دلایل افسردگی کودکان، دانستنش واجب است
برخی از کودکان وقتی دچار افسردگی میشوند از علایق، اسباب بازیها، یا فعالیتهایی که قبلاً برای آنها لذتبخش بود، کنارهگیری میکنند.
برخی از کودکان وقتی دچار افسردگی میشوند از علایق، اسباب بازیها، یا فعالیتهایی که قبلاً برای آنها لذتبخش بود، کنارهگیری میکنند. این کنارهگیری میتواند بهرابطه با دوستان نیز کشیده شود و کودک از دوستانش نیز کنارهگیری کند.
اغلب، این کودکان غمگین، خودشان را بیارزش میدانند و فکر میکنند کسی آنها را دوست ندارد یا اینکه در مدرسه کودن و کمهوش هستند. ممکناست آنها از قبول کردن مسئولیت کارهایشان طفره بروند.
هر مشکلی که وجود داشته باشد، معمولاً تقصیر یک نفر دیگر است نه آنها. ناراحتی آشکار، منفعل بودن، فقدان شور و علاقه در این کودکان، همگی میتواند باعث ناامیدی والدین آنها بشود.
کودکان افسردۀ دیگر ممکناست بهشیوۀ کاملاً متفاوتی واکنش نشان دهند. آنها بهجای منزوی شدن، بهشدت بیقرار و واکنشی میشوند. این کودکان با نشانههایی چون بیقراری زیاد و انفجار مکرر خشم مشخص میشوند. آنها اغلب بهدلیل احساسات منفی شدیدی که دارند تکانشی هستند و در تمرکز کردن مشکل دارند.
افسردگی در کودکان بهشکل دیگری نیز میتواند آشکار گردد. تشخیص افسردگی در این کودکان بهعلت تغییرپذیری زیاد رفتارها، بسیار دشوارتر است. آنها مشخصاً نامتعادل هستند بهطوری که گاهی شاد، خلاق و مبتکر و گاهی نیز ناراحت و مقابلهگر هستند.
بهعلاوه، این کودکان نشانههایی از اختلال نقص توجه و بیشفعالی از جمله تکانشگری و حواس پرتی، و ویژگیهای کودکان مقابلهای مانند جدل کردن و عدم همکاری را نیز نشان میدهند.
برخی از این کودکان سریع و بدون وقفه صحبت میکنند و ناگهان موضوع صحبتشان را تغییر میدهند. آنها خیلی زیاد صحبت میکنند، اما خوب گوش نمیدهند و اغلب نمیتوانند نشانههای غیرکلامی را درک کنند. آنها همچنین در درک چگونگی احساس خودشان و علت بهوجود آمدن این احساس مشکل دارند. این کودکان الگوهای رفتاری اختلال افسردگی دوقطبی را نشان میدهند.
با این حال در تشخیص این اختلال باید خیلی دقت شود چرا که این اختلال بارها بهاشتباه تشخیصگذاری شده است. این واقعیت که کودک شما تغییرپذیری خلقی زیادی دارد لزوماً بهاین معنا نیست که او دچار اختلال دوقطبی است. روانشناس یا روانپزشک کودک میتواند در تشخیص صحیح اختلال بهشما کمک کنند.
دلایل افسردگی کودکان
افسردگی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. در برخی موارد، علل محیطی قابل تشخیصی منجر به افسردگی کودک میشود. استرسزاهای معمول محیطی عبارتند از طلاق والدین، مرگ یکی از اعضای خانواده، یا مظلوم واقع شدن در کلاس درس.
در این موارد، کودک نسبت بهتغییر آشکاری که در زندگی او بهوجود آمده واکنش نشان میدهد و چون نمیتواند آن را کنترل کند دچار درماندگی میشود و احساس دلسردی و ناکامی میکند.
یک محرک استرسزای محیطی دیگر که میتواند در کودک ایجاد افسردگی کند مریضی یکی از اعضای خانواده است. بهعنوان مثال، همبستگی بسیار بالایی بین افسردگی کودک و بیماری والدین وجود دارد.
وقتی یکی از والدین مریض است، طبیعی است که نمیتواند محبت و حمایتی را که برای رشد کودک ضروری است، را فراهم کند. ممکناست والدین از این محرکهای استرسزای محیطی آگاه باشند یا نباشند.
در برخی موارد افسردگی، ناشی از علل درونی اولیه است که قابل مشاهده نیستند. در این موارد ممکناست کودک درنتیجۀ افکار ناراحت کننده یا نگرانیهایی که ناشی از درک غلط او از دنیاست، دچار آشفتگی و ناراحتی شود.
ممکناست کودک نگران این باشد که پدر یا مادرش که کاملاً سالم هستند، ناگهان بمیرند یا فکر کند بهعلت اینکه خواهرش بهدیابت دچار شده این است که او زمانی از دست خواهرش بسیار عصبانی شده است.
اولین سرنخی که میتواند نشانگر چنین افکار و نگرانیهایی باشد، بروز تغییر در رفتار کودک است؛ مانند مشکلاتی در خوابیدن یا اجتناب از رفتن بهمدرسه. خیلی مهم است که شما کودکتان را ترغیب نمایید که این افکار را برای شما بیان کند و شما بهاو نشان دهید که میفهمید چقدر این افکار برای او ناراحت کننده هستند.
برای ارزیابی شدت افسردگی، والدین باید مشخص کنند که دورههای آشفتگی کودکشان چقدر طول میکشد، این دورهها چقدر تکرار میشوند و چه شرایطی باعث شروع افسردگی میشود.
آیا کودک فقط در خانه چنین نشانههایی را نشان میدهد یا در مدرسه هم عصبانی و منزوی است؟ آیا کودک قبلاً بهبازی کردن با بچههای همسایه علاقه داشت و حالا میخواهد در خانه بماند؟ ایا او در برخورد با تمام افراد (والدین، پرستار بچه، پدربزرگ و ...) افسرده است؟
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