مهدکودک قبل از مدرسه، خوب یا بد؟!(۱)
بچههایی که قبل از وارد شدن به مدرسه، مهدکودک رفتن را تجربه کردهاند، آرامتر و موفقترند یا آنهایی که تمام این سالها در خانه بودهاند؟
تنها بالا رفتن هر روزه تعداد زنان شاغل نیست که آمار بچههایی را که سالهای پیش از دبستانشان را در مهدکودکها میگذرانند، بالا میبرد. این روزها حتی بسیاری از زنان خانهدار هم ترجیح میدهند با فرستادن فرزندشان به مهدکودک، فضای بهتری برای آموزش دیدنش فراهم کنند. اما محققان میگویند تیر این مادرها نه در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان همیشه به هدف نمیخورد و وارد شدن بچهها به مهدکودک در هر شرایطی، زمینه را برای رشد بهتر آنها فراهم نمیکند.
اگر شما هم میان سپردن فرزندتان به مادربزرگش، پرستار بچه یا مربیان مهدکودک مردد ماندهاید، با توجه به شرایط خودتان و راهنماییهای ما، میتوانید بهترین تصمیم را برای پرورش کودکی موفق و سالم بگیرید. مطلبی که در ادامه میخوانید از کتابهای روانشناسی رشد نوشته لورا برک و کتاب شخصیت کودک نوشته پاول هنری ماسن، جروم کیگان، آلتا کارول هوستون و جان جین وی کانجر بر گرفته شده است.
حق با کدام گروه است؟
والدینی که موافق فرستادن فرزندشان به مهدکودک هستند، میتوانند به اندازه یک کتاب دلیل محکمهپسند برای این تصمیم به شما ارائه کنند. از اینکه خودشان فضایی برای چند ساعت رسیدگی به برنامههای شخصیشان پیدا میکنند گرفته تا فراهم شدن امکان بازی کودک با همسالان و آموزش دیدنش در مهدکودک، همه میتواند به یک مادر برای ثبتنام فرزندش در چنین محیطی انگیزه دهد. اما مادرانی که میلی به این کار ندارند هم به اندازه کافی برای تصمیمشان دلیل دارند.
از نداشتن اطمینان برای کیفیت و شیوه مراقبتی که در مهد انجام میشود گرفته تا دلتنگی کودک در ساعتهای دور از خانه و هر روز بیمار شدنش، همه به این مادرها برای مراقبت کردن از کودک در خانه انگیزه میدهد. در صفحه بعد به شما میگوییم چطور هر دو گروه میتوانند حق را از آن خود کنند و با نگاه کردن از زاویهای متفاوت به این داستان، دیگری را به گرفتن تصمیم نادرست متهم کنند.
مخالفان مهدکودک میگویند
• واقعیت این است که تاثیرات طولانیمدت مثبت یا منفی مهدکودک بستگی به نوع مراقبتی دارد که از کودک میشود. سپردن کودک به مهدکودکهایی که فاقد امکانات و شرایط مناسب هستند - اغلب مهدکودکها در کشور ما در چنین شرایطی هستند- نتایج چندان مثبتی ندارد و اینجاست که میتوانیم حق را به گروه دوم دهیم.
• از آنجا که در این مهدکودکها کنش متقابل بین کودکان و مربیان مثل پدر و مادر با فرزند نیست، کیفیت غالب مهدکودکها مدام تغییر میکند و به همین دلیل نظارت بر آنها دشوار است، دستمزد مربیان بسیار ناچیز است و مدام تغییر شغل میدهند و. . . نمیتوان انتظار مشاهده تاثیرات مثبت را در کودکانی که به این مهدها فرستاده میشوند داشت. واقعیت این است که مهدکودک خوب گران و نادر است.
موافقان مهدکودک میگویند
بررسیهای دیگر نشان میدهد حق به همان اندازه میتواند با گروه اول هم باشد. مادرانی که بهخاطر شاغل بودن یا دغدغههای دیگر، چارهای جز سپردن کودکشان به دیگران ندارند در صورتی که او را هر روز پیش یکی از آشنایان بگذارند به سلامت روان فرزندشان آسیب میزنند.
