آیا عشق برای ازدواج کافیست؟
رابطه عشق با ازدواج به چه صورت است و آیا میتوان با داشتن عشق لزوما ازدواج موفقی هم داشت؟
برای اینکه بتوانیم نگاه درستی به ازدواج داشته باشیم باید درست سؤال کنیم تابه جواب درستی هم برسیم. گاهی حتی یک مقایسه غلط ما را به نتیجه اشتباهی میرساند. مقایسه شرایط دوران نامزدی با زندگی زناشویی مقایسه درستی نیست زیرا این دو مقوله با هم متفاوتند.
حالا سؤال این است: واقعا چرا برخی به این نتیجه میرسند که انگار عشق بینشان رنگ باخته است؟ سؤال دیگر این است: آیا با ازدواج، آن عشق ابتدایی از بین میرود؟ یا اینکه اصلا چرا برخی به این نقطه میرسند که فکر میکنند آدمها رنگ باختهاند و همه چیز عوض شده است؟ دکتر علیرضا شیری، روانشناس متخصص در امور خانواده این هفته در رابطه با بروز چنین پدیدهای در روابط همسرداری حرف میزند؛ پدیدهای که در خطرناک بودن آن شکی نیست ولی میتوان با یادگیری مهارتهایی از وقوع آن جلوگیری کرد.
بپرسید: آیا من درست ازدواج کردهام؟
این اولین سوالی است که معمولا در اوایل ازدواج و در برخورد با اولین مشکلات پیش میآید. وقتی این سؤال به ذهنتان میرسد که «من با شخص مورد علاقهامازدواج کردهام، پس چرا نمیتوانیم مانند روزهای شروع ارتباط همیشه خوب و خوش باشیم؟» سؤال اشتباه باعث میشود که به جواب درستی نرسید.
شاید شما تعریف درستی از ازدواج ندارید و به خوبی معنا و ماهیت آن را درک نکردهاید، پس سعی کنید اول با شناخت درست موضوع، درست سؤال کنیدتا جواب درست هم بگیرید. در واقع ازدواج یک تصمیم بالغانه و یک قرارداد اجتماعی و آیینی است؛ درصورتی که عشق داغ دوران نامزدی یک اتفاق قشنگ برای کودک درون ماست. ما در ازدواج باید مسئولیت قبول کنیم، تحملمان زیاد باشد، صبور باشیم، سازگاری بلد باشیم و بتوانیم نظر مخالف خودمان را هم بشنویم.
بنابراین آنهایی که به شوخی میگویند ازدواج مانند یک شغل تمام وقت است درست میگویند؛ یعنی کار خیلی مهم و بزرگیاست که اگر بتوانیم به خوبی از پس آن بربیاییم، با تمام قوانین، حواشی و مسائل آن آشنا میشویم. در واقع همانگونه که ما باید برای موفقیت در کار، تحصیل یا هر کار مهم دیگری قوانین و مقررات مربوط به آن را بدانیم، برای ورود به زندگی مشترک هم باید با مفاهیم و مسائل مرتبط با آن آشنا باشیم.
پس فراموش نکنیم که با شروع زندگی مشترک ما وارد دنیای جدیدی میشویم که قبلا آن را تجربه نکردهایم و نوع تجارب و برداشتهای ما از مسائلی مانند عشق، دوست داشتن یا تعهد شکل جدیدی بهخود میگیرد که شاید اگر از آن آگاه نباشیم، ما را سرخورده و ناامید کند. ولی اگر بدانیم که روبهرو شدن با اینگونه تغییرات یا بروز بعضی مشکلات، طبیعی و الزامی است، صبر و تحملمان بیشتر میشود و فکر نمیکنیم ازدواجمان با شکست مواجه شده است.
پاسخ بدهید: آیا عشق برای موفقیت در ازدواج کافی است؟
عشق و دوست داشتن در هر رابطهای برای لذت بردن بیشتر یا داشتن شور و هیجان خوب است. اما اگر بخواهیم بدانیم که رابطه عشق با ازدواج به چه صورت است و آیا میتوان با داشتن عشق لزوما ازدواج موفقی هم داشت میتوانیم بگوییم که مثلا برای موفقیت در کنکور و قبول شدن در رشته مهندسی یا معماری آیا کافی است که فقط درس فیزیکمان خوب باشد تا بتوانیم در رشته مورد نظر موفق شویم؟ نه! ما باید درسهای دیگر را هم بلد باشیم.
