بی اشتهایی در کودکان، علل شناختی
بی اشتهایی میتواند به دلیل وجود نوعی بیماری در کودک باشد.
بی اشتهایی میتواند به دلیل وجود نوعی بیماری در کودک باشد. هر نوع بیماری یا داروی مصرفی که موجب بروز زخم در دهان، تغییرحس چشایی کودک، تهوع و استفراغ شود ، وجود تب خفیف تغییرحس چشایی کودک، تهوع و استفراغ شود ویا موجب کاهش اشتهای کودک میشود. در طول دوران مریضی به دلیل کمتر شدن فعالیت کودک، وی اشتهای کمتری نقاهت، وی اشتهای کمتری نسبت به غذاخوردن پیدا میکند. ولی جای نگرانی نیست چرا که بازسازی بدن کودکان بسیار سریع بوده و پس ازبیماری، با مراقبت بیشتر، کودک به راحتی به وضعیت اولیه باز میگردد. فقط باید مراقب بود که کمبود غذایی او منجر به سؤتغذیه نشود که اثرات مخرب آن به سختی جبرانپذیر است. وجود انگلها ویا بیماریهای روده ای هم میتواند موجب بی اشتهایی در کودک شود. به والدین تاکید کنید که با مشورت کردن ( هر ۲ تا ۳ ماه یک بار ) نبودن این نشانه و اطمینان از نبود انگل در رودههای کودک، مطمئن شوند که دلیل بیاشتهایی او بیماری نیست.
وجود سؤجذب یا حساسیتهای غذایی در کودک میتواند منجر به بی اشتهایی شود. ممکن است روده های کودک، به یک نوع ماده غذایی مثل پروتئین موجود در گندم (گلوتن) حساسیت داشته باشد. از این رو موادغذایی به راحتی جذب دیواره روده نمیشود و یا در اثر مصرف یک ماده غذایی خاص، در بدن عوارضی به وجود آید که موجب ترس کودک از غذا و غذاخوردن میشود. به مادرآموزش دهید که برای اطمینان از نبود چنین حالتی، به برنامه غذایی و میزان مصرف غذاهای مختلف در طول یک هفته دقت کرده یا در صورت امکان همه موادغذایی مصرفی کودک را یادداشت کند، به این ترتیب متوجه خواهد شد، فرزندش چه غذاهایی را دوست ندارد و چه غذاهایی را به چه شکلی و با چه حرارتی و یا با کدام مواد اولیه بهتر میخورد. به این ترتیب برنامه غذایی که برای کودک تعیین میکند بر اساس علایق او خواهد بود. مثلا بعضی بچه ها گوشت معمولی را نمیخورند؛ اما به صورت چرخ کرده یا مخلوط درغذا میخورند و یا تخم مرغ آب پز نمیخورند؛ اما به صورت املت وکوکو میخورند. به این ترتیب مادر سعی خواهد کرد تا با شکل و محتویات خاص مطابق میل کودک غذاها را تهیه کند و تمایل به خوردن غذا را درکودک افزایش دهد.
گاهی بی اشتهایی، ناشی از در دسترس نبودن غذاهای کافی و سالم برای کودک است. بعضی وقت ها غذای کافی و مقوی دراختیار کودک نیست و بعضی اوقات والدین، موادغذایی سالم، نظیر سبزیجات شسته و پوستکنده، میوه های شسته و آماده خوردن، دانه ها و مغزهای مقوی مثل آجیل ویا لبنیات تازه و... را به عنوان میان وعده در اختیار کودک قرار نمیدهند و در عوض به او شیرینی و شکلات و یا تنقلاتی میدهند که کالری زیاد، اما ارزش تغذیه ای کمی دارد ومحتوی موادمغذی مناسب نیست. به مادران آموزش دهید تا از میان وعده های کم حجم و مغذی به کودک بدهند. بهتر است، بیشتر میان وعده هایی را آموزش دهید که به صورت بومی وسنتی در منطقه شما رواج دارد.
