مراحل طلاق توافقی، محرکی برای گرایش
دین اسلام طلاق را به عنوان آخرین راه حل تجویز کرده است.
طلاق توافقی، طلاقی است که در آن زن و شوهر در تمام زمینه های مربوط به زندگی مشترک از جمله مهریه، نفقه، جهیزیه و در صورت داشتن فرزند مشترک، حضانت فرزند توافق می کنند و دادخواست «صدور گواهی عدم امکان سازش» را تنظیم و به دادگاه تسلیم می کنند.
هر چند طلاق توافقی در قانون ذکر نشده، اما قضات دادگاه خانواده معمولاً آن را به لحاظ قانونی با مواد مربوط به طلاق خلع توجیه می کنند. در طلاق توافقی زن و مرد توافق می کنند از یکدیگر جدا شوند و این توافق در حکم دادگاه ثبت می شود و ضمانت اجرای قانونی پیدا می کند، ولی از آنجا که بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حق طلاق با مرد است و مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق بدهد، معمولا زنان همه یا بخشی از حقوق مالی خود را می بخشند تا همسرشان را برای جدایی راضی کنند.
عوامل مهم طلاق توافقی
اکثر کارشناسان در بررسی علت طلاق، تقریباً با اجماع برعوامل؛ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیستی و روانشناختی اتفاق نظر دارند و منشاء اصلی پدیده طلاق را دراین حوزه ها جستجو می کنند. اما نکته ای که باید بدان توجه شود، عوامل بالا به عنوان کلیت مشکلات مطرح است که هر کدام در زیر مجموعه های مختلفی قابل بررسی می باشد. طلاق توافقی هم که در ماده 25 قانون حمایت خانواده مصوب 1/12/1391 بدان اشاره گردیده است مستثنی از این عوامل نخواهد بود. سئوالی که در اینجا مطرح است چرا درصد طلاق توافقی در دادگاههای خانواده رو به افزایش است؟
با این حال موضوع طلاق و جدایی رسمی زن و شوهر از جمله موضوع های مهمی است که در اغلب کشورها کم و بیش وجود دارد. از نظر اسلام طلاق، پدیدهای ناپسند و مذموم است که تا حد امکان باید از آن پرهیز کرد و در منابع اسلامی از طلاق به عنوان «مبغوضترین حلال» و آنچه که «عرش خداوند را به لرزه در میآورد» یاد شده است.
دین اسلام طلاق را به عنوان آخرین راه حل تجویز کرده است. متاسفانه در حال حاضر طلاق قبح و زشتی خود را در میان خانواده ها از دست داده و زوجین جوان در مواجه با اولین بحران زندگی زناشویی به سراغ جدایی و طلاق می روند و نکته قابل تامل اینکه در این میان از حمایت خانواده ها هم برخوردار می شوند که این موضوع به درستی موید مطلب بالا است که قبح و زشتی طلاق از بین رفته و بعنوان اولین راه حل در از بین بردن مشکلات زوجین مطرح می شود.
ارتقاء فرهنگی خانواده ها، نقش مهمی در عدم افزایش غیر منطقی این نوع طلاق در کشور ایفاء می کند، در واقع از طریق رسانه های مختلف باید به خانواده آموزش داده شود که طلاق تاثیر بسیار مخربی بر هر دو طرف دارد و قبل از توافق بر طلاق از سایر مهارت ها در جوشش و سازش طرفین بهرمند شوند.
درواقع تقویت بنیه فرهنگی، موجب افزایش مهارت« سازش» در میان زوجین می شود و در بحران های زندگی زناشویی سعی می کنند توافق را بر تفاصل ترجیح دهند و در حل مشکلات از تمام توانایی های خود بهره مند شوند و به انسجام و تقویت روابط خود افزوده و مشکلات موجود را از پیش روی خود حذف نمایند.
از دیگر عواملی که موجب رشد طلاق توافقی شده است، نقش قوانین ومقررات حقوقی است. قوانین موضوعه ایران با وجود پراکندگی، عدم انسجام و وجود نارسایی های بسیار، تاکنون نتوانسته در این راستا توازن وتعدیل شایسته ای ایجاد نماید، به نحوی که از یک سو، در پاره ای از موارد، مقرراتی وضع گردیده که مستقیماً و بعضاً به لحاظ کاستی ها و ابهامات موجود و به تَبَع آن ایجاد رویه های نادرست و نامیمون ، بطور غیرمستقیم نه تنها خود به عنوان عوامل زمینه ساز طلاق محل تأمّل و بحث هستند، بلکه وقوع طلاق را به سادگی و بدون هیچ گونه دلیل و بهانه ای محقّق می سازند و از سوی دیگر، برخی مقررات و رویه های دست و پاگیرِ صرفاً تشریفاتی نیز موجب شده که صنعتی موسوم به صنعت طلاق پیرامون دادگاه های خانواده شکل گیرد.
یکی از این موارد سرعت رسیدگی به طلاقهای توافقی است که بالاتر از طلاقهای غیرتوافقی است، چراکه محاکم فرصت کافی برای مذاکره به منظور صلح و سازش زوجین را ندارند به ویژه آن که دو طرف نیز عزم جدی برای جدایی دارند و این روند رسیدگی به دادخواست طلاقهای توافقی، محرک مشوقی است برای گرایش زوجین بر توافق بر طلاق. لذا ضرورت دارد، تدابیر لازم در این باره در قوانین خانواده پیش بینی گردد.