بنابراین به همین شکل، وجود عشق هم به تنهایی تضمینی برای موفقیت شما در زندگی مشترک نیست. در حقیقت عشق شرط لازم برای ازدواج است اما شرط کافی نیست.
آگاه باشید: درباره انتظارات غلط زندگیتان
بسیاری از ما درگیر عقدهای به نام «عقده مادرMOTHER COMPLEX» هستیم که به ما میگوید اتفاقات بیرونی مانند کار، شغل، ازدواج و… باید(وظیفه دارد) حال ما را خوب کند؛ یعنی میگوید هر چیزی برای خوب کردن حال من باید نقشی مثل مادر(حامی)را داشته باشد.
بعضی از ما با همین فکر وارد ازدواج میشویم و توقع داریم که همهچیز خوب پیش برود و هیچ وقت نباید حال بدی را تجربه کنیم. طبیعی است اگر چنین نگاه و انتظاری از زندگی مشترک داشته باشیم خیلی زود سرخورده میشویم و فکر میکنیم شکست خوردهایم. بنابراین سعی کنید با نگاهی درست و واقعی، زندگی مشترکتان را شروع کنید. مهارت همسرداری کسب کنید.
بدانید همیشه این مرد یا زن نیست که باید حال طرف مقابل را خوب کند، هر کسی در زندگی خانوادگی باید وظیفه خودش بداندحال طرف مقابلش را خوب کند، با سختیهای زندگی با او کنار بیاید و با غم و اندوهش ناراحت شود و با مشکلاتش زندگی کند. در حقیقت هر کسی وظیفه دارد مهارت زندگی در کنار همسرش را پیدا کند.
باید بدانید: دوران ازدواج با دوران نامزدی متفاوت است
برای اینکه بتوانیم نگاه درستی به ازدواج داشته باشیم باید درست سؤال کنیم تابه جواب درستی هم برسیم. گاهی حتی یک مقایسه غلط ما را به نتیجه اشتباهی میرساند. مقایسه شرایط دوران نامزدی با زندگی زناشویی مقایسه درستی نیست زیرا این دو مقوله با هم متفاوتند.
درست است که همان ۲فردی که قبلا نامزد بودهاند، حالا ازدواج کردهاند اما فراموش نکنید این بار با مفهوم متفاوتی در کنار هم هستند و چون متفاوت است، دلیل نمیشودکه خوب نباشد. شما در دوران ازدواج شریک جزء به جزء زندگی همسرتان شدهاید و اخم و غم و ناراحتی و عصبانیت و خوشحالی و حالات روحی فردی و اجتماعی او را با تمام وجود لمس میکنید. اما قطعا دوران نامزدی اینگونه نیست و همهچیز بهاصطلاح کت و شلواری و شسته و رفته است.
منطقی باشید: توقعات درستی داشته باشید
ما باید انتظار درستی از ازدواج داشته باشیم و فکر نکنیم که قرار است وارد بهشتی شویم که هیچ مشکلی در آن وجود ندارد. ازدواج، اشتغال، مهاجرت، تغییر شغل و بچهدار شدن تصمیمات مهم زندگی هستند که در کنار کارکردهای بسیار ارزشمند، مثل هر کار دیگری سختیهای خاص خود را دارند و باید با آگاهی از وجود این سختیها اقدام به انجام آنها کنیم، در غیراین صورت خیلی زود سرخورده و ناامید میشویم.
اما پذیرش آن بهمراتب بهتر از گیر افتادن ما در توقعات بیجا و سقوط در درههای ناآگاهی است. اشتباه بسیاری افراد این است که فکر میکنند ازدواج خوب، حاصلجمع مرد خوب و امکانات خوب به اضافه زن خوب و فهم خوب است؛ درصورتی که این پیشفرض همیشه درست نیست. ازدواج خوب یعنی حاصل جمع زن و مردی با امکانات معمولی که آمادگی ساختن یک ازدواج خوب را دارند.