گاهی علت بی اشتهایی وجود فشــارهای روانی بر کودک است. یک مشاجره خانوادگی یا وجود مشــکل در بین اعضای خانواده، بر غذا خوردن کودکان، به خصوص کودکان باهوش تأثیر بسزایی دارد. کودک باید برای غذا خوردن در محیطی آرام و بدون تنش قرار گرفته ومحبت بیدریغ مادر را احساس کند به شرط این که محبت زیاده از حد نباشد. به مادر آموزش دهید که برای تغذیه کودک او را از قبل آماده کند. دستها و صورت کودک را با آب نیمه گرم شسته و مدت کوتاهی کودک را در آغوش گرفته و به آرامی و ملایم و محبت آمیز با کودک صحبت کند تا احساس آرامش در کودک ایجاد شود، سپس غذا دادن به کودک را شروع کند. اجبار کودک به خوردن و ترساندن او از پــدرش یا هر قدرت دیگری، تهدیــد کودک برای غذا ندادن به خاطر کارهای بدی که انجام داده است و یا ترس از تنبیه بدنی همه میتواند منجر به ایجاد ترس واضطراب در کودک شده و او را نسبت به غذاخوردن بی اشتها کند.
اما بیشتر اوقات علت بی اشتهایی رفتارهای غلط غذایی خانواده است، برای مثال: وعده دادن شیرینی وتنقلات در صورت خوردن غذا، غذا دادن به کودک درمقابل تلویزیون و یا در کل، زمانی که حواس او مشغول کار دیگری است، ناز کشیدنها و اصرار زیاد مادر برای خوردن غذا، غذادادن در زمان های نامنظم و مکانهای مختلف نیز میتواند از علل بیاشتهایی کودکان باشد .
آنچه بیشتر اوقات مغفول میماند، توجه به این نکته است که بیشتر علل مطرح شده در بالا ریشه در روند رشد شناختی کودک دارد که اکثر خانواده ها با آن آشنایی ندارند و به همین دلیل در برخورد با این مشکلات با عملکرد نامناسب منجر به بروز مشکل بیاشتهایی در کودک می شوند .
علل شناختی بی اشتهایی
منفی گرایی: بین سنین 6 تا 9 ماهگی ، بعضی از کودکان به طور ناگهانی از شیر خوردن از سینه یا شیشه شیر سرباز میزنند وفقط وقتی غذا می خورند که قاشق یا فنجان در کار باشد. تعدادی از آنها هم فقط وقتی غذا می خورند که قاشق دست خودشان باشد. علت این رفتار ناشی از افزایش اراده و تصمیم و تکامل خود در کودک است. اجبار کودک به گرفتن پستان یا شیشه میتواند در کودک منجر به بی میلی به غذا وبروز لجبازی شود. از طرفی کودک هرچه بزرگتر میشود، تمایل زیادی به جلب توجه دیگران به خصوص مادر دارد و به خوبی درک میکند که زمان غذاخوردن بهترین زمان برای بهانه گیری و جلب توجهکردن است. کودک متوجه است که مادرش به هنگام خوراندن بعضی غذاها مثل گوشت یا لبنیات نگرانی واصرار بیشتری دارد، پس یا غذا را نمیخورد یا نمیجود وبرای مدت طولانی دردهانش نگه میدارد وبه خصوص وقتی غذا را بیرون میریزد، شادمانی میکند. والدین نیز در کمال بیتوجهی در حضور کودک از مشکلات تغذیهای او صحبت میکنند. براییک کودک 2 ساله این موفقیت بزرگی است که والدینش را مجبور کند که به هر سازی که می زند برقصند. در حالی که گرسنه است و دلش میخواهد غذا بخورد.
بازی کردن: اتلاف وقت به هنگام غذاخوردن یکی از شایعترین علل رفتاری غذا نخوردن کودکان است. در سنین9 ماهگی تا 2/5 سالگی بازی کردن با غذا یک رفتارطبیعی است که همه کودکان انجام میدهند. ریخت و پاش کردن و مالیدن غذا به سر و لباس و... برای کودک امری عادی ولذت بخش است.کودک گذشت زمان را احساس نمیکند و عجلهای هم ندارد، اما برای مادر به خصوص مادران کم صبر و عجول یا پرمشغله تمام این رفتارهای طبیعی به بیاشتهایی و کم غذاخوردن کودک تعبیر شده و باعث بروز رفتارهای خاصی چون تشویق، تهدید، دعوا، اعمال زور و... از جانب مادر وتشدید اتلاف وقت وجلب توجه از طریق غذا از طرف کودک می شود.