هرچند ماده 27 قانون حمایت خانواده در جهت همین موضوع مورد توجه قرار گرفته است اما کافی نیست و از سازو کارها و سایر خدمات می بایست بهره گیری شود تا بحران های خانوادگی با راهنمایی و مشاوره لازم حل و فصل گردد.
هر چند طلاق توافقی در قانون ذکر نشده، اما قضات دادگاه خانواده معمولاً آن را به لحاظ قانونی با مواد مربوط به طلاق خلع توجیه می کنند. در طلاق توافقی زن و مرد توافق می کنند از یکدیگر جدا شوند و این توافق در حکم دادگاه ثبت می شود و ضمانت اجرای قانونی پیدا می کند، ولی از آنجا که بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حق طلاق با مرد است و مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق بدهد، معمولا زنان همه یا بخشی از حقوق مالی خود را می بخشند تا همسرشان را برای جدایی راضی کنند.
عوامل مهم طلاق توافقی
اکثر کارشناسان در بررسی علت طلاق، تقریباً با اجماع برعوامل؛ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیستی و روانشناختی اتفاق نظر دارند و منشاء اصلی پدیده طلاق را دراین حوزه ها جستجو می کنند. اما نکته ای که باید بدان توجه شود، عوامل بالا به عنوان کلیت مشکلات مطرح است که هر کدام در زیر مجموعه های مختلفی قابل بررسی می باشد. طلاق توافقی هم که در ماده 25 قانون حمایت خانواده مصوب 1/12/1391 بدان اشاره گردیده است مستثنی از این عوامل نخواهد بود. سئوالی که در اینجا مطرح است چرا درصد طلاق توافقی در دادگاههای خانواده رو به افزایش است؟
با این حال موضوع طلاق و جدایی رسمی زن و شوهر از جمله موضوع های مهمی است که در اغلب کشورها کم و بیش وجود دارد. از نظر اسلام طلاق، پدیدهای ناپسند و مذموم است که تا حد امکان باید از آن پرهیز کرد و در منابع اسلامی از طلاق به عنوان «مبغوضترین حلال» و آنچه که «عرش خداوند را به لرزه در میآورد» یاد شده است.
دین اسلام طلاق را به عنوان آخرین راه حل تجویز کرده است. متاسفانه در حال حاضر طلاق قبح و زشتی خود را در میان خانواده ها از دست داده و زوجین جوان در مواجه با اولین بحران زندگی زناشویی به سراغ جدایی و طلاق می روند و نکته قابل تامل اینکه در این میان از حمایت خانواده ها هم برخوردار می شوند که این موضوع به درستی موید مطلب بالا است که قبح و زشتی طلاق از بین رفته و بعنوان اولین راه حل در از بین بردن مشکلات زوجین مطرح می شود.
ارتقاء فرهنگی خانواده ها، نقش مهمی در عدم افزایش غیر منطقی این نوع طلاق در کشور ایفاء می کند، در واقع از طریق رسانه های مختلف باید به خانواده آموزش داده شود که طلاق تاثیر بسیار مخربی بر هر دو طرف دارد و قبل از توافق بر طلاق از سایر مهارت ها در جوشش و سازش طرفین بهرمند شوند.
درواقع تقویت بنیه فرهنگی، موجب افزایش مهارت« سازش» در میان زوجین می شود و در بحران های زندگی زناشویی سعی می کنند توافق را بر تفاصل ترجیح دهند و در حل مشکلات از تمام توانایی های خود بهره مند شوند و به انسجام و تقویت روابط خود افزوده و مشکلات موجود را از پیش روی خود حذف نمایند.
از دیگر عواملی که موجب رشد طلاق توافقی شده است، نقش قوانین ومقررات حقوقی است. قوانین موضوعه ایران با وجود پراکندگی، عدم انسجام و وجود نارسایی های بسیار، تاکنون نتوانسته در این راستا توازن وتعدیل شایسته ای ایجاد نماید، به نحوی که از یک سو، در پاره ای از موارد، مقرراتی وضع گردیده که مستقیماً و بعضاً به لحاظ کاستی ها و ابهامات موجود و به تَبَع آن ایجاد رویه های نادرست و نامیمون ، بطور غیرمستقیم نه تنها خود به عنوان عوامل زمینه ساز طلاق محل تأمّل و بحث هستند، بلکه وقوع طلاق را به سادگی و بدون هیچ گونه دلیل و بهانه ای محقّق می سازند و از سوی دیگر، برخی مقررات و رویه های دست و پاگیرِ صرفاً تشریفاتی نیز موجب شده که صنعتی موسوم به صنعت طلاق پیرامون دادگاه های خانواده شکل گیرد.
یکی از این موارد سرعت رسیدگی به طلاقهای توافقی است که بالاتر از طلاقهای غیرتوافقی است، چراکه محاکم فرصت کافی برای مذاکره به منظور صلح و سازش زوجین را ندارند به ویژه آن که دو طرف نیز عزم جدی برای جدایی دارند و این روند رسیدگی به دادخواست طلاقهای توافقی، محرک مشوقی است برای گرایش زوجین بر توافق بر طلاق. لذا ضرورت دارد، تدابیر لازم در این باره در قوانین خانواده پیش بینی گردد.
هرچند ماده 27 قانون حمایت خانواده در جهت همین موضوع مورد توجه قرار گرفته است اما کافی نیست و از سازو کارها و سایر خدمات می بایست بهره گیری شود تا بحران های خانوادگی با راهنمایی و مشاوره لازم حل و فصل گردد.
منبع:
دانا
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