البته بهخصوص در ابتدای زندگی مشترک که افراد مهارت کم و آگاهی اندکی نسبت به خصوصیات هم دارند احتمالا روزهای سختی هم در پیش خواهید داشت که نباید بترسید و هرگز با دعواهای متناوب سالهای اول فکر نکنید شکست خوردهاید بلکه بدانید در واقع این ماهیت ازدواج است.
متأسفانه بسیاری از افراد حاضر نیستند کمترین سختی و ناامنی را تجربه کنند و گاهی با پیش آمدن نخستین دعواها به فکر جدایی میافتند، تحمل سختیها را ندارند و درست در نقطهای که ازدواج میتواند به رشد و آگاهی ختم شود، به آن خاتمه میدهند.
آماده باشید: تغییرات را بپذیرید
با شروع زندگی مشترک از یک مرحله به مرحله دیگری وارد میشویم که این تغییر برای رشد و پیشرفت یک رابطه لازم است. همانگونه که شاید قیافه یک شخص در دوران کودکی بامزهتر و دوست داشتنیتر باشد و در بزرگسالی بهنظر متفاوت یا خشنتر برسد، شکل و ظاهر یک رابطه نیز تغییر میکند و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم روابط به همان شکل و اندازه و هیجان ابتدای آشنایی باقی بماند چون دوست داشتنیتر و قشنگتر بهنظر میرسیده!
در واقع باید بدانیم که این تغییر به نفع ماست چون اصلا این اندازه از شور و هیجان برای پیشرفت یک رابطه و ورود آن به مرحلهای دیگر که باعث رشد و تکامل بیشتر میشود نه تنها الزامی نیست بلکه گاهی مانع هم هست. پس تغییرات را بپذیرید و با آن کنار بیایید و اجازه بدهید رابطه همسرتان به شکل طبیعی رشد کند.
اصلا میدانید: ازدواج خوب کتاب آشپزی
بعضی زوجها دوست دارند با دستورالعملهای سریع برای بهبود رابطه خود در ازدواج خیلی زود به نتیجه برسند. آمار هم نشان میدهند یک سوم از طلاقهای شهرهای بزرگ ایران در سال اول زندگی اتفاق میافتد؛ یعنی افراد صبر و تحمل کافی برای رسیدن به نتیجه بهتر را ندارند و نمیتوانند به یکدیگر فرصت دهند.
فراموش نکنیم ازدواج خوب مثل دستور تهیه غذا در کتابهای آشپزی نیست که مثلا بتوان گفت با 10گرم عشق و 10گرم صمیمیت و… تهیه میشود! همانگونه که برای داشتن یک غذای خوب، تنها در اختیار داشتن مواد خوب کافی نیست و باید زمان گذاشت و روش تهیه آن را بلد بود، برای داشتن یک ارتباط موفق هم باید از چگونگی برقراری ارتباط آگاه بود؛ در ضمن صبور بود و سازگار.
جان کلام: از ازدواجتان مراقبت کنید
همانطور که برای حفظ هر چیز باارزشی باید برای آن زمان و انرژی گذاشت برای حفظ ازدواج نیز باید به آن توجه کرد؛ مانند گلی که اگر بخواهیم پژمرده نشود باید بدانیم چطور باید از آن مراقبت کنیم. اگر میخواهید از روزمرگیهای رایج زندگی فاصله بگیرید بیشتر به یکدیگر توجه کنید؛یعنی با هم به سفر بروید و بیشتر با خانوادههای یکدیگر معاشرت کنید چون باعث افزایش نشاط شما میشود. ضمن اینکه بسیاری از ازدواجهای موفق با حمایت و تأیید خانوادهها شکل گرفتهاند.
در مجموع فراموش نکنید که میتوان ازدواج خوبی داشت و آن را حفظ کرد؛ مشروط بر آنکه آن را ساخت و مراقب دخالت بیمورد دیگران یا اشتباهات خودمان باشیم.
اصلا از پاداشهای واقعی ازدواج خبر دارید؟
دکتر علیرضا شیری بر این چند نکتهای که میبینید تأکید زیادی دارد. او میگوید ازدواج پاداشهایی دارد که خیلی از ما آنها را نمیبینیم.
