده و گسترهای است و شدت آن متناسب با سن و موقعیت فرد، تعیین کننده نوع برخورد با آن است.
او درباره علل بروز حسادت توضیح میدهد: حسادت و ایجاد آن وابسته به نگرش فرد نسبت به خود است و اینکه خود را در کجای دنیای خود فرض میکند. در واقع حس حقارت به ایجاد حسادت کمک میکند. پس با این توضیحات قاعدتا این حس برای اولین بار در سنی بروز پیدا میکند که کودک به درکی از خود رسیده باشد. و نقش پدر و مادر در ایجاد این درک کاملا واضح است.
رضابیگی در مورد نقش مهم پدرومادر در این موضوع اعتقاد دارد: در واقع پدر و مادر با نحوه تربیت خود در ایجاد اعتماد به نفس یا حس حقارت و گناه مهمترین نقش را در ابتدای زندگی کودک دارند. کودکی را تصور کنید که به واسطه تنبیههای غیر اصولی والدینش دائما در یک حس حقارت و در عین حال ناامنی به سر میبرد و در این شرایط وابستگیاش به والدین به خصوص مادر بیشتر هم شده است. حال خبر ورود کودکی دیگر به او داده میشود. کودکی که ممکن است جای او را پیش پدر و مادر بگیرد. ببینید چقدر بر احساس ناامنی او افزوده خواهد شد و این وقتی شدیدتر خواهد شد که ورود آن کودک باعث تغییراتی در نظام زندگی او هرچند به طور موقت شود. و باز شدیدتر خواهد شد وقتی که والدین این دو کودک را مورد مقایسه قرار دهند.
این روانشناس بالینی درباره نحوه درست برخورد با این وضعیت و راه چاره آن میگوید: تنها درمان حسادت در هر سنی کسب کمال است. پدر و مادرها باید آگاه باشند که تا میتوانند کودک خود را با تواناییهای خود آشنا سازند و در عین حال پذیرش ضعفها و شکستها را به او بیاموزند. به عنوان مثال پدری که با پسرش کشتی میگیرد، خوب است که خود را به عمد زمین میزند تا توانایی فرزندش بیشتر به چشم آید. ولی برای بار دوم باید پسرش را زمین بزند تا او طعم شکست را هم بچشد تا برای بار سوم که پدر را زمین میزند طعم پیروزی را با غلبه بر شکست بیاموزد.
پدر و مادرها نباید به قصد تنبیه کودکشان را با دیگری مقایسه کنند یا در حضور دیگران از او بدگویی کنند. بلکه همیشه او را با خودش مقایسه کنند. باید به کودک این حس داده شود که همیشه در مسیر تکامل و تعالی قرار دارد و هیچکس و هیچ چیزی نمی تواند برای موفقیتهای او محدودیت ایجاد کند. اگر پای فرزندی دیگر در راه است. نگذارند کودک اول حس کند که تغییرات ایجاد شده در زندگی او ناشی از ورود عضو جدید است بلکه تغییرات لازم زودتر و آهسته و ناملموس ایجاد شوند. و همیشه در انجام امور نوزاد جدید از کودک اول کمک بگیرند.
محمد رضابیگی، روانشناس بالینی در نهایت یادآوری کرد: حال با تمام این تفاسیر اگر حسادتی مشاهده شد نباید کودک را مستقیما از ابراز حسادتش منع کرد یا او را به این دلیل تنبیه کرد بلکه همانطوری که گفته شد حسادت یک هیجان است و اگر جلوی آن گرفته شود در جای دیگر و به صورت دیگر مثلا تغییرات رفتاری یا اضطراب خود را نشان خواهد داد. بلکه بهترین راه کشف ریشه حسادت و خشکاندن آن است. و در این راه کمک گرفتن از یک روانشناس کودک توصیه می شود.
اما با حسادت کودکان چه باید کرد؟ دکتر محمد رضابیگی، روانشناس بالینی درباره این موضوع میگوید: حسادت هیجانی است طبیعی و مرکب از حسها و هیجانات دیگر. اما مانند سایر هیجانات دارای محدوده و گسترهای است و شدت آن متناسب با سن و موقعیت فرد، تعیین کننده نوع برخورد با آن است.
