معرفی کتاب ؛ کار عمیق را دو دستی بچسبید!

یکی از کتاب هایی که در زمینه توسعه فردی میتوانید مطالعه کنید کتاب کار عمیق است.
به گزارش نی نی بان ، کال نیوپورت این بخت را داشته که از کتابهایش در سطح جهان و از جمله ایران به شدت استقبال شود. کتاب مینیمالیسم دیجیتال نیوپورت مخاطبان بسیاری داشته و کتاب کار عمیق (Deep Work) او هم بسیار مورد توجه قرار گرفته و بارها تجدید چاپ شده است. با توجه به اینکه بسیاری از دوستان عزیز متممی به موضوع مدیریت زمان و نظم شخصی – که محور اصلی کتاب کار عمیق است – علاقهمندند، تصمیم گرفتیم مطلبی را به بررسی این کتاب اختصاص دهیم. به سبک سایر مطالبی که تحت عنوان معرفی کتابهای مدیریتی یا معرفی کتابهای روانشناسی منتشر میشوند، ابتدا کمی دربارهی خود کتاب حرف میزنیم و خلاصه کتاب کار عمیق (حداقل نکات مهم کتاب) را مرور میکنیم. سپس سعی خواهیم کرد در قالب نقد کتاب کار عمیق، از زاویهی دیگری به کتاب نگاه کنیم و در پایان با مرور ترجمه کتاب کار عمیق (نشر نوین – ناهید ملکی) بحث را به پایان خواهیم برد.
کال نیوپورت یک بلاگر است؛ نه به معنای متأخر (کسانی که عکس کیف و کفش و لباسهایشان را به دیگران نشان میدهند و مهمانیها و میز صبحانهشان را به رخ مخاطب میکشند). بلکه به معنای لغوی کلمه؛ یعنی اینکه به صورت منظم در وبلاگ خود مطلب مینویسد و افکار و اندیشههای خود را منتشر میکند .
بنابراین به نوعی میتوان او را در کنار نامهایی مانند #ست گادین و #مارک منسن قرار داد. نیوپورت هم به سبک این نویسندگان، مطالبی را که پیش از این در وبلاگ خود نوشته، سامان داده و در قالب یک کتاب منتشر میکند.
کتابهای کال نیوپورت تقریباً بنمایهی مشابهی دارند. نیوپورت دربارهی مدیریت زمان، بهره وری، نظم شخصی، مدیریت توجه و موضوعاتی از این دست مینویسد. البته از آنجا که بخش بزرگی از زندگی امروزی ما با ابزارهای دیجیتال گره خورده است، نمیتوان به این مباحث پرداخت و از دنیای دیجیتال (موبایل، پیامرسانها، شبکه های اجتماعی، نوتیفیکیشن، اعتیاد به اینترنت و …) حرف نزد.
به همین علت در وبلاگش به درستی اشاره میکند که نوشتهها و حرفهایش روی مرز مشترک فرهنگ و تکنولوژی دیجیتال متمرکز شدهاند .
خلاصه کتاب کار عمیق در چند جمله
ایدهی اصلی کال نیوپورت در کتاب کار عمیق دقیقاً همان چیزی است که در عنوان کتاب آمده است: کار عمیق یا Deep Work.
نیوپورت معتقد است که همهی کارها و فعالیتهای ما را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
کارهای عمیق، فعالیتهایی ارزشآفرین هستند که برای انجام آنها لازم است ما تمام توان و ظرفیت فکری خود را به کار بگیریم. او معتقد است که کارهای عمیق را نمیتوان به سادگی تقلید کرد و با تکرار آنها، مهارت ما پیوسته بهتر و بهتر میشود.
در مقابل، کار کمعمق (یا سطحی) فشار ذهنی چندانی ندارد و حتی میشود در حال حواسپرتی هم آن را انجام داد. این کارها به سادگی قابل تقلید هستند و ارزش چندانی در جهان ایجاد نمیکنند.