1- یکی از دستاوردهای مهم ازدواج که کمتر به آن توجه میشود رشد روانی است؛ یعنی فرد مقابل مانند آیینهای است که میتواند شما را با خصوصیات واقعیتان بیشتر آشنا کند. گاهی در زندگی زناشویی است که متوجه خودخواهیهای وجودتان میشوید، درصورتی که قبلا از آن خبر نداشتید. نخستین بار زمانی میفهمید موفق شدهاید که با خودخواهیها یا هر صفات آزاردهنده دیگر خود مقابله کنید.
در این صورت در رابطه با طرف مقابل میتوانید انعطاف و نرمش بیشتری داشته باشید. فرد موفق طوری رفتار میکند که 2 طرف بتوانند برنده شوند. اینطور نیست که یکی در رابطه همیشه درست بگوید و دیگری همیشه در حال جبران مافات باشد. رابطه موفق هم رابطهای است که 2 طرف احساس موفقیت میکنند. هیچچیزی به اندازه ازدواج نمیتواند این امکان رشد روانی را فراهم کند؛ همانگونه که مطالعات نیز آن را تأیید میکنند.
2- خود پدیده ازدواج باعث رشد روانی شما میشود نه الزاما همسرتان و اگر فکر میکنید که فقط همسرتان به تنهایی باعث رشد شما شده، اشتباه میکنید چون در این صورت هنوز دچار «عقده مادر» هستید که فکر میکنید عوامل یا افراد از بیرون میتوانند شما را کنترل کنند یا حال شما را تغییر دهند. فراموش نکنید هیچکس نمیتواند حال شما را عوض کند مگر اینکه خودتان بخواهید.
3- ازدواج جزو تصمیمهای بزرگ زندگی است و به همان میزان که سخت بهنظر میرسد باعث« رشد روانی» میشود؛ یعنی وجه رشددهنده ازدواج عامل بسیار مهمی است که گاهی توجهی به آن نمیشود. اگر شما چند سال هم دوران نامزدی را تجربه کنید، هیچ وقت نمیتوانید به اندازه یک سال زندگی زناشویی رشد پیدا کنید. اما چه عاملی باعث این رشد میشود؛تعهد بر ترک نکردن بازی، شکیبایی و تحمل و تاب آوری.
4- امنیت جنسی و فرزنددار شدن نیز از پاداشهای بیرقیب ازدواج و از نعمات این دوران است که هیچ جایگزینی برای آن نیست؛ پس کلا قدردان رابطهتان با همسرتان باشید.
حالا سؤال این است: واقعا چرا برخی به این نتیجه میرسند که انگار عشق بینشان رنگ باخته است؟ سؤال دیگر این است: آیا با ازدواج، آن عشق ابتدایی از بین میرود؟ یا اینکه اصلا چرا برخی به این نقطه میرسند که فکر میکنند آدمها رنگ باختهاند و همه چیز عوض شده است؟ دکتر علیرضا شیری، روانشناس متخصص در امور خانواده این هفته در رابطه با بروز چنین پدیدهای در روابط همسرداری حرف میزند؛ پدیدهای که در خطرناک بودن آن شکی نیست ولی میتوان با یادگیری مهارتهایی از وقوع آن جلوگیری کرد.
بپرسید: آیا من درست ازدواج کردهام؟
این اولین سوالی است که معمولا در اوایل ازدواج و در برخورد با اولین مشکلات پیش میآید. وقتی این سؤال به ذهنتان میرسد که «من با شخص مورد علاقهامازدواج کردهام، پس چرا نمیتوانیم مانند روزهای شروع ارتباط همیشه خوب و خوش باشیم؟» سؤال اشتباه باعث میشود که به جواب درستی نرسید.
شاید شما تعریف درستی از ازدواج ندارید و به خوبی معنا و ماهیت آن را درک نکردهاید، پس سعی کنید اول با شناخت درست موضوع، درست سؤال کنیدتا جواب درست هم بگیرید. در واقع ازدواج یک تصمیم بالغانه و یک قرارداد اجتماعی و آیینی است؛ درصورتی که عشق داغ دوران نامزدی یک اتفاق قشنگ برای کودک درون ماست. ما در ازدواج باید مسئولیت قبول کنیم، تحملمان زیاد باشد، صبور باشیم، سازگاری بلد باشیم و بتوانیم نظر مخالف خودمان را هم بشنویم.
