قوانین کودک آزاری در ایران، نقش جامعه چیست؟
وقتی کودکان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، بسیار مهم است که علاوه بر حمایتهای قضائی که اتفاق میافتد، مشمول حمایتهای روانی و اجتماعی هم شوند.
وقتی که کودکان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، بسیار مهم است که علاوه بر حمایتهای قضائی که اتفاق میافتد، مشمول حمایتهای روانی و اجتماعی هم شوند.
در واقع یکی از مهم ترین مراحل در فرآیند بازگشت کودکان آزاردیده به جامعه حمایتهای روانی و اجتماعی است. به گونهای که کودکان آزاردیده کم ترین میزان آسیب را با خود به همراه داشته و بتوانند از بخشی از آسیبهایی که دیدهاند رها شوند. به نظر بنده در این راستا قوانین میتوانند نقش مهمی داشته باشند و باید با توجه به آسیبپذیری کودکان یک نقش حمایتی را بازی کنند.
البته ما در قوانین فعلی اصلا این موضوع را ندیدهایم و بارها و بارها فعالان حقوق کودک به ضعف قوانین و فقدانهای موجود پرداختهاند. آنچنان که یکی از خلاهایی که در این راستا وجود دارد این است که اگر کودک آسیبدیده در روند رسیدگی قضائی هم بتواند به یک حکم ایده آلی برسد، هیچ حمایتی از او صورت نمیگیرد. منتها اکنون کمی وضعیت تغییر کرده و فرآیند پس از دادرسی و نیازی که کودکان آسیبدیده به حمایتهای مددکارانه در این مرحله دارند، در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تا حدود زیادی دیده شده است.
جامعه کودکآزاردیده را یاری کند
دادگاهها بر اساس لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که در مجلس تصویب شده اختیار دارند هنگام صدور حکم خانواده خاطی یا هر فرد کودکآزار را ملزم به شرکت در دورههای آموزشی کنند. همچنین دادگاهها میتوانند سازمان بهزیستی را ملزم کنند که روی این روند نظارت داشته باشد. لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در این مقوله از حمایت سازمانهای مردمنهاد هم استفاده کرده و به دادگاهها این اختیار را داده که کودکان را برای مراقبت و طی دورههای آموزشی به سازمانهای مردمنهاد معرفی کنند.
از این رو باید گفت که اتفاقات خوبی در لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان افتاده و نقش حمایتی سازمانهای مردمنهاد دیده شده است، اما واقعیت این است که ما فقط نباید به دادگاهها، سازمان بهزیستی و اینگونه حمایتها بسنده کنیم. بهطور کلی باید جامعه این آمادگی را داشته باشد که کودک آسیبدیده را بپذیرد و برای بازگرداندن او به ترمیمش بپردازد. اینکه سازمان بهزیستی ملزم است روی روند بهبودی و جامعهپذیری بعدی کودکان ورود و نظارت داشته باشد، یکی از وظایف ذاتیاش است و باید به حوزههای دیگر حمایتی نیز ورود پیدا کنیم تا از بروز آسیبهای احتمالی بعدی به کودکان آسیبدیده جلوگیری به عمل آید. در غیر این صورت کودکان آزاردیده تبعات آسیب را تا بزرگسالی با خود حمل خواهند کرد و معلوم نیست در آینده چه سرنوشتی در انتظارشان است.
هیچ کس از بدو تولد مجرم نیست
مدارس هم باید آگاهی و آموزشهای لازم را برای برخورد با کودکان آسیبدیده داشته باشند، یعنی اگر بخواهیم بستههای حمایتی را تعریف کنیم، این بستهها شامل حمایتهای قضائی در مرحله اول و حمایتهای بهزیستی و آموزشی است. این حمایتها نباید فقط مشمول کودکان بزهدیده باشد، بلکه این حمایتها باید والدین کودکآزار و فردی که آسیب به کودک رسانده را در بربگیرد، چراکه اگر والدین مرتکب کودکآزاری شده باشند، باید آموزش صحیح برای برخورد با کودک را فرابگیرند، از حقوق کودک مطلع شوند و بدانند که چگونه باید در این مسیر گام بردارند.
