کودک و جدایی والدین، چجوری بهشون بگیم؟
وقتی که پدر و مادر تصمیم به جدایی گرفتند و مقدمات اینکار فراهم شد باید هر دو آنان در مورد تصمیم خود با فرزندانشان صحبت کنند.
وقتی که پدر و مادر تصمیم به جدایی گرفتند و مقدمات اینکار فراهم شد باید هر دو آنان در مورد تصمیم خود با فرزندانشان صحبت کنند. بهترین کار این است که این موضوع در جمع فرزندان مطرح گردد و نه به صورت جداگانه و بهترین زمان برای مطلع کردن فرزندان دو تا سه هفته قبل از جدایی است نه درست در زمانی که پدر ( در جامعه آمریکا ) در حال جمع کردن و بسته بندی وسایلش است.
حال سوالی که مطرح میشود این است که فرزندان تا چه اندازه باید در مورد علل جدایی پدر و مادر بدانند. اینجاست که تصمیم گیری و قضاوت درست مطرح میگردد. همانطور که دکتر دوزن هم بیان داشته است والدین باید حقیقت را به فرزندان بگویند و نه غیر آن را.
البته لازم نیست که تمامی مطالب به طور کامل برای فرزندان آشکار گردد. باید به خاطر داشت که فرزندان میتوانند موقعیت های مشکل را نیز درک کنند و پیرامون آن با والدین خود بحث و گفتگو نمایند.
البته هرگز نباید قضاوتی را انجام دهند و یا یکی از والدین را مقصر شمارند. مهم است که فرزندان آگاه باشند که علت جدایی پدر و مادر بخاطر خطاها و اشتباهات بچه ها نیست.
اغلب کودکان در هنگام جدایی پدر و مادر احساس گناه و تقصیر میکنند اما لازم است که به آنها گوشزد شود : (( شما فرزندان علت و عامل به وجود آمدن این جدایی نیستید)) ، (( بچه ها عامل جدایی نیستند بلکه این خود بزرگترها هستند که مسبب اصلی طلاقند. ))
این پیام باید بیشتر از یک بار به بچه ها گفته شود و در مراحل مختلف چه پیش از جدایی ، چه هنگام جدایی و حتی مدت ها بعد از آن اگر ضرورت داشته باشد باید به آنها گوشزد شود که مسبب جدایی والدین نمی باشند. احساس گناه و تقصیر و همچنین شک و تردیدی که فرزندان به واسطه ی طلاق پدر و مادر دچار آن میشوند میتواند مدت های مدیدی با آنها باقی بماند و باعث آزارشان گردد.
دروغ گفتن در مورد این مسئله که کدام یک از والدین ( پدر یا مادر ) خواهان جدایی است عقیده ی نادرستی می باشد و ضمنا وانمود نمودن این که این جدایی دو جانبه است در صورتی که خلاف آن صحت داشته باشد امر پسندیده ای نیست زیرا بچه ها به زودی از رفتار والدین و برخورد آنها متوجه حقیقت خواهند گردید.
همچنین درست نیست که یکی از والدین خود را فرد محترمی نشان دهد و طرف مقابل خود را شخص غیر منطقی و بدی جلوه دهد. فرزندان هم خواهان پدر و هم مادر خود هستند و در صورتی که از آنها خواسته شود یکی را انتخاب کنند این عمل دشواری برایشان خواهد بود.
باید به فرزندان فرصت داده شود تا احساساتشان را ابراز کنند
نکته ی قابل ذکر این است که فرزندان نیاز دارند که احساسات واقعی خود را ابراز کنند. اجبار کردن کردن کودکان برای داشتن احساس خاصی به هیچ وجه منطقی و منصفانه نمی باشد. اگرچه افراد قادرند که رفتارهای دیگران را کنترل کنند اما در مورد احساسات چنین چیزی صادق نیست و باید به فرزندان اجازه دهیم که سوالات خود را مطرح نمایند.
بسیاری از این پرسش ها ممکن است معقول و مناسب باشد همچون : من با چه کسی زندگی خواهم کرد ؟ در کجا ؟ به چه مدرسه ای خواهم رفت ؟ آیا دوباره دوستانم را میبینم ؟ آیا ما پول کافی برای ادامه ی زندگی خواهیم داشت ؟ این ها نمونه سوالاتی مهم و اساسی است که والدین باید به طور مناسبی به آنها پاسخ دهند.
و اگر سوالی بسیار خصوصی است و مناسب کودکان نمیباشد باید پدر و مادر به طور واضح عدم پاسخگویی خود را برای او مطرح کنند. پس هریک از والدین ( پدر یا مادر ) باید مدتها پس از طلاق نیز ، آمادگی پاسخگویی به سوالات کودکان خود را داشته باشد.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