خودخواه بودن کودکان، نقش والدین چیست؟
وقتی کودک به دوران دبستان میرسد والدین و آموزگارانش از او انتظار دارند که نسبت به دیگران ملاحظهکار باشد.
وقتی کودک به دوران دبستان میرسد والدین و آموزگارانش از او انتظار دارند که نسبت به دیگران ملاحظهکار باشد. آنها مدت زمان زیادی را صرف کردهاند (که معمولاً ثمری نداشته است) تا نیاز به دلسوز بودن در مورد دیگرانرا در او تقویت کنند.
با این وجود، در طول سالهای اول تولد، کودک بهطور فزایندهای خودمحور بوده و بنابراین ظرفیت توجه به نظراتدیگران را ندارد. حالا او به اندازۀ کافی بزرگ شده که این موضوع را درک کند. با این وجود شاید او همچنان خودبین و خودخواه بهنظر بیاید و والدینش را با احساسی از شکست رها کند، ما چطور چنین بچهای را بار آوردهایم که فقط فکر خودش است؟
والدین با شناخت رفتارهای خاص میتوانند بفهمند که زمان زیادی لازم است تا کودکان بتوانند حال دیگرانرا رعایت بکنند. گاهی کودکان شش تا نه ساله همواره به روشهای خودبینانه رفتار میکنند. بعد نسبت به یکدیگر بیاعتنا میشوند، به خصوص در گفتار و بلد نیستی چطور از طناب بپری، تو فکر میکنی همه چیز را میدانی، من نمیخواهم با تو بازی کنم. آنها گاهی با تحقیر دیگران احساس بهتری پیدا میکنند.
همچنین کودکان زمانی که بیش از حد سرگرم رقابت با یکدیگر میشوند رفتار خودبینانهای از خود بروز میدهند. بهمحض اینکه کودکی توصیفهایش دربارۀ طرحی که در نظر دارد آن را انجام دهد یا وسایلی که متعلق به اوست به پایان میرسد، ممکن است دیگری با چیزی (واقعی یا خیالی) روبه رو شود که بزرگتر و بهتر است.
کودکان خودخواهی خود را به همتایانشان محدود نمیکنند. والدین از کودکشان میشنوند : تو بدترین مامان دنیا هستی. گاهی ممکناست فرزندشان انتظار مهربانی از آنها داشته باشد اما خودش مهربانی نمیکند. همچنین شاید او به احساسات خواهر و برادرش لطمه بزند و آنها را طرد کند، وقتی دوستانم بازی میکنند تو نمیتوانی بازی کنی.
چرا وقتی والدین به این حد تلاش میکنند تا به کودکان خود یاد بدهند حالدیگران را رعایت کنند، آنها چنین رفتاری را فرا نمیگیرند؟ پیشرفت در این زمینه تدریجی است، اما به محض ورود به دورۀ دبستان، اکثر کودکان راه طولانی رفتار خودمحورانه را پیش از دبستان طی کرده اند.
والدین اغلب استانداردهای بالایی را در نظر میگیرند و توقع دارند کودکشان قبل از اینکه آمادگی پیدا کند، مانند یک فرد بالغ رفتار کند. این درست و مناسب است که والدین از او بخواهند نسبتبه دیگران توجه نشان دهد، اما خواستهای غیرواقعی است که گمان کنند یک کودک دبستانی ملاحظۀ دیگران را بکند.
اگر والدین از خودخواهی کودک ناراحت هستند، نباید فقط رویدادهای جداگانه را مورد بررسی قرار دهند، بلکه باید به الگوی رفتار کلی او در خانه، مدرسه و زمانی که با دیگران ملاقات میکند، توجه کنند.