نیوپورت فعالیتهای مختلفی را به عنوان کار عمیق مثال میزند. اما به خاطر سابقهی کاری و زمینهی شغلیاش، بیشتر به سراغ مثالهایی از جنس کارهای دانشگاهی، گزارش نویسی، #نویسندگی و ژونالیسم میرود:
خبرنگاری که باید ساعتها ذهن خود را روی یک موضوع متمرکز کرده و یک گزارش خبری یا تحلیلی بنویسد، کار عمیق انجام میدهد.
یک استاد دانشگاه – به قول او مانند آدام گرنت – در زمان نگارش مقاله یا بررسی کارهای تحقیقی، کار عمیق انجام میدهد.
کارشناسی که مجموعهی وسیعی از دادهها را بررسی و تحلیل کرده و آنها را برای کمک به تصمیم گیری در اختیار مدیر خود قرار میدهد، کار عمیق انجام میدهد.
او در مقابل، کارهای ساده مثل رد و بدل کردن پیام با دوست و آشنا و یا مرتب کردن پروندهها در محیط کار را از جنس کار سطحی یا کمعمق میداند.
چرا کال نیوپورت روی کار عمیق تأکید میکند؟
نیوپورت در اوایل کتاب خود به این موضوع میپردازد که انقلاب فناوری اطلاعات که حدود دو قرن پس از انقلاب صنعتی روی داده، ساختار اقتصاد را به کلی در هم ریخته است. نیوپورت بر این باور است که اگر بخواهید در این دنیای جدید موفق و تأثیرگذار باشید، سه مسیر اصلی پیش روی شماست:
بتوانید به شکلی خوب و خلاقانه با دستگاههای هوشمند کار کنید: او معتقد است که در عصر فناوری اطلاعات که بسیاری از کارها توسط ماشینها و الگوریتمها انجام میشوند و هر روز به حجم دادههای موجود در دنیا افزوده میشود، هر کس بهتر بتواند بر ابزارهای تحلیل داده و ماشینآلات هوشمند که جایگزین وظایف انسانی شدهاند مسلط باشد، شانس موفقیت بیشتری خواهد داشت.
در هر کاری که انجام میدهید بهترین باشید: نیوپورت به این نکته اشاره میکند که به علت به وجود آمدن اینترنت و توسعهی بسترهای ارتباطی، دسترسی کارفرماها و صاحبان پروژهها به نیروی کار بهتر شده است. یک شرکت ممکن است کار برنامهنویسی خود را به فردی در شهری دیگر و حتی کشوری دیگر بدهد. طراحیهای گرافیکی خود را هم به یک گرافیستِ فریلنسر بسپارد که در نقطهی دیگری از دنیا در خانهاش نشسته و کار میکند. این شکل از دسترسی به نیروی کار، فضای رقابتی را سنگینتر میکند و اگر در کار خود بهترین نباشید، به سادگی ممکن است بازی را به دیگران ببازید.
به سرمایه دسترسی داشته باشید: سرمایه، همیشه مولد بوده است. اما نیوپورت با اشاره به کسانی که در حوزهی تکنولوژی سرمایهگذاری کردهاند، تأکید میکند که سرمایه هیچوقت تا به این حد توانایی زایش و رشد نداشته است. بنابراین کسی که به سرمایه دسترسی دارد، در صورتی که تصمیمهای هوشمندانه بگیرد، میتواند به فردی موفق و تأثیرگذار تبدیل شود.
قاعدتاً دسترسی به سرمایه چندان ساده نیست و شاید اساساً برای بسیاری از ما امکانپذیر نباشد. به همین علت، نیوپورت بیشتر روی دو مورد دیگر تأکید میکند. او معتقد است که چه برای بهترین بودن و چه برای تسلط بر دستگاههای هوشمند، شما به یک ویژگی مهم نیاز دارید: توانایی انجام کار عمیق.
یعنی باید بتوانید به شکلی متمرکز، بدون حواسپرتی و هر گونه ایجاد وقفه، تمام توان ذهنی خود را برای مطالعه، تمرین، یادگیری یا کار صرف کنید.
