آموزش آسمان به کودکان، آشنایی با پدیدههای آن
پنجره را دوست داری؟ من دوست دارم. میدانی چرا؟ چون از پشت آن میشود سبز شدن درختان، زرد شدن برگها، خانه ساختن پرندهها و پرواز کردنشان را دید.
پنجره را دوست داری؟ من دوست دارم. میدانی چرا؟ چون از پشت آن میشود سبز شدن درختان، زرد شدن برگها، خانه ساختن پرندهها و پرواز کردنشان را دید. از پشت پنجره پردهی خانهها، دودکشها، آنتنها، کولرها و گلدانهای پشت پنجره دیده میشود. پنجره را دوست دارم چون ماه را دوست دارم. گاهی بعضی شبها دستم را میگذارم زیر سرم و به آسمان نگاه میکنم. به ماه، ستارهها، به شهابهایی که مثل یک خط نورانی از این سمت به آن سمت پنجره میپرند... من حتی برای پنجرهام اسم هم گذاشتهام. اسم پنجره من «بینا» است. از پشت بینا، پنجرهام را میگویم، ستارهها را میشمارم تا خوابم ببرد. ماه را میبینم و برایش دست تکان میدهم. صبح نور خورشید توی چشمم میافتد و بیدار میشوم. گاهی آنقدر اتفاقهای جور واجور توی پنجرهام میافتد که دستم را میگذارم زیر چانهام و فکر میکنم: «وای! دنیا چه بزرگ است. دنیا چه عجیب است.» آن وقت توی دفترچهام سوالها و اتفاقهای عجیبی که میافتد را مینویسم. مثلا چرا بعضی شبها یک نقطهی نورانی توی آسمان حرکت میکند؟ یا چرا ستارهها هر کدام یک رنگ اند؟ تا به حال دیدهای خورشید یا ماه ناگهان سیاه شود؟ چه
اتفاقهایی دارد توی آسمان پشت پنجره میافتد؟ میخواهی بدانی؟
اتفاقهای آقای ماه
ماه عزیز، کوچکتر از خورشید است. اما به زمین ما از خورشید نزدیکتر است. برای همین وقتی ماه و خورشید توی آسمان کنار هم باشند، درست هم اندازهی هم اند. ماه کوچک اما نزدیک و خورشید بزرگ اما دور با هم دوستهای خوبی هستند. گاهی زمین بین خورشید و ماه قرار میگیرد و نور خورشید به ماه نمیرسد. همان وقت ماه دیگر دیده نمیشود، چون نور خورشید را ندارد. تقویم را بردار، «ماه گرفتگی» امسال را پیدا کن. حالا تو دلیل تاریک شدن ماه را خوب میدانی. مگر نه؟ اصلا همین که گاهی ماه چاق و گرد است و گاهی لاغر و باریک، زیر سر نور خورشید و کج یا صاف ایستادن ماه است. ماه آرام آرام به دور خودش میچرخد و هر از گاهی کمی از آن را خورشید نمیبیند. برای همین فقط بخشی از ماه روشن میماند و بخش دیگر تیره است. پیش خودمان بماند، ماه که مثل خورشید از خودش نور ندارد و فقط نور خورشید جان را مثل آینه به سمت ما میفرستد. زمین هم نور خورشید را به سمت ماه میفرستد. گاهی نوری که از زمین روی ماه میافتد را میتوانی ببینی. به آن «زمین تاب» میگویند. با زمین بخش تیره ماه، کمی روشن میشود. بگرد و توی یکی از این شبها زمین تاب را پیدا کن. خب؟
اتفاقهای خورشید خانم
خورشید، یک توپ بزرگ پر انرژی و گرما و آتش و نور است. گاهی ماه جلوی صورت خورشید میایستد و نمیگذارد نورش به زمین برسد. «خورشید گرفتگی» همین است دیگر. قصه ی خورشید گرفتگی را هم این پایین می بینید: البته شما و من اگر عینک مخصوص نداشته باشیم نمیتوانیم به آن نگاه کنیم، دیدنش برای چشم خیلی ضرر دارد. به نظرت کی این اتفاق برای خورشید میافتد؟ هر چند سال یک بار؟ میتوانی از معلمت بپرسی؟
ستاره آی ستاره
فکر میکنی ستارهها بزرگترند یا خورشید؟ گوشت را بیاور جلوتر تا برایت بگویم که بعضی از ستارهها از خورشید هم بزرگترند. خورشید فقط چون به ما نزدیکتر است بزرگ دیده میشود و حسابی ما را نورانی و گرم میکند. ستارهها از ما خیلی دورند و برای همین از آن دور خیلی کوچک دیده میشوند. ستارهها همهیشان مثل خورشید زرد نیستند. بعضیها آبیترند و بعضیها قرمزتر. فکر میکنید آبیها گرمتر باشند یا قرمزها؟ درسته که آبی رنگ یخ و شیر آب سرد است، اما ستارههای داغتر نور آبی دارند. فکر میکنید عجیب است؟