باید ریشهیابی شود که علل کودکآزاری چیست. حتی اگر شخصی از لحاظ روانی کودکآزاری را در وضعیت دائمی خود قرار داده است، باید تحت درمان و آموزش قرار گیرد. در واقع اقدامات حمایتی باید در دو دسته حمایت از کودکان و بازپروری آنها و حمایت از کودکآزاران خلاصه شود. برای اینکه ما باید بتوانیم مشکلات کودکآزاران را حل کنیم تا مشکلات کودکان کمتر شود. به ویژه اگر این کودکآزاران والدین کودکان باشند. بنابراین بستههای حمایتی میتوانند شامل حال این دو گروه شود. این در حالی است که ما همیشه سارقان، اسیدپاشها، کودکآزاران، قاتلان و... را زیر سوال میبریم و به جای حل مسائل آنها صورت مساله را پاک میکنیم، در حالی که اگر مشکلات این گروه از جامعه را شناسایی کنیم و درصدد حل آن باشیم، با کاهش معضلات رو به رو میشویم. بهطور قطع جامعه هم باعث شده که برخیها به جرایم مختلف روی آورند. وگرنه هیچ کس از بدو تولد مجرم نیست.
ثبت سوابق کودکآزاران
در بسیاری از کشورها آمارهای کودکآزاری ثبت شده و والدین کودکآزار ملزم به گذران دورههای آموزشی میشوند. نباید مجرمان جنسی را به حال خود در جامعه رها کنیم. ما نیاز داریم که سوابق کودکآزاران ثبت شود و نگذاریم که آنها حداقل در مشاغلی که با کودکان سر و کار دارد، مشغول به فعالیت باشند. آنچنان که شناسنامهدار کردن کودکآزاران از جمله عوامل مهمی است که باید در دستور کار قرار گیرد، چرا که وقتی والدین از سابقه افرادی که با کودکانشان در ارتباط هستند بیاطلاع باشند ممکن است که کودکآزاریهایی در خفا انجام شود. آن گاه است که دیگر نمیتوان انواع آسیبی که به کودکان وارد شده را جبران کرد.
بنابراین در این حوزه هم پیشگیری بهتر از درمان است و باید مانع از ارتباط کودکآزاران با کودکان شد. ما خیلی خوشحال هستیم که در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان به این موضوع توجه شده است. همانطور که گفتم مرحله فرآیند پس از دادرسی در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان مورد توجه قانونگذار قرار گرفته که خودش گام مثبتی در حمایت از کودکان و نوجوانان بزهدیده و آسیبدیده است. امیدواریم در مرحله اجرا هم واقعا این اتفاق بیفتد و بتوانیم با اجرای صحیح قوانین و استفاده از تمام ظرفیتهایی که سازمان بهزیستی دارد، حمایت همهجانبه را از کودکان آسیبدیده داشته باشیم.
ترس از آبرو؛ تشدید کودکآزاری
ما در کنار قوانین نیاز داریم سطح فرهنگ جامعه ارتقا یابد تا بتواند شرایط خاص کودکان بزهدیده را درک و آنها را همراهی کند. به نظر بنده این آگاهی از طریق آموزش حقوق کودک در مدارس میتواند روشنگر باشد. اینکه مربیان و مسئولان آموزشی در مدارس از حقوق کودکان آگاه شوند و بتوانند خیلی دقیق با کودکان آسیبدیده برخورد کرده و با درک صحیح از وضعیت آنها به حمایتشان بپردازند، به گونهای که این کودکان به حالت زندگی طبیعی بازگردند.
این در حالی است که «خودمراقبتی» و «نه گفتن» حلقههای مفقوده آموزش به دانشآموزان است که تاکنون آسیبهای بسیاری را رقم زده است. از سوی دیگر، باید به سمت و سویی برویم که کودکان آزاردیده و خانوادههایشان به دلیل ترس از آبرو حقیقت را کتمان نکنند تا به این شکل کودکآزاران وقیحانه دوباره اعمال زشت خود را مرتکب شوند. بنابراین فرهنگسازی در این حوزه کمک قابل توجهی به کاهش جرایم کودکآزاری جنسی میکند، چراکه بارها شاهد بودیم که والدینشان به دلیل ترس از آبرو روی این مساله سرپوش گذاشته و در مواردی از تشکیل پرونده خودداری میکنند. حقیقتی تلخ که عمق ماجرا را میرساند و ما باید در این راستا فرهنگسازی کنیم که کودکآزاران مجرم هستند نه کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