ساختمان بدنی: جثه کوچک در کودکان (که میتواند سرشتی یا ناشی از وزن کم هنگام تولد یا وجود بیماری قلبی مادرزادی یا سایر بیماریهای جسمی باشد) یکی ازعلل کمتر غذاخوردن بچه هاست. از یک کودک ریز جثه انتظار نمیرود که مثل یک کودک درشت جثه غذا بخورد، اما مادر احساس میکند کودکش کم غذا و بی اشتهاست.
تکامل دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها: در 6 ماهگی کودک شروع به نشان دادن علاقه های غذایی میکند. کودک6 تا 7 ماهه زمانی که می خواهد غذای جدیدی بخورد آن را مزه مزه میکند و بعد تصمیم میگیرد که غذا را بخورد یا نه. تمایل کودک به شکل و رنگ ظرف غذا و محتویات آن نیز از این سن شروع میشود. ممکن است کودک غذا را فقط به دلیل این که شکل آن یا رنگ ظرفش را نمی پسندد، پس بزند. بچه ها بیشتر از آنچه که فکر کنیم تحت تاثیر ظاهرغذا قراردارند. از6 ماهگی که غذادادن به کودک شروع میشود، معمولا کودک بیشتر دوست دارد غذاهایی را بخورد که رنگ قرمز روشن داشته باشد. همچنین کودک بی نهایت تنوع طلب است و به سرعت از غذاهای تکراری خسته میشود. بعضی مادران توجه کمی به تهیه غذاهای گوناگون دارند و وقت زیادی صرف درست کردن غذاهای متنوع و با ظاهر زیبا و جذاب نمیکنند؛ اما از بی اشتهایی کودک زیاد مینالند.
تمایل به مستقل شدن و تمرین مهارت های جدید: از سن5 تا 6 ماهگی کودک تمایل دارد که قاشق و فنجان را خودش نگه دارد و از 7 تا 8 ماهگی دوست دارد قاشق را به دست بگیرد و خودش غذا بخورد. هرچه زودتر این اجازه به کودک داده شود بهتر است، چون یاد میگیرد که مستقل باشد و از خود محافظت کند. در این سن کودکان ترجیح میدهند گرسنگی بکشند تا این که توسط مادر تغذیه شوند.
تفاوتهای فردی در اشتها: بعضی از بچه ها پرخور و بعضی کم خورهستند. تعدادی از بچه ها باید بیشتر غذا بخورند تا به وزن متوسط برسند. حجم غذایی که کودک میخورد تا حدی به شخصیت او بستگی دارد.کودکان آرام بیشتراز بچههای فعال به غذاخوردن تمایل دارند. از طرفی اشتهای یک کودک نیز مانند یک بزرگسال از غذایی به غذای دیگر و از روزی تا روز دیگر فرق میکند. مادری که از این تفاوتها و تغییرات آگاهی ندارد در مورد اشتهای کودک نگران شده ومرتب او را با بچه همسایه یا کودک خود مقایسه میکند و نتیجه اش رفتارهای همراه با اجبار برای غذا دادن است.
احساس ناامنی و بدبختی: ازکودکی که درخانه به هردلیلی (نبود توجه والدین و مشغله زیاد آنها، تعداد زیاد اعضا، کمبود عاطفه، محبت وامنیت کافی در خانواده) احساس خوشبختی نمیکند نباید انتظارداشت که اشتهای خوبی داشته باشد. در بچه های بزرگتر، این احساس میتواند منجر به کاهش وزن و در دراز مدت کوتاه قدی شود.
کمبـود هوای تازه و اکسـیژن و تحرک کافـی: میتواند عامل مهمی دربی اشـتهایی کـودکان به خصوص در فصول سـرد سـال باشد.
تاثیر تلقین و تجربه های تلخ قبلی: هر تجربه دردناک یا تلخ مرتبط با غذا مثل غذای داغ یا تند در ناخودآگاه کودک مانده و میتواند در شرایط مشابه بازیابی و موجب پس زدن غذا توسط کودک شود. والدین نیز به آسانی دوست داشتن یا متنفر بودن از یک غذا را به کودکان خود تلقین میکنند.