هزاران سال پیش وقتی آدمها به جای ساعت موبایل یا ساعت مچی دستشان به آسمان نگاه میکردند، میفهمیدند: اوه! چقدر دیر شد... یا شاید میگفتند: هوم، هنوز وقت هست. ستارهها ساعت شب آنها بودند. آن هزاران سال پیش، مردم شبها با تاریک شدن آسمان به جای اخبار نگاه کردن و سریال دیدن و روزنامه خواندن، دور هم جمع میشدند و حرف میزدند یا گاهی به مدت طولانی آسمان را نگاه میکردند و دربارهاش قصه میگفتند. حالا بیشتر ستارهها از همان سالها نامی دارند و با همدیگر شکلی میسازند. مردم آن سالها از روی نقشهی آسمان، میتوانستند راهشان را پیدا کنند و گم نشوند. نقشهی آسمان پر از «صورت فلکی» است. صورت فلکی شکلهایی است که ستارهها در کنار هم میسازند و همهی دنیا آنها را میشناسند. تو هم شکلهایی با ستارهها درست کن، ببینم چی توی آسمان میبینی؟
یک شهاب بازیگوش
وقتی ذرات خیلی خیلی کوچک تا تکه سنگهای بزرگ به سمت زمین میآیند، لایههایی از گاز دور زمین به نام «جَو» جلوی این ذرات و سنگها را میگیرند و آنها حسابی میسوزند. شما از پشت پنجره جرقههای سوختن آنها را میتوانید ببیند. گاهی مثل یک خط نورانی خیلی سریع از یک جا ظاهر میشود و کمی بعدتر دیگر نیست! به این خطهای نورانی، «شهاب» میگویند و گاهی که زمین از یک مسیر پر از خرده سنگ رد میشود، «شهاب باران» اتفاق میافتد. آن وقت میتوانید یک عالمه شهاب را توی یک شب بشمارید. اگر یکی از این سنگها نسوزد و به زمین بیفتد، اسمش میشود «شهاب سنگ».
ماهوارههای چرخان
ماهوارهها، توی آسمان ما نقطههای نورانیای هستند که آرام آرام حرکت میکنند و از جلوی چشم ما رد میشوند. ماهواره هم مثل ماه از خودش نور ندارد و نور خورشید را به ما میفرستد. اصلا آنها توی آسمان چه کار میکنند؟ ماهوارهها میتوانند از زمین عکس بگیرند و بفهمند کجا قرار است باران بیاید یا طوفانی در راه است. آنها آتش سوزیهای جنگل، لکههای نفت روی دریا و خرابی محصولات کشاورزی را متوجه میشوند. فکر میکنید وقتی با دوستتان با گوشی همراه حرف میزنید، حرفها چطور فرستاده میشود؟ بعله، صداها و تصویرها و خیلی چیزهای دیگر به ماهوارهها فرستاده میشوند تا از آنجا به جاهای دیگر کرهی زمین بروند. خوب به آسمان نگاه کن و یک ماهواره را پیدا کن. به نظرت کار این ماهواره چه میتواند باشد؟
اتفاقهای آقای ماه
ماه عزیز، کوچکتر از خورشید است. اما به زمین ما از خورشید نزدیکتر است. برای همین وقتی ماه و خورشید توی آسمان کنار هم باشند، درست هم اندازهی هم اند. ماه کوچک اما نزدیک و خورشید بزرگ اما دور با هم دوستهای خوبی هستند. گاهی زمین بین خورشید و ماه قرار میگیرد و نور خورشید به ماه نمیرسد. همان وقت ماه دیگر دیده نمیشود، چون نور خورشید را ندارد. تقویم را بردار، «ماه گرفتگی» امسال را پیدا کن. حالا تو دلیل تاریک شدن ماه را خوب میدانی. مگر نه؟ اصلا همین که گاهی ماه چاق و گرد است و گاهی لاغر و باریک، زیر سر نور خورشید و کج یا صاف ایستادن ماه است. ماه آرام آرام به دور خودش میچرخد و هر از گاهی کمی از آن را خورشید نمیبیند. برای همین فقط بخشی از ماه روشن میماند و بخش دیگر تیره است. پیش خودمان بماند، ماه که مثل خورشید از خودش نور ندارد و فقط نور خورشید جان را مثل آینه به سمت ما میفرستد. زمین هم نور خورشید را به سمت ماه میفرستد. گاهی نوری که از زمین روی ماه میافتد را میتوانی ببینی. به آن «زمین تاب» میگویند. با زمین بخش تیره ماه، کمی روشن میشود. بگرد و توی یکی از این شبها زمین تاب را پیدا کن. خب؟