بنابراین آنهایی که به شوخی میگویند ازدواج مانند یک شغل تمام وقت است درست میگویند؛ یعنی کار خیلی مهم و بزرگیاست که اگر بتوانیم به خوبی از پس آن بربیاییم، با تمام قوانین، حواشی و مسائل آن آشنا میشویم. در واقع همانگونه که ما باید برای موفقیت در کار، تحصیل یا هر کار مهم دیگری قوانین و مقررات مربوط به آن را بدانیم، برای ورود به زندگی مشترک هم باید با مفاهیم و مسائل مرتبط با آن آشنا باشیم.
پس فراموش نکنیم که با شروع زندگی مشترک ما وارد دنیای جدیدی میشویم که قبلا آن را تجربه نکردهایم و نوع تجارب و برداشتهای ما از مسائلی مانند عشق، دوست داشتن یا تعهد شکل جدیدی بهخود میگیرد که شاید اگر از آن آگاه نباشیم، ما را سرخورده و ناامید کند. ولی اگر بدانیم که روبهرو شدن با اینگونه تغییرات یا بروز بعضی مشکلات، طبیعی و الزامی است، صبر و تحملمان بیشتر میشود و فکر نمیکنیم ازدواجمان با شکست مواجه شده است.
پاسخ بدهید: آیا عشق برای موفقیت در ازدواج کافی است؟
عشق و دوست داشتن در هر رابطهای برای لذت بردن بیشتر یا داشتن شور و هیجان خوب است. اما اگر بخواهیم بدانیم که رابطه عشق با ازدواج به چه صورت است و آیا میتوان با داشتن عشق لزوما ازدواج موفقی هم داشت میتوانیم بگوییم که مثلا برای موفقیت در کنکور و قبول شدن در رشته مهندسی یا معماری آیا کافی است که فقط درس فیزیکمان خوب باشد تا بتوانیم در رشته مورد نظر موفق شویم؟ نه! ما باید درسهای دیگر را هم بلد باشیم.
بنابراین به همین شکل، وجود عشق هم به تنهایی تضمینی برای موفقیت شما در زندگی مشترک نیست. در حقیقت عشق شرط لازم برای ازدواج است اما شرط کافی نیست.
آگاه باشید: درباره انتظارات غلط زندگیتان
بسیاری از ما درگیر عقدهای به نام «عقده مادرMOTHER COMPLEX» هستیم که به ما میگوید اتفاقات بیرونی مانند کار، شغل، ازدواج و… باید(وظیفه دارد) حال ما را خوب کند؛ یعنی میگوید هر چیزی برای خوب کردن حال من باید نقشی مثل مادر(حامی)را داشته باشد.
بعضی از ما با همین فکر وارد ازدواج میشویم و توقع داریم که همهچیز خوب پیش برود و هیچ وقت نباید حال بدی را تجربه کنیم. طبیعی است اگر چنین نگاه و انتظاری از زندگی مشترک داشته باشیم خیلی زود سرخورده میشویم و فکر میکنیم شکست خوردهایم. بنابراین سعی کنید با نگاهی درست و واقعی، زندگی مشترکتان را شروع کنید. مهارت همسرداری کسب کنید.
بدانید همیشه این مرد یا زن نیست که باید حال طرف مقابل را خوب کند، هر کسی در زندگی خانوادگی باید وظیفه خودش بداندحال طرف مقابلش را خوب کند، با سختیهای زندگی با او کنار بیاید و با غم و اندوهش ناراحت شود و با مشکلاتش زندگی کند. در حقیقت هر کسی وظیفه دارد مهارت زندگی در کنار همسرش را پیدا کند.
باید بدانید: دوران ازدواج با دوران نامزدی متفاوت است
برای اینکه بتوانیم نگاه درستی به ازدواج داشته باشیم باید درست سؤال کنیم تابه جواب درستی هم برسیم. گاهی حتی یک مقایسه غلط ما را به نتیجه اشتباهی میرساند. مقایسه شرایط دوران نامزدی با زندگی زناشویی مقایسه درستی نیست زیرا این دو مقوله با هم متفاوتند.