طرز برخورد والدیــن: اگر مادر درک صحیحی ازعلت بی اشتهایی کودکش داشته باشــد، به روشهای نادرست تغذیه کودک متوســل نمیشــود و اگر با در نظرگرفتن تفاوتهای فردی و خصوصیات ساختاری و خانوادگی، شناخت کافی از وزنگیری کودک و تفسیر درستی از منحنی رشد وجود داشته باشد نگرانیهای بی مورد برای والدین به وجود نمیآید. اطلاعات تغذیهای ناچیز و دریافت اطلاعات نادرست یا متناقض از منابع اطلاعرسانی مختلف باعث میشود تا مادران برآورد اشتباهی از میزان غذای مورد نیاز کودک داشته باشند. اصرار بیش از حد در یاد دادن آداب غذاخوردن و قانون آموزی آن هم در سالهای نخست زندگی کودک که آموزش به او نیازمند صبر و بردباری بسیار است، کودکان و والدین را دچار سرخوردگی میکند. این وظیفه کارمند بهداشتی است که والدین به خصوص مادر را در این زمینه آگاه و هوشیار سازد.
درمان
در مدت زمانی که کودک از شیر گرفته میشود اگر از غذاخوردن امتناع میکند، بهترین روش این است که اول به کودک شیر داد تا خوش اخلاق شود و بعد غذای جدید را به کودک خوراند و اگر باز هم از غذاخوردن اجتناب کرد، چند روز بعد مجدد این روش را امتحان کرد.
تمام کوششها برای وادارکردن کودک به غذاخوردن و نیز تمام حیله هایی که به کار برده میشود باید متوقف شود.
اگر روشهای غلط منجر به بروز مشکل شده ضرورتی به تجویز شربتهای تقویتی وداروهای افزایش اشتها نیست.
نیازی نیست که به کودک اجازه داده شود تا در حال قدم زدن وبازی کردن غذا بخورد.کودک باید کنار سفره یا پشت میز قرار گرفته وغذا را بخورد ویا بشقاب را کنار بزند ونخورد.
اگر مادربا نگرانی به بشقاب غذای کودک نگاه کند، کودک اضطراب را ازچهره وصدای مادر درک کرده ومضطرب میشود.
لزومی ندارد که هربار تمام کردن غذا توسط کودک با تشویق زیاد و جایزه همراه باشد. باید این موضوع درک شود که کودک هرچه بخواهد میخورد.
نباید کودک را به خاطر غذا نخوردن از کاری که دوست دارد منع کرد.
در بین وعدههای غذایی به کودک چیز دیگری داده نشود. اگر کودک غذا را در وعده اش نمی خورد وقتی گرسنه شد باید تا میان وعده بعدی صبر کند. اما باید وعدههای اصلی و میان وعدهها نظم داشته باشند، کودک زود به زود اما قانونمند و به موقع باید غذا بخورد.
هیچ کودک سالمی گرسنه نمیماند. وقتی گرسنگی چیره شود وکسی به کودک اعتراضی نکند، کودک خودش غذایش را می خورد. به شرط آن که خسته ویا خواب آلود نباشد.
نباید در مورد خوردن غذاهای خاص بی مورد پافشاری کرد. تاحدی علاقه کودک را در تهیه غذا باید در نظر گرفت اما این بدین معنی نیست که به کودک اجازه داد تا برنامه غذایی را مطابق میلش تغییر دهد ، مادر باید به کودک تفهیم کند که به جز عذایی که جلوی کودک است غذای دیگری در کار نیست و اگر دوست ندارد میتواند نخورد .کودک باید در مورد سیرشدن، خودش تصمیم بگیرد. اگر دریک وعده مقدار کمتری غذا بخورد در وعده بعد حتما جبران میکند.
غذا باید جذاب ودارای ظاهر خوشایندی باشد و بیشتراز رنگهای روشن وبراق که مورد علاقه کودک است استفاده شود.کودک باید اجازه داشته باشد انواع غذاها وموادغذایی مناسب را امتحان کند حتی اگر مادر آن غذاها را دوست نداشته باشد.