اتفاقهای خورشید خانم
خورشید، یک توپ بزرگ پر انرژی و گرما و آتش و نور است. گاهی ماه جلوی صورت خورشید میایستد و نمیگذارد نورش به زمین برسد. «خورشید گرفتگی» همین است دیگر. قصه ی خورشید گرفتگی را هم این پایین می بینید: البته شما و من اگر عینک مخصوص نداشته باشیم نمیتوانیم به آن نگاه کنیم، دیدنش برای چشم خیلی ضرر دارد. به نظرت کی این اتفاق برای خورشید میافتد؟ هر چند سال یک بار؟ میتوانی از معلمت بپرسی؟
ستاره آی ستاره
فکر میکنی ستارهها بزرگترند یا خورشید؟ گوشت را بیاور جلوتر تا برایت بگویم که بعضی از ستارهها از خورشید هم بزرگترند. خورشید فقط چون به ما نزدیکتر است بزرگ دیده میشود و حسابی ما را نورانی و گرم میکند. ستارهها از ما خیلی دورند و برای همین از آن دور خیلی کوچک دیده میشوند. ستارهها همهیشان مثل خورشید زرد نیستند. بعضیها آبیترند و بعضیها قرمزتر. فکر میکنید آبیها گرمتر باشند یا قرمزها؟ درسته که آبی رنگ یخ و شیر آب سرد است، اما ستارههای داغتر نور آبی دارند. فکر میکنید عجیب است؟
هزاران سال پیش وقتی آدمها به جای ساعت موبایل یا ساعت مچی دستشان به آسمان نگاه میکردند، میفهمیدند: اوه! چقدر دیر شد... یا شاید میگفتند: هوم، هنوز وقت هست. ستارهها ساعت شب آنها بودند. آن هزاران سال پیش، مردم شبها با تاریک شدن آسمان به جای اخبار نگاه کردن و سریال دیدن و روزنامه خواندن، دور هم جمع میشدند و حرف میزدند یا گاهی به مدت طولانی آسمان را نگاه میکردند و دربارهاش قصه میگفتند. حالا بیشتر ستارهها از همان سالها نامی دارند و با همدیگر شکلی میسازند. مردم آن سالها از روی نقشهی آسمان، میتوانستند راهشان را پیدا کنند و گم نشوند. نقشهی آسمان پر از «صورت فلکی» است. صورت فلکی شکلهایی است که ستارهها در کنار هم میسازند و همهی دنیا آنها را میشناسند. تو هم شکلهایی با ستارهها درست کن، ببینم چی توی آسمان میبینی؟
یک شهاب بازیگوش
وقتی ذرات خیلی خیلی کوچک تا تکه سنگهای بزرگ به سمت زمین میآیند، لایههایی از گاز دور زمین به نام «جَو» جلوی این ذرات و سنگها را میگیرند و آنها حسابی میسوزند. شما از پشت پنجره جرقههای سوختن آنها را میتوانید ببیند. گاهی مثل یک خط نورانی خیلی سریع از یک جا ظاهر میشود و کمی بعدتر دیگر نیست! به این خطهای نورانی، «شهاب» میگویند و گاهی که زمین از یک مسیر پر از خرده سنگ رد میشود، «شهاب باران» اتفاق میافتد. آن وقت میتوانید یک عالمه شهاب را توی یک شب بشمارید. اگر یکی از این سنگها نسوزد و به زمین بیفتد، اسمش میشود «شهاب سنگ».
ماهوارههای چرخان
ماهوارهها، توی آسمان ما نقطههای نورانیای هستند که آرام آرام حرکت میکنند و از جلوی چشم ما رد میشوند. ماهواره هم مثل ماه از خودش نور ندارد و نور خورشید را به ما میفرستد. اصلا آنها توی آسمان چه کار میکنند؟ ماهوارهها میتوانند از زمین عکس بگیرند و بفهمند کجا قرار است باران بیاید یا طوفانی در راه است. آنها آتش سوزیهای جنگل، لکههای نفت روی دریا و خرابی محصولات کشاورزی را متوجه میشوند. فکر میکنید وقتی با دوستتان با گوشی همراه حرف میزنید، حرفها چطور فرستاده میشود؟ بعله، صداها و تصویرها و خیلی چیزهای دیگر به ماهوارهها فرستاده میشوند تا از آنجا به جاهای دیگر کرهی زمین بروند. خوب به آسمان نگاه کن و یک ماهواره را پیدا کن. به نظرت کار این ماهواره چه میتواند باشد؟
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