انواع خلق و خوی کودکان، چه تغییراتی می کند؟
احساسات بچهها در سالهای قبل از نوجوانی و در دوران نوجوانی شدید میشود و آن را نمیتوان پیشبینی کرد.
وقتی دربارۀ مهمانی از دخترم پرسیدم، او شروع به گریه کرد. پسرم وقتی از مدرسه به خانه میآید، عصبی و بداخلاق است. وقتی برنامهای تغییر پیدا میکند، فرزندم خیلی عصبانی میشود.
احساسات بچهها در سالهای قبل از نوجوانی و در دوران نوجوانی شدید میشود و آن را نمیتوان پیشبینی کرد. نوجوانان در این سن، لحظهای خشمگین هستند و لحظهای بعد شاد و خوشحالاند. تغییر احساسات و اوج عصبانیت در نوجوانان معمولاً باعث متعجب شدن والدین میشود.
مادری از فرزند ۱۳ سالۀ خود پرسید: فکر میکنی که ژاکت پشمی تو را گرم میکند؟ این پرسش، باعث خشمگین شدن فرزندش شد: مامان تو اصلاً چیزی نمیفهمی، من از حرف زدن با تو متنفرم. پسر سیزدهسالهای با مادرش برای تمرین فوتبال بیرون میرفت، وقتی دید مادرش برای انجام دادن کار کوچکی به فروشگاه رفت، فوراً عصبانی شد و پرخاشکنان گفت: چرا باید الآن به فروشگاه بروی؟
همه فکر میکنند که بعضیاوقات خلقوخویشان تغییر میکند و تندخو میشوند. کموزیاد شدن احساسات، قسمتی از زندگی معمولی است و تا حدودی طبیعی است، اما در دورۀ نوجوانی احساسات بسیار متغیر است.
بچههای دوازده و سیزدهساله در طی این سالها، ازنظر جسمی، روحی، روانی و عقلانی تغییرات زیادی میکنند. این تغییرات بر عواطف و احساسات آنها تأثیر میگذارد، چون کودک در این مرحلۀ سنی، تفکر دربارۀ عقاید و ارزشهای خود را شروع میکند.
او درمییابد که میتواند دربارۀ افکار و عقاید دیگران اظهارنظر کند. ولی بعضی مواقع تصور میکند که دیگران او را تحت نظر دارند یا از او ایراد میگیرند، به همین دلیل بسیار عصبی میشود: آیا ککومکهای صورتم از بین میرود؟ چرا همه به من نگاه میکنند؟ وقتی از پلههای مدرسه لیز خوردم، میخواستم از خجالت بمیرم.
ممکن است در مقایسه با همسالان خود، احساس حقارت کنند: چرا موهای من اینقدر بدشکل است؟ دلایلی که ناامنی را برای او به همراه دارد، باعث میشود که اخلاق نوجوان پیدرپی تغییر کند.
او در این دوران از والدین خود فاصله میگیرد، چون میخواهد مستقل شود. آنها در این سن از رفتار پدر و مادرشان و اختیارات آنها بیشازحد معمول ایراد میگیرند و انتقاد میکنند. او میخواهد خودش و خانوادهاش را ایده آل تصور کند و وقتیکه خود و خانوادهاش را از این خیالبافی دور میبیند، ناراحت، عصبانی و پرخاشگر میشود.
ممکن است افکار و احساساتی که در زمان کودکی سرکوبشده بودند و نمیتوانسته آنها را بهراحتی به زبان بیاورد، در این سن بروز کنند. معمولاً از بیعدالتی که درگذشته با او شده، ناراحت است: شما همیشه از من ایراد میگیرید، من نمیتوانم ایده آل باشم. وقتی اخلاق و روحیاتش بد میشود، در اوج عصبانیت، خشم خود را بر سر پدر و مادرش خالی میکند.
دلایل دیگری نیز برای عوض شدن روحیات نوجوان وجود دارد: زندگی در این دوران برای آنها پرتنش و پیچیدهتر میشود، مسابقات ورزشی، سازگاری با شرایط دورۀ راهنمایی، محیط اجتماعی بزرگتر، کلاسهای فوقبرنامه، مشکلات خانوادگی، اتفاقات دنیای بیرون، همۀ اینها بر عواطف آنها تأثیر میگذارند.