درست است که همان ۲فردی که قبلا نامزد بودهاند، حالا ازدواج کردهاند اما فراموش نکنید این بار با مفهوم متفاوتی در کنار هم هستند و چون متفاوت است، دلیل نمیشودکه خوب نباشد. شما در دوران ازدواج شریک جزء به جزء زندگی همسرتان شدهاید و اخم و غم و ناراحتی و عصبانیت و خوشحالی و حالات روحی فردی و اجتماعی او را با تمام وجود لمس میکنید. اما قطعا دوران نامزدی اینگونه نیست و همهچیز بهاصطلاح کت و شلواری و شسته و رفته است.
منطقی باشید: توقعات درستی داشته باشید
ما باید انتظار درستی از ازدواج داشته باشیم و فکر نکنیم که قرار است وارد بهشتی شویم که هیچ مشکلی در آن وجود ندارد. ازدواج، اشتغال، مهاجرت، تغییر شغل و بچهدار شدن تصمیمات مهم زندگی هستند که در کنار کارکردهای بسیار ارزشمند، مثل هر کار دیگری سختیهای خاص خود را دارند و باید با آگاهی از وجود این سختیها اقدام به انجام آنها کنیم، در غیراین صورت خیلی زود سرخورده و ناامید میشویم.
اما پذیرش آن بهمراتب بهتر از گیر افتادن ما در توقعات بیجا و سقوط در درههای ناآگاهی است. اشتباه بسیاری افراد این است که فکر میکنند ازدواج خوب، حاصلجمع مرد خوب و امکانات خوب به اضافه زن خوب و فهم خوب است؛ درصورتی که این پیشفرض همیشه درست نیست. ازدواج خوب یعنی حاصل جمع زن و مردی با امکانات معمولی که آمادگی ساختن یک ازدواج خوب را دارند.
البته بهخصوص در ابتدای زندگی مشترک که افراد مهارت کم و آگاهی اندکی نسبت به خصوصیات هم دارند احتمالا روزهای سختی هم در پیش خواهید داشت که نباید بترسید و هرگز با دعواهای متناوب سالهای اول فکر نکنید شکست خوردهاید بلکه بدانید در واقع این ماهیت ازدواج است.
متأسفانه بسیاری از افراد حاضر نیستند کمترین سختی و ناامنی را تجربه کنند و گاهی با پیش آمدن نخستین دعواها به فکر جدایی میافتند، تحمل سختیها را ندارند و درست در نقطهای که ازدواج میتواند به رشد و آگاهی ختم شود، به آن خاتمه میدهند.
آماده باشید: تغییرات را بپذیرید
با شروع زندگی مشترک از یک مرحله به مرحله دیگری وارد میشویم که این تغییر برای رشد و پیشرفت یک رابطه لازم است. همانگونه که شاید قیافه یک شخص در دوران کودکی بامزهتر و دوست داشتنیتر باشد و در بزرگسالی بهنظر متفاوت یا خشنتر برسد، شکل و ظاهر یک رابطه نیز تغییر میکند و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم روابط به همان شکل و اندازه و هیجان ابتدای آشنایی باقی بماند چون دوست داشتنیتر و قشنگتر بهنظر میرسیده!
در واقع باید بدانیم که این تغییر به نفع ماست چون اصلا این اندازه از شور و هیجان برای پیشرفت یک رابطه و ورود آن به مرحلهای دیگر که باعث رشد و تکامل بیشتر میشود نه تنها الزامی نیست بلکه گاهی مانع هم هست. پس تغییرات را بپذیرید و با آن کنار بیایید و اجازه بدهید رابطه همسرتان به شکل طبیعی رشد کند.
اصلا میدانید: ازدواج خوب کتاب آشپزی
بعضی زوجها دوست دارند با دستورالعملهای سریع برای بهبود رابطه خود در ازدواج خیلی زود به نتیجه برسند. آمار هم نشان میدهند یک سوم از طلاقهای شهرهای بزرگ ایران در سال اول زندگی اتفاق میافتد؛ یعنی افراد صبر و تحمل کافی برای رسیدن به نتیجه بهتر را ندارند و نمیتوانند به یکدیگر فرصت دهند.