پیشنهادهای نیوپورت برای کار عمیق چیست؟
اگر پیش از این در زمینهی مدیریت زمان و نظم شخصی و برنامه ریزی و تکنیکهایی مثل پومودورو و اولویت بندی و اجتناب از زمان خاکستری مطالعه کرده باشید، احتمالاً بقیهی حرفهایی که نیوپورت برایتان میزند، تکراری خواهد بود. اما اگر این ابزارها را نمیشناسید یا عادت نکردهاید آنها را به کار ببرید، نیوپورت مجموعهی نسبتاً کاملی از این ابزارها را در اختیارتان قرار میدهد.
او همچنین چهار سبک مختلف برای انجام کار عمیق را هم مطرح میکند که ممکن است برایتان جالب باشد.
در سبک اول که آن را راهبانه یا Monastic مینامد، فرد اساساً سبک زندگیاش را عوض میکند. از جامعه فاصله میگیرد و احتمالاً جز با گروهی اندک در ارتباط نیست. ابزارهای ارتباطی را محدود یا حتی حذف میکند و در همهی تصمیمها و انتخابهایش به این نکته توجه میکند که فرصت داشتنِ خلوت، تمرکز فکری و انجام کار عمیق از او گرفته نشود.
او روش دوم را دو سبکی یا Bimodal مینامد. به این شکل که شما در هر سال، چند هفته یا چند ماه را کاملاً از زندگی روزمره جدا میشوید و به کنجی خلوت میخزید و در آنجا با تمرکز کامل کارهایتان را انجام میدهید. سپس دوباره به دامن جامعه باز میگردید و روند عادی زندگی را دنبال میکنید. اگر نویسنده یا محقق باشید، ممکن است بتوانید از چنین شیوهای استفاده کنید. او یونگ را به عنوان نماد این سبک مطرح میکند. یونگ خانهای روستایی در خارج از شهر داشته که زمانهایی که میخواسته کتاب بنویسد یا مطالعاتی عمیق انجام دهد، به آنجا پنا میبرده است.
سبک سوم شیوهای است که نیوپورت آن را با عنوان ریتمیک یا Rhythmic توصیف میکند. در این سبک، زمان مشخصی را در طول روز به تمرکز و کار عمیق اختصاص میدهید. مثلاً فرض کنید اگر به یادگیری زبان انگلیسی علاقه دارید، هر روز صبح یک یا دو ساعت را به یادگیری زبان اختصاص میدهید و در این مدت، خود را از همهی عوامل حواسپرتی (موبایل، نوتیفیکیشن، حرفهای اطرافیان و …) دور میکنید. او در اینجا تکنیکهای سادهای هم برای افزایش نظم پیشنهاد میکند. مثلاً میگوید روی دیوار کاغذی بچسبانید و روی آن، زنجیرهای از خانههای مربعی ترسیم کنید. هر روز که کار عمیق خودتان را انجام میدهید، یکی از آن خانهها را سیاه کنید و بکوشید که این زنجیره جایی گسسته نشود (وقتی میبینیم مثلاً برای ۱۰ یا ۲۰ روز متوالی، این زنجیره شکل گرفته، حیفمان میآید که با یک روز تنبلی، پیوستگی زنجیر از بین برود).
آخرین سبک، بیشتر برای افراد حرفهای مناسب است و نیوپورت آن را سبک روزنامهنگاری یا Journalistic مینامد. چون روزنامهنگاران به خاطر ویژگی شغلی خود، معمولاً این امکان را ندارند که از پیش برنامهریزی کنند و دربارهی زمانهایی که میخواهند به کار عمیق بپردازند تصمیم بگیرند. روزنامهنگار در میانهی کارها و رویدادها و حواسپرتیهاست. پس هر زمان که فرصتی پیش آمد و چند ساعت برای تمرکز در اختیار داشت، از همان ساعات برای انجام کار عمیق استفاده میکند. واضح است که برای این کار مغز ما به نوعی «قدرت سوییچ کردن» نیاز دارد. یعنی باید بتواند به محض فراهم آمدن شرایط، ذهن را خالی و خلوت کرده و به سرعت روی کار عمیقی که مد نظر دارد متمرکز شود. به همین علت، نیوپورت معتقد است که اگر تا کنون تجربهی کار عمیق نداشتهاید، احتمالاً نمیتوانید از این سبک شروع کنید.
منبع: متمم