بشقاب را نباید از غذا انباشت بهتر است همیشه مقادیر کمی غذا در ظرف ریخته، وقتی آن را تمام کرد اگر بیشتر خواست دوباره در ظرفش غذا ریخت.
برای کودکان بالای ۲ سال دادن شیر زیاد ممکن است اشتهای اورا کم کند، اما اگر اشتهای کودک طبیعی است نیازی به محدود کردن شیر نیست.
برای کودک بسیار خوشایند است که با والدین یا سایر بچه ها غذا بخورد وباید در وعده های اصلی خانواده به کودک هم سر سفره یا کنار میز، جا داد.
وجود سؤجذب یا حساسیتهای غذایی در کودک میتواند منجر به بی اشتهایی شود. ممکن است روده های کودک، به یک نوع ماده غذایی مثل پروتئین موجود در گندم (گلوتن) حساسیت داشته باشد. از این رو موادغذایی به راحتی جذب دیواره روده نمیشود و یا در اثر مصرف یک ماده غذایی خاص، در بدن عوارضی به وجود آید که موجب ترس کودک از غذا و غذاخوردن میشود. به مادرآموزش دهید که برای اطمینان از نبود چنین حالتی، به برنامه غذایی و میزان مصرف غذاهای مختلف در طول یک هفته دقت کرده یا در صورت امکان همه موادغذایی مصرفی کودک را یادداشت کند، به این ترتیب متوجه خواهد شد، فرزندش چه غذاهایی را دوست ندارد و چه غذاهایی را به چه شکلی و با چه حرارتی و یا با کدام مواد اولیه بهتر میخورد. به این ترتیب برنامه غذایی که برای کودک تعیین میکند بر اساس علایق او خواهد بود. مثلا بعضی بچه ها گوشت معمولی را نمیخورند؛ اما به صورت چرخ کرده یا مخلوط درغذا میخورند و یا تخم مرغ آب پز نمیخورند؛ اما به صورت املت وکوکو میخورند. به این ترتیب مادر سعی خواهد کرد تا با شکل و محتویات خاص مطابق میل کودک غذاها را تهیه کند و تمایل به خوردن غذا را درکودک افزایش دهد.
گاهی بی اشتهایی، ناشی از در دسترس نبودن غذاهای کافی و سالم برای کودک است. بعضی وقت ها غذای کافی و مقوی دراختیار کودک نیست و بعضی اوقات والدین، موادغذایی سالم، نظیر سبزیجات شسته و پوستکنده، میوه های شسته و آماده خوردن، دانه ها و مغزهای مقوی مثل آجیل ویا لبنیات تازه و... را به عنوان میان وعده در اختیار کودک قرار نمیدهند و در عوض به او شیرینی و شکلات و یا تنقلاتی میدهند که کالری زیاد، اما ارزش تغذیه ای کمی دارد ومحتوی موادمغذی مناسب نیست. به مادران آموزش دهید تا از میان وعده های کم حجم و مغذی به کودک بدهند. بهتر است، بیشتر میان وعده هایی را آموزش دهید که به صورت بومی وسنتی در منطقه شما رواج دارد.
گاهی علت بی اشتهایی وجود فشــارهای روانی بر کودک است. یک مشاجره خانوادگی یا وجود مشــکل در بین اعضای خانواده، بر غذا خوردن کودکان، به خصوص کودکان باهوش تأثیر بسزایی دارد. کودک باید برای غذا خوردن در محیطی آرام و بدون تنش قرار گرفته ومحبت بیدریغ مادر را احساس کند به شرط این که محبت زیاده از حد نباشد. به مادر آموزش دهید که برای تغذیه کودک او را از قبل آماده کند. دستها و صورت کودک را با آب نیمه گرم شسته و مدت کوتاهی کودک را در آغوش گرفته و به آرامی و ملایم و محبت آمیز با کودک صحبت کند تا احساس آرامش در کودک ایجاد شود، سپس غذا دادن به کودک را شروع کند. اجبار کودک به خوردن و ترساندن او از پــدرش یا هر قدرت دیگری، تهدیــد کودک برای غذا ندادن به خاطر کارهای بدی که انجام داده است و یا ترس از تنبیه بدنی همه میتواند منجر به ایجاد ترس واضطراب در کودک شده و او را نسبت به غذاخوردن بی اشتها کند.
