آشنایی کودکان با محیط زیست، مهمترین عامل
مهمترین عامل برای آشنایی کودکان با محیط زیست ارتباط مستقیم با آن است، کودکان آینده سازان جامعه هستند و می توان با آموزش تصمیم گیری درست به آنان از محیط زیست خود حفاظت کرد.
مهمترین عامل برای آشنایی کودکان با محیط زیست ارتباط مستقیم با آن است، کودکان آینده سازان جامعه هستند و می توان با آموزش تصمیم گیری درست به آنان از محیط زیست خود حفاظت کرد. در دوران کودکی این آموزش ها باید به آن ها داده شود تا تاثیر آن را در بزرگسالی بتوان دید؛ می توان با ارائه راهکارهای درست ارتباط عمیقی میان کودکان و محیط زیست ایجاد کرد. مشکلات امروز محدود کردن کودکان به محیط آپارتمان نشینی بوده و کودک با محیط بیرون ارتباط چندانی نداشته و سبک شهر نشینی و مدرنیته این امکان را به حداقل رسانده است.
می توان کودک را با مسیر های کوتاه مدرسه تا خانه با محیط اطراف آشنا کرد و از آنجایی که کودک ذهن پویا و خلاقی دارد حواس پنجگانه وی تحریک و ارتباط خوبی با محیط می گیرد. بازی های کامپیوتری، دیدن برنامه های فرهنگی محیط زیستی از طریق تلوزیون و آوردن مباحث مهم زیست محیطی در کتابهای درسی همان طور که در چند سال گذشته شاهد آن هستیم می تواند محیط زیست را بهتر به کودکان بشناساند.
خانواده می تواند تاثیر فراوانی در روند آشنایی کودک با محیط اطراف داشته باشد، فرهنگ سازی در بحث محیط زیستی ابتدا از خانواده و سپس مدرسه و محیط اجتماعی باید صورت پذیرد و صیانت از محیط زیست باید از کودکی و خانواده آغاز شود. یکی از مهمترین گروه های هدف کودکان هستند و سازمان جهانی بهداشت مهمترین معیارش میزان مرگ و میر کودکان بوده که از شاخص های توسعه در دنیا است و به طور قطع اگر کودک سالمتری داشته باشیم بزرگسال سالم تری نیز خواهیم داشت که آیندهای بهتر را ایجاد میکنند.
کودکان در بازی های خود زندگی می کنند. اما متأسفانه این حس و نیاز حیاتی شان در محیط آپارتمان مسکونی تامین نمی شود. روی به بیرون از خانه می آورند؛ گاه همراه والدین، بیشتر مادر و بعضاً با همسن و سال های خود اما آنان باید بگردند تا جایی مناسب و دارای امکانات مورد علاقه در پارک ها، بوستان ها و گاه در کوچه ها بیابند.
بیشتر سوی پارک ها روان می شوند که اغلب کوچک اند و بعضاً وسایل بازی ندارند! ناچار در گوشه ای برای خود زمین فوتبال یا والیبال تدارک می بینند. چهار تا تکه سنگ حدود دروازه شان می شود و زیر آفتاب انرژی شان را تخلیه می کنند. خیلی از همین کودکان و نوجوان ها در نبود و کمبود وسایل بازی و سرگرمی های مفید دیگر، در کوچه و پارک ها پرسه می زنند. دست آخر افسرده و خسته از رفت وآمدها راهی آپارتمان مسکونی شان می شوند… این چرخه و اتفاقات، کلیشه ای شده است.
افزایش سرانه حداقل نسبی ورزشی، تفریحی و تدارک بازی های مورد علاقه کودکان در محله ها و مناطق بر اساس جمعیت کودکان این نقاط می باشد. اما در صورت توجه به تحقق این نیاز اجتماعی و فرهنگی، اول می باید تمرکز مدیریت مقتدر متشکل از دستگاه های مسئول و ذیربط به امور کودکان و… و حتی سازمان گردشگری (بومی گری) هر شهر در کشور، صورت بگیرد. حرف اول کودکان، بازی و حتی والدین آنان این است: «خیلی از پارک ها فاقد وسایل مورد نیاز کودکان هستند. آنانی هم که امکانات مناسب دارند، چندان در دسترس نیست، وقت بر و هزینه بر هستند.» …
وقتی زندگی در احاطه آپارتمان نشینی آن هم فاقد استانداردها و کمبود عناصر پرورش روحی، پردازش فکری و جسمی و تامین نیازهای کودکان، باشد ساقه سبز و ترد وجود آنان آسیب پذیر خواهد شد. فضاهای محدود، اشتغال والدین و نبود وسایل بازی های شوق برانگیز باعث شده تا به مرور کودکان نوجوان ها به بازی های رایانه و کامپیوتر روی آورده و عادت افراط گونه ای به این پدیده های مدرن پیدا کنند.از سوی دیگر مکان های ورزشی، آموزشی- علمی و به ویژه پارک های مجهز به وسایل بازی در مناطق مختلف که در دسترس محله ها باشند، نسبت به طیف کودکان، اندک می نمایند. لذا افزایش اماکن ورزشی و پرورش استعدادها و فراگیری مهارت های مناسب، یک ضرورت برای پرورش و سلامت جسم و روان نسل کودکان است.
نظر کاربران
سلاو و وقت بخیر.ممنون بابت مطالبتون.اگه امکانش هست اسم نویسنده رو میخواستم.چون برای یه قسمت از رساله دانشگاهی دارم این مطلب رو استفاده میکنم و باید با منبع ذکر بشه.ممنون