آیا او معمولاً دربارۀ احساسات دیگران فکر میکند؟ وقتی والدینش به او یادآوری میکنند که بهدیگران توجه کند آیا به حرفهایشان گوش میدهد و عمل میکند؟ آیا او مشغول بازیهایی میشود که دوستانش میخواهند؟ آیا نظر دوستانش برایش قابل تحمل است؟ آیا به نگرشهای دیگران علاقه نشان میدهد؟ آیا چیزی را به اشتراک میگذارد؟
وقتی آنها در این مورد نگران هستند میتوانند با معلم فرزندشان صحبت کنند. کودکی که در خانه، یعنی جایی که احساس راحی بیشتری میکند، خودبین است شاید در مدرسه با آموزگاران و همتایانش برخوردی کاملاً ملاحظهکارانه داشته باشد. اگر چنین وضعیتی در جریان است، والدین میتوانند آرامش داشته باشند. پیام آنها برای فرزندشان معنی پیدا کرده و او دارد یاد میگیرد که بهدیگران هم فکر کند.
والدین میتوانند با مشاهدۀ رفتار کودکان همسن فرزند خودشان اطلاعات بیشتری به دست آورند. روش خوبی که به خصوص در این مورد کاربرد دارد آن است که والدین در یک گردش علمی با همکلاسیهای فرزندشان همراه شوند.
وقتی والدین میبینند کودکان دیگر چه رفتاری دارند به نگرش و درک تازهای میرسند و میتوانند بهتر قضاوت کنند که فرزند خودشان در مقایسه با بچههای دیگر تا چه حد خودبین است.
وقتی مشاهده میکنید او چه کارهای خودبینانهای انجام میدهد، به او بگویید چه انتظاری از او دارید. او با گوش کردن به حرفها و مشاهدۀ رفتارهایتان عملکرد درست را یاد میگیرد. محدودیتهای قاطعی در مورد رفتارهای خودخواهانۀ او اِعمال کنید، به تو اجازه نمیدهم اینطوری با دوستانت حرف بزنی؛ اگر میخواهی با من صحبت کنی، باید لحن حرف زدنت را عوض کنی.
با او آرام صحبت کنید (این کار در مورد کودکان هفت تا نه ساله مؤثرتر است تا یک کودک شش ساله). برایش توضیح دهید که ترجیح میدهید با دیگران چه رفتاری داشته باشد و اجازه دهید احساسات مثبت و منفی خود را بیان کند.
وقتی او به این باور برسد که شما دارید به حرفهایش گوش میکنید احتمال بیشتری دارد آنچه را که میگویید گوش کند و به آن عمل نماید. نقش بازی کردن میواند مؤثر باشد. شما باید نقش او را بازی کنید و او هم نقش کودک دیگری را برعهده بگیرد.
وقتی میگویی: نه، من با تو بازی نمیکنم؛ از او بپرسید چه احساسی پیدا میکند. سپس، در حالی که هنوز نقش بازی میکنید، به دنبال راهحل باشید، چیز دیگری هم هست که بشود با هم با آن بازی کنیم؟ آیا دوست داری با من توپ بازی کنی؟
به خاطر داشته باشید که خودتان هم باید باملاحظه باشید و حال دیگران را رعایت کنید. در تعامل با فرزندتان، همسرتان و دیگران با احترام رفتار کنید تا او الگوی مناسبی برای تقلید داشته باشد. او را تشویق کنید به دیگرانکمک کند. او میتواند هر از گاهی بخشی از پول توجیبی خود را به امور خیریه اختصاص دهد، همراه شما به مرکز خرید بیاید و برای یکی از همسایههایی که زمینگیر است وسایل مورد نیازش را بخرد یا در جمعآوری اسباب بازی و غذا برای فقرا کمک کند.
وقتیبه دیگران فکر میکند او را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید. کودکی که از انتظارات والدینش تبعیت نمیکند با احساس ناکامی روبهرو میشود و ممکناست بر اثر این سرخوردگی بدرفتاری در پیش بگیرد. کودکی که دربارۀ خودش احساس خوبی دارد در اقدامات نوعدوستانه احساس راحتی میکند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