اما بیشتر اوقات علت بی اشتهایی رفتارهای غلط غذایی خانواده است، برای مثال: وعده دادن شیرینی وتنقلات در صورت خوردن غذا، غذا دادن به کودک درمقابل تلویزیون و یا در کل، زمانی که حواس او مشغول کار دیگری است، ناز کشیدنها و اصرار زیاد مادر برای خوردن غذا، غذادادن در زمان های نامنظم و مکانهای مختلف نیز میتواند از علل بیاشتهایی کودکان باشد .
آنچه بیشتر اوقات مغفول میماند، توجه به این نکته است که بیشتر علل مطرح شده در بالا ریشه در روند رشد شناختی کودک دارد که اکثر خانواده ها با آن آشنایی ندارند و به همین دلیل در برخورد با این مشکلات با عملکرد نامناسب منجر به بروز مشکل بیاشتهایی در کودک می شوند .
علل شناختی بی اشتهایی
منفی گرایی: بین سنین 6 تا 9 ماهگی ، بعضی از کودکان به طور ناگهانی از شیر خوردن از سینه یا شیشه شیر سرباز میزنند وفقط وقتی غذا می خورند که قاشق یا فنجان در کار باشد. تعدادی از آنها هم فقط وقتی غذا می خورند که قاشق دست خودشان باشد. علت این رفتار ناشی از افزایش اراده و تصمیم و تکامل خود در کودک است. اجبار کودک به گرفتن پستان یا شیشه میتواند در کودک منجر به بی میلی به غذا وبروز لجبازی شود. از طرفی کودک هرچه بزرگتر میشود، تمایل زیادی به جلب توجه دیگران به خصوص مادر دارد و به خوبی درک میکند که زمان غذاخوردن بهترین زمان برای بهانه گیری و جلب توجهکردن است. کودک متوجه است که مادرش به هنگام خوراندن بعضی غذاها مثل گوشت یا لبنیات نگرانی واصرار بیشتری دارد، پس یا غذا را نمیخورد یا نمیجود وبرای مدت طولانی دردهانش نگه میدارد وبه خصوص وقتی غذا را بیرون میریزد، شادمانی میکند. والدین نیز در کمال بیتوجهی در حضور کودک از مشکلات تغذیهای او صحبت میکنند. براییک کودک 2 ساله این موفقیت بزرگی است که والدینش را مجبور کند که به هر سازی که می زند برقصند. در حالی که گرسنه است و دلش میخواهد غذا بخورد.
بازی کردن: اتلاف وقت به هنگام غذاخوردن یکی از شایعترین علل رفتاری غذا نخوردن کودکان است. در سنین9 ماهگی تا 2/5 سالگی بازی کردن با غذا یک رفتارطبیعی است که همه کودکان انجام میدهند. ریخت و پاش کردن و مالیدن غذا به سر و لباس و... برای کودک امری عادی ولذت بخش است.کودک گذشت زمان را احساس نمیکند و عجلهای هم ندارد، اما برای مادر به خصوص مادران کم صبر و عجول یا پرمشغله تمام این رفتارهای طبیعی به بیاشتهایی و کم غذاخوردن کودک تعبیر شده و باعث بروز رفتارهای خاصی چون تشویق، تهدید، دعوا، اعمال زور و... از جانب مادر وتشدید اتلاف وقت وجلب توجه از طریق غذا از طرف کودک می شود.
ساختمان بدنی: جثه کوچک در کودکان (که میتواند سرشتی یا ناشی از وزن کم هنگام تولد یا وجود بیماری قلبی مادرزادی یا سایر بیماریهای جسمی باشد) یکی ازعلل کمتر غذاخوردن بچه هاست. از یک کودک ریز جثه انتظار نمیرود که مثل یک کودک درشت جثه غذا بخورد، اما مادر احساس میکند کودکش کم غذا و بی اشتهاست.
