رابطه والدین با کودکان، کمی تامل کنید
آیا میخواهید با کودکتان رابطهای قوی و خوب داشته باشید؟ برای این کار از استراژدیهایی استفاده کنید که با هر شخص دیگری در زندگی به کار میگیرید، از همسر خود گرفته تا دوست، همکار، همسایه و غیره.
نی نی بان: آیا میخواهید با کودکتان رابطهای قوی و خوب داشته باشید؟
برای این کار از استراژدیهایی استفاده کنید که با هر شخص دیگری در زندگی به کار میگیرید، از همسر خود گرفته تا دوست، همکار، همسایه و غیره. این روش بسیار ساده و موثر است. ما در اینجا شما را با تعدادی از آنها آشنا خواهیم کرد.
کمی تامل کنید
احتیاجی نیست به سرعت نسبت به هر شرایطی عکس العمال نشان دهید. آرام باشید و فکر کنید. سخنانی که هنگام عصبانیت گفته میشوند، نتیجه خوبی نمیدهند. آنها تنها برای کودکان ترسناک و رفتاری نامناسب هستند.
برای فکر کردن به خودتان زمان دهید، برای مثال حدود 5 دقیقه. البته برای کودکان بزرگتر، این زمان بیشتر یا حتی به 1 روز نیز کشیده میشود. بهتر است این فرصت را هم به خود و هم به کودکتان دهید تا عصبانیت را از خود دور کرده و با فکر عمل کنید.
هنگامی که کودک کوچکتر شما بد رفتاری میکند، میتوانید دستش را بگیرید و او را به اتاقش ببرید و پس از چند دقیقه که آرامتر شدید، با او صحبت کنید. اما این رفتار برای کودکان بزرگتر کارساز نیست. اگر درست همان لحظه او را به علت کار ناشایستی که انجام داد دعوا کنید، به سادگی او را وادار به عکس العملی بدون فکر و لحظهای در مقابل کردهاید.
بهتر است در این شرایط به جای عکسالعمل سریع به کودک خود بگویید: «این روش درست صحبت کردن با من نیست. اما من سرت داد نمیزنم و تو را تنبه نمیکنم، تنها از تو میخواهم قبل از صحبت کردن فکر کنی.»
کودکان به شدت احترام میخواهند، حتی اگر آن را نشان ندهند. آنها دوست دارند شنیده شوند. زمانی که شما به آنها احترام میگذارید و نسبت به کاری که انجام دادهاند، با خشونت بر خورد نمیکنید، آنها نیز به اشتباهشان پی خواهند برد.
قانون 30 ثانیه
از سخنرانی خودداری کنید. حتی اگر امکان پذیر نیست، سعی کنید آن را در 30 ثانیه خلاصه کنید.
کودکان از سخنرانی متنفر هستند، فکر میکنم ما نیز این گونهایم.
من خود زمانی که میخواهم درباره مشکلی با کودکم صحبت کنم، با این جمله آغاز میکنم: «من حدود 30 ثانیه میخواهم وقتت را بگیرم و آنچه در ذهنم میگذرد را با تو در میان بگذارم. آیا ذهن تو آماده آن است؟» در پایان نیز به او خواهم گفت: «این چیزی بود که میخواستم بدانی، حال میخواهم نظرات تو را بدانم. هر وقت آماده صحبت کردن بودی به من خبر بده.
گاهی کودکان میخواهند همان لحظه صحبت کنند و گاهی دوست دارند آن را به زمانی دیگر موکول کنند. او را در این انتخاب آزاد بگذارید. حتی اگر بعدها از صحبت کردن اجتناب کرد، بهتر است شما سر صحبت را با او باز کنید زیرا این کار برای کودکان کمی سخت است.
از حل کردن مشکلات خودداری کنید
سالها زمان گذشت تا به این نتیجه رسیدم. این کار به خصوص برای پدرها سخت است، زیرا آنها از حل کردن مسائل لذت میبرند.
منظور من زمانهایی است که کودکتان از موضوعی عصبانی، ناراحت، افسرده و رنجیده است. من سالهای زیادی، هنگامی که کودکم از دست دوستان، برادر یا معلمش ناراحت بود، سعی کردم مشکلات او را حل کنم. برای مثال مدام به او میگفتم:
«از این باید نسبت به دوستانت چنین عکس العملی را نشان دهی.. »
«بار دیگر که خواهرت تو را زشت صدا زد، باید...»
«هیچ وقت نباید به دوستانت اجازه دهی تا...»
اما چیزی که در این سالها یاد گرفتهام این است که کودکان در انتظار شنیدن راه حل نیستند. آنها به استراتژی شما احتیاجی ندارند.
در بسیاری از مواقع آنها تنها از شما میخواهند تا کنارشان باشید. باز هم تاکید میکنم، در همان لحظه که به شما احتیاج دارند، کنارشان حضور یابید و احساس آنها را تجربه کنید.
من زمانی به این نتیجه رسیدم که کودک ۱۳ سالهام به دلیل عصبانیت از دوستش، در تختاش دراز کشیده بود و هنگامی که میخواستم او را آرام کنم، مرا از خود دور میکرد.
سعی کردم راه جدیدی را پیش گیرم. بنابراین به اتاقش رفتم، کنار او دراز کشیدم و تنها به سقف اتاق خیره شدم تا بالاخره او به حرف آمد: «من از دوستانم متنفرم.» سپس به جزییات بیشتر ماجرا پرداخت و از ناراحتیها و دلخوریهایش گفت.
من به او از عشقی که نسبت به او دارم، ناراحتیهایم و درک احساس او سخن گفتم. او کاملا به حرفهایم گوش میداد اما احتیاجی به شنیدن راه حل نداشت و تنها میخواست احساسش را با من شریک کند. من فکر میکنم این کارم خیلی بیشتر از زمانی که سعی میکردم راه حلی پیش پایش بگذارم، به او کمک کرد.
شما نیز با توجه به این نکات رابطه بهتری را با کودک خود پیش گیرید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