فراموش نکنیم ازدواج خوب مثل دستور تهیه غذا در کتابهای آشپزی نیست که مثلا بتوان گفت با 10گرم عشق و 10گرم صمیمیت و… تهیه میشود! همانگونه که برای داشتن یک غذای خوب، تنها در اختیار داشتن مواد خوب کافی نیست و باید زمان گذاشت و روش تهیه آن را بلد بود، برای داشتن یک ارتباط موفق هم باید از چگونگی برقراری ارتباط آگاه بود؛ در ضمن صبور بود و سازگار.
جان کلام: از ازدواجتان مراقبت کنید
همانطور که برای حفظ هر چیز باارزشی باید برای آن زمان و انرژی گذاشت برای حفظ ازدواج نیز باید به آن توجه کرد؛ مانند گلی که اگر بخواهیم پژمرده نشود باید بدانیم چطور باید از آن مراقبت کنیم. اگر میخواهید از روزمرگیهای رایج زندگی فاصله بگیرید بیشتر به یکدیگر توجه کنید؛یعنی با هم به سفر بروید و بیشتر با خانوادههای یکدیگر معاشرت کنید چون باعث افزایش نشاط شما میشود. ضمن اینکه بسیاری از ازدواجهای موفق با حمایت و تأیید خانوادهها شکل گرفتهاند.
در مجموع فراموش نکنید که میتوان ازدواج خوبی داشت و آن را حفظ کرد؛ مشروط بر آنکه آن را ساخت و مراقب دخالت بیمورد دیگران یا اشتباهات خودمان باشیم.
اصلا از پاداشهای واقعی ازدواج خبر دارید؟
دکتر علیرضا شیری بر این چند نکتهای که میبینید تأکید زیادی دارد. او میگوید ازدواج پاداشهایی دارد که خیلی از ما آنها را نمیبینیم.
1- یکی از دستاوردهای مهم ازدواج که کمتر به آن توجه میشود رشد روانی است؛ یعنی فرد مقابل مانند آیینهای است که میتواند شما را با خصوصیات واقعیتان بیشتر آشنا کند. گاهی در زندگی زناشویی است که متوجه خودخواهیهای وجودتان میشوید، درصورتی که قبلا از آن خبر نداشتید. نخستین بار زمانی میفهمید موفق شدهاید که با خودخواهیها یا هر صفات آزاردهنده دیگر خود مقابله کنید.
در این صورت در رابطه با طرف مقابل میتوانید انعطاف و نرمش بیشتری داشته باشید. فرد موفق طوری رفتار میکند که 2 طرف بتوانند برنده شوند. اینطور نیست که یکی در رابطه همیشه درست بگوید و دیگری همیشه در حال جبران مافات باشد. رابطه موفق هم رابطهای است که 2 طرف احساس موفقیت میکنند. هیچچیزی به اندازه ازدواج نمیتواند این امکان رشد روانی را فراهم کند؛ همانگونه که مطالعات نیز آن را تأیید میکنند.
2- خود پدیده ازدواج باعث رشد روانی شما میشود نه الزاما همسرتان و اگر فکر میکنید که فقط همسرتان به تنهایی باعث رشد شما شده، اشتباه میکنید چون در این صورت هنوز دچار «عقده مادر» هستید که فکر میکنید عوامل یا افراد از بیرون میتوانند شما را کنترل کنند یا حال شما را تغییر دهند. فراموش نکنید هیچکس نمیتواند حال شما را عوض کند مگر اینکه خودتان بخواهید.
3- ازدواج جزو تصمیمهای بزرگ زندگی است و به همان میزان که سخت بهنظر میرسد باعث« رشد روانی» میشود؛ یعنی وجه رشددهنده ازدواج عامل بسیار مهمی است که گاهی توجهی به آن نمیشود. اگر شما چند سال هم دوران نامزدی را تجربه کنید، هیچ وقت نمیتوانید به اندازه یک سال زندگی زناشویی رشد پیدا کنید. اما چه عاملی باعث این رشد میشود؛تعهد بر ترک نکردن بازی، شکیبایی و تحمل و تاب آوری.
4- امنیت جنسی و فرزنددار شدن نیز از پاداشهای بیرقیب ازدواج و از نعمات این دوران است که هیچ جایگزینی برای آن نیست؛ پس کلا قدردان رابطهتان با همسرتان باشید.
منبع:
عصر ایران
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