او درباره علل بروز حسادت توضیح میدهد: حسادت و ایجاد آن وابسته به نگرش فرد نسبت به خود است و اینکه خود را در کجای دنیای خود فرض میکند. در واقع حس حقارت به ایجاد حسادت کمک میکند. پس با این توضیحات قاعدتا این حس برای اولین بار در سنی بروز پیدا میکند که کودک به درکی از خود رسیده باشد. و نقش پدر و مادر در ایجاد این درک کاملا واضح است.
رضابیگی در مورد نقش مهم پدرومادر در این موضوع اعتقاد دارد: در واقع پدر و مادر با نحوه تربیت خود در ایجاد اعتماد به نفس یا حس حقارت و گناه مهمترین نقش را در ابتدای زندگی کودک دارند. کودکی را تصور کنید که به واسطه تنبیههای غیر اصولی والدینش دائما در یک حس حقارت و در عین حال ناامنی به سر میبرد و در این شرایط وابستگیاش به والدین به خصوص مادر بیشتر هم شده است. حال خبر ورود کودکی دیگر به او داده میشود. کودکی که ممکن است جای او را پیش پدر و مادر بگیرد. ببینید چقدر بر احساس ناامنی او افزوده خواهد شد و این وقتی شدیدتر خواهد شد که ورود آن کودک باعث تغییراتی در نظام زندگی او هرچند به طور موقت شود. و باز شدیدتر خواهد شد وقتی که والدین این دو کودک را مورد مقایسه قرار دهند.
این روانشناس بالینی درباره نحوه درست برخورد با این وضعیت و راه چاره آن میگوید: تنها درمان حسادت در هر سنی کسب کمال است. پدر و مادرها باید آگاه باشند که تا میتوانند کودک خود را با تواناییهای خود آشنا سازند و در عین حال پذیرش ضعفها و شکستها را به او بیاموزند. به عنوان مثال پدری که با پسرش کشتی میگیرد، خوب است که خود را به عمد زمین میزند تا توانایی فرزندش بیشتر به چشم آید. ولی برای بار دوم باید پسرش را زمین بزند تا او طعم شکست را هم بچشد تا برای بار سوم که پدر را زمین میزند طعم پیروزی را با غلبه بر شکست بیاموزد.
پدر و مادرها نباید به قصد تنبیه کودکشان را با دیگری مقایسه کنند یا در حضور دیگران از او بدگویی کنند. بلکه همیشه او را با خودش مقایسه کنند. باید به کودک این حس داده شود که همیشه در مسیر تکامل و تعالی قرار دارد و هیچکس و هیچ چیزی نمی تواند برای موفقیتهای او محدودیت ایجاد کند. اگر پای فرزندی دیگر در راه است. نگذارند کودک اول حس کند که تغییرات ایجاد شده در زندگی او ناشی از ورود عضو جدید است بلکه تغییرات لازم زودتر و آهسته و ناملموس ایجاد شوند. و همیشه در انجام امور نوزاد جدید از کودک اول کمک بگیرند.
محمد رضابیگی، روانشناس بالینی در نهایت یادآوری کرد: حال با تمام این تفاسیر اگر حسادتی مشاهده شد نباید کودک را مستقیما از ابراز حسادتش منع کرد یا او را به این دلیل تنبیه کرد بلکه همانطوری که گفته شد حسادت یک هیجان است و اگر جلوی آن گرفته شود در جای دیگر و به صورت دیگر مثلا تغییرات رفتاری یا اضطراب خود را نشان خواهد داد. بلکه بهترین راه کشف ریشه حسادت و خشکاندن آن است. و در این راه کمک گرفتن از یک روانشناس کودک توصیه می شود.
منبع:
نی نی سایت
نظر کاربران
مطالب عالی بود کاشکی یه کم بیشتررمثال عینی میزدید
پاسخ ها
سلام و ممنون از توجهتون
پیام شما دریافت شد