تکامل دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها: در 6 ماهگی کودک شروع به نشان دادن علاقه های غذایی میکند. کودک6 تا 7 ماهه زمانی که می خواهد غذای جدیدی بخورد آن را مزه مزه میکند و بعد تصمیم میگیرد که غذا را بخورد یا نه. تمایل کودک به شکل و رنگ ظرف غذا و محتویات آن نیز از این سن شروع میشود. ممکن است کودک غذا را فقط به دلیل این که شکل آن یا رنگ ظرفش را نمی پسندد، پس بزند. بچه ها بیشتر از آنچه که فکر کنیم تحت تاثیر ظاهرغذا قراردارند. از6 ماهگی که غذادادن به کودک شروع میشود، معمولا کودک بیشتر دوست دارد غذاهایی را بخورد که رنگ قرمز روشن داشته باشد. همچنین کودک بی نهایت تنوع طلب است و به سرعت از غذاهای تکراری خسته میشود. بعضی مادران توجه کمی به تهیه غذاهای گوناگون دارند و وقت زیادی صرف درست کردن غذاهای متنوع و با ظاهر زیبا و جذاب نمیکنند؛ اما از بی اشتهایی کودک زیاد مینالند.
تمایل به مستقل شدن و تمرین مهارت های جدید: از سن5 تا 6 ماهگی کودک تمایل دارد که قاشق و فنجان را خودش نگه دارد و از 7 تا 8 ماهگی دوست دارد قاشق را به دست بگیرد و خودش غذا بخورد. هرچه زودتر این اجازه به کودک داده شود بهتر است، چون یاد میگیرد که مستقل باشد و از خود محافظت کند. در این سن کودکان ترجیح میدهند گرسنگی بکشند تا این که توسط مادر تغذیه شوند.
تفاوتهای فردی در اشتها: بعضی از بچه ها پرخور و بعضی کم خورهستند. تعدادی از بچه ها باید بیشتر غذا بخورند تا به وزن متوسط برسند. حجم غذایی که کودک میخورد تا حدی به شخصیت او بستگی دارد.کودکان آرام بیشتراز بچههای فعال به غذاخوردن تمایل دارند. از طرفی اشتهای یک کودک نیز مانند یک بزرگسال از غذایی به غذای دیگر و از روزی تا روز دیگر فرق میکند. مادری که از این تفاوتها و تغییرات آگاهی ندارد در مورد اشتهای کودک نگران شده ومرتب او را با بچه همسایه یا کودک خود مقایسه میکند و نتیجه اش رفتارهای همراه با اجبار برای غذا دادن است.
احساس ناامنی و بدبختی: ازکودکی که درخانه به هردلیلی (نبود توجه والدین و مشغله زیاد آنها، تعداد زیاد اعضا، کمبود عاطفه، محبت وامنیت کافی در خانواده) احساس خوشبختی نمیکند نباید انتظارداشت که اشتهای خوبی داشته باشد. در بچه های بزرگتر، این احساس میتواند منجر به کاهش وزن و در دراز مدت کوتاه قدی شود.
کمبـود هوای تازه و اکسـیژن و تحرک کافـی: میتواند عامل مهمی دربی اشـتهایی کـودکان به خصوص در فصول سـرد سـال باشد.
تاثیر تلقین و تجربه های تلخ قبلی: هر تجربه دردناک یا تلخ مرتبط با غذا مثل غذای داغ یا تند در ناخودآگاه کودک مانده و میتواند در شرایط مشابه بازیابی و موجب پس زدن غذا توسط کودک شود. والدین نیز به آسانی دوست داشتن یا متنفر بودن از یک غذا را به کودکان خود تلقین میکنند.
طرز برخورد والدیــن: اگر مادر درک صحیحی ازعلت بی اشتهایی کودکش داشته باشــد، به روشهای نادرست تغذیه کودک متوســل نمیشــود و اگر با در نظرگرفتن تفاوتهای فردی و خصوصیات ساختاری و خانوادگی، شناخت کافی از وزنگیری کودک و تفسیر درستی از منحنی رشد وجود داشته باشد نگرانیهای بی مورد برای والدین به وجود نمیآید. اطلاعات تغذیهای ناچیز و دریافت اطلاعات نادرست یا متناقض از منابع اطلاعرسانی مختلف باعث میشود تا مادران برآورد اشتباهی از میزان غذای مورد نیاز کودک داشته باشند. اصرار بیش از حد در یاد دادن آداب غذاخوردن و قانون آموزی آن هم در سالهای نخست زندگی کودک که آموزش به او نیازمند صبر و بردباری بسیار است، کودکان و والدین را دچار سرخوردگی میکند. این وظیفه کارمند بهداشتی است که والدین به خصوص مادر را در این زمینه آگاه و هوشیار سازد.