وقتی کودکان بزرگتر میشوند، والدین هم انتظارات بیشتری از آنها دارند. پسر سیزدهسالهای گفت: پدر و مادرم خیلی عصبانی میشوند و مرتب دستور میدهند تا اتاقم را مرتب کنم، کی بروم، چهکاری انجام دهم و اگر حرفشان را گوش ندهم، حسابم را میرسند.
همۀ این موارد باعث تغییر روحیۀ نوجوان میشود. مسلماً هر اتفاقی میتواند باعث شروع تنش و تندخویی نوجوان شود، مثلاً گرفتن نمرۀ کم در امتحان، شوخی همسالان، توافق نداشتن با خواهر و برادر و هرگونه آشفتگی و پریشانی دیگر.
اگر نوجوانی پس از تعطیلی مدرسه، دوستانش با او همراه نشده باشند، وقتی به خانه میآید، ممکن است عصبانی باشد و بر سر برادرش فریاد بکشد. پسری که در کلاس ژیمناستیک از او ایراد گرفتهشده، در هنگام شام خوردن از حرف زدن پدر و مادر انتقاد میکند.
بدیهی است نوجوان نمیتواند تغییراتی که در زندگیاش روی میدهد را درک کند و از دگرگونیهایی که در این دوران، در رفتار و روحیاتش روی میدهد آشفته و نگران میشود: نمیدانم چرا اینقدر افسردهام؟ نمیدانم چه بلایی سرم آمده؟ از اینکه زیاد عصبانی میشوم، متأسفم.
در این موقعیت نوجوان از اینکه کنترل خود را ازدستداده ناراحت میشود. بهتر است به فرزندتان بگویید، میدانید چه چیزی او را ناراحت میکند: میدانم که انتظار نداشتی نمرۀ ریاضیات اینقدر کم باشد، میدانم مسابقۀ سختی بود و به این صورت به او کمک میکنید تا از ناراحتیاش کاسته شود.
باوجوداین، باید به فرزندتان این امکان را بدهید که بعضیاوقات از خود واکنش نشان دهد، چون هر فردی احتیاج دارد تا بعضی از آشفتگیهای خود را بروز دهد. ولی عکسالعملهای بیادبانه و بیاحترامی به دیگران را نپذیرد. هنگامیکه از کلمات نامناسب استفاده میکند، به او تذکر دهید: من خیلی از طرز حرف زدنت ناراحت شدم، باید عصبانیت خود را کنترل کنی. احتمالاً او بداخلاقی و عصبانی شدن خود را بد نمیداند، باید به او بفهمانید که رفتار منفی او پسندیده نیست.
بهتر است رفتار خودتان را هم بررسی کنید و در صورت لزوم آن را عوض کنید. اگر فوراً عصبانی میشوید یا اکثر اوقات بدرفتاری میکنید، ممکن است فرزندتان از شما الگو بگیرد. در مورد جریانهایی که باعث ناراحتی او میشود مانند: ناتوانی در انجام دادن تکالیف مدرسه، تنش در خانواده یا فشار عصبی بیشازاندازه، فکر کنید. شاید بتوانید برخی از این مشکلات را برای او آسان کنید. سعی کنید اعتمادبهنفس او را با روشهای مختلف بالا ببرید، بدین ترتیب اخلاق و رفتار او بهتر و پیشرفت مثبتی خواهد داشت.
یکی از بچهها وقتیکه والدینش قبول کردند او از شرکت در مسابقۀ شنا انصراف دهد، احساس آرامش بیشتری به او دست داد.
هرگاه فرزندتان خوشحال و شاد است یا سعی میکند که به بقیه کمک کند، از او تعریف کنید و اکثر مواقع به او بگویید: بچۀ خوبی هستی. کوشش کنید در برابر رفتارهای طبیعی قبل از نوجوانی و بعدازآن با شوخطبعی با او برخورد کنید.
معمولاً بچهها فقط در خانه زود عصبانی میشوند و خلقوخوی بدی دارند، ولی جایی که حس میکنند امنیت دارند: در مدرسه، با دوستان و همسالان و دیگر افراد بزرگسال، مؤدب و آرام هستند.
تندخو بودن در خانه معمولاً بخشی از رشد طبیعی نوجوان است. اگرچه ممکن است دشوار باشد، اما سعی کنید با او مهربان باشید و همچنان صبر و بردباری از خود نشان دهید.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