درمان
در مدت زمانی که کودک از شیر گرفته میشود اگر از غذاخوردن امتناع میکند، بهترین روش این است که اول به کودک شیر داد تا خوش اخلاق شود و بعد غذای جدید را به کودک خوراند و اگر باز هم از غذاخوردن اجتناب کرد، چند روز بعد مجدد این روش را امتحان کرد.
تمام کوششها برای وادارکردن کودک به غذاخوردن و نیز تمام حیله هایی که به کار برده میشود باید متوقف شود.
اگر روشهای غلط منجر به بروز مشکل شده ضرورتی به تجویز شربتهای تقویتی وداروهای افزایش اشتها نیست.
نیازی نیست که به کودک اجازه داده شود تا در حال قدم زدن وبازی کردن غذا بخورد.کودک باید کنار سفره یا پشت میز قرار گرفته وغذا را بخورد ویا بشقاب را کنار بزند ونخورد.
اگر مادربا نگرانی به بشقاب غذای کودک نگاه کند، کودک اضطراب را ازچهره وصدای مادر درک کرده ومضطرب میشود.
لزومی ندارد که هربار تمام کردن غذا توسط کودک با تشویق زیاد و جایزه همراه باشد. باید این موضوع درک شود که کودک هرچه بخواهد میخورد.
نباید کودک را به خاطر غذا نخوردن از کاری که دوست دارد منع کرد.
در بین وعدههای غذایی به کودک چیز دیگری داده نشود. اگر کودک غذا را در وعده اش نمی خورد وقتی گرسنه شد باید تا میان وعده بعدی صبر کند. اما باید وعدههای اصلی و میان وعدهها نظم داشته باشند، کودک زود به زود اما قانونمند و به موقع باید غذا بخورد.
هیچ کودک سالمی گرسنه نمیماند. وقتی گرسنگی چیره شود وکسی به کودک اعتراضی نکند، کودک خودش غذایش را می خورد. به شرط آن که خسته ویا خواب آلود نباشد.
نباید در مورد خوردن غذاهای خاص بی مورد پافشاری کرد. تاحدی علاقه کودک را در تهیه غذا باید در نظر گرفت اما این بدین معنی نیست که به کودک اجازه داد تا برنامه غذایی را مطابق میلش تغییر دهد ، مادر باید به کودک تفهیم کند که به جز عذایی که جلوی کودک است غذای دیگری در کار نیست و اگر دوست ندارد میتواند نخورد .کودک باید در مورد سیرشدن، خودش تصمیم بگیرد. اگر دریک وعده مقدار کمتری غذا بخورد در وعده بعد حتما جبران میکند.
غذا باید جذاب ودارای ظاهر خوشایندی باشد و بیشتراز رنگهای روشن وبراق که مورد علاقه کودک است استفاده شود.کودک باید اجازه داشته باشد انواع غذاها وموادغذایی مناسب را امتحان کند حتی اگر مادر آن غذاها را دوست نداشته باشد.
بشقاب را نباید از غذا انباشت بهتر است همیشه مقادیر کمی غذا در ظرف ریخته، وقتی آن را تمام کرد اگر بیشتر خواست دوباره در ظرفش غذا ریخت.
برای کودکان بالای ۲ سال دادن شیر زیاد ممکن است اشتهای اورا کم کند، اما اگر اشتهای کودک طبیعی است نیازی به محدود کردن شیر نیست.
برای کودک بسیار خوشایند است که با والدین یا سایر بچه ها غذا بخورد وباید در وعده های اصلی خانواده به کودک هم سر سفره یا کنار میز، جا داد.
منبع:
فصلنامه بهورز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