کودکانی که فرصت دلبسته شدن به یک مراقبتکننده را ندارند، مدام پرستارشان عوض میشود، هر روز به یکی از آشنایان سپرده میشوند یا در مهدی که مربیهایش هر چند هفته یا چند ماه یکبار تغییر میکند از آنها مراقبت میشود، بیشتر دچار دلبستگی ناایمن، اضطراب و اختلالهای روانشناختی میشوند. هنگامی که کودکان بیثباتی چندین مهدکودک را تجربه میکنند، سلامت روانشناختیشان کاهش مییابد و مشکلات هیجانی و رفتار کودکان پیشدبستانی که از لحاظ خلقوخو دشوار هستند به میزان زیاد بدتر میشود.
مشکلات روانشناختی، تنها گریبان کودکانی که مدام از خانه یکی به خانه دیگری میروند را نمیگیرد؛ بچههایی که با مادران افسردهای زندگی میکنند که حوصله سرگرم کردنشان را ندارد یا به مهدهای شلوغ و بیکیفیتی میروند که برنامهای برای سرگرم کردن بچهها در آن طراحی نشده است هم در معرض آسیبهای بسیاری هستند. بررسیها نشان میدهد در صورتی که کودکان پیشدبستانی و کودکستانی وقت زیادی را به صورت نافعال صرف نشستن و انجام دادن تکالیف کنند در مقایسه با اینکه بهطور فعال در مراکز بازی مشغول باشند، رفتارهای پراسترس بیشتری نشان میدهند و اطمینان کمتری به تواناییهای خود پیدا میکنند.
ادامه دارد...
اگر شما هم میان سپردن فرزندتان به مادربزرگش، پرستار بچه یا مربیان مهدکودک مردد ماندهاید، با توجه به شرایط خودتان و راهنماییهای ما، میتوانید بهترین تصمیم را برای پرورش کودکی موفق و سالم بگیرید. مطلبی که در ادامه میخوانید از کتابهای روانشناسی رشد نوشته لورا برک و کتاب شخصیت کودک نوشته پاول هنری ماسن، جروم کیگان، آلتا کارول هوستون و جان جین وی کانجر بر گرفته شده است.
حق با کدام گروه است؟
والدینی که موافق فرستادن فرزندشان به مهدکودک هستند، میتوانند به اندازه یک کتاب دلیل محکمهپسند برای این تصمیم به شما ارائه کنند. از اینکه خودشان فضایی برای چند ساعت رسیدگی به برنامههای شخصیشان پیدا میکنند گرفته تا فراهم شدن امکان بازی کودک با همسالان و آموزش دیدنش در مهدکودک، همه میتواند به یک مادر برای ثبتنام فرزندش در چنین محیطی انگیزه دهد. اما مادرانی که میلی به این کار ندارند هم به اندازه کافی برای تصمیمشان دلیل دارند.
از نداشتن اطمینان برای کیفیت و شیوه مراقبتی که در مهد انجام میشود گرفته تا دلتنگی کودک در ساعتهای دور از خانه و هر روز بیمار شدنش، همه به این مادرها برای مراقبت کردن از کودک در خانه انگیزه میدهد. در صفحه بعد به شما میگوییم چطور هر دو گروه میتوانند حق را از آن خود کنند و با نگاه کردن از زاویهای متفاوت به این داستان، دیگری را به گرفتن تصمیم نادرست متهم کنند.
مخالفان مهدکودک میگویند
• واقعیت این است که تاثیرات طولانیمدت مثبت یا منفی مهدکودک بستگی به نوع مراقبتی دارد که از کودک میشود. سپردن کودک به مهدکودکهایی که فاقد امکانات و شرایط مناسب هستند - اغلب مهدکودکها در کشور ما در چنین شرایطی هستند- نتایج چندان مثبتی ندارد و اینجاست که میتوانیم حق را به گروه دوم دهیم.
• از آنجا که در این مهدکودکها کنش متقابل بین کودکان و مربیان مثل پدر و مادر با فرزند نیست، کیفیت غالب مهدکودکها مدام تغییر میکند و به همین دلیل نظارت بر آنها دشوار است، دستمزد مربیان بسیار ناچیز است و مدام تغییر شغل میدهند و. . . نمیتوان انتظار مشاهده تاثیرات مثبت را در کودکانی که به این مهدها فرستاده میشوند داشت. واقعیت این است که مهدکودک خوب گران و نادر است.
موافقان مهدکودک میگویند
بررسیهای دیگر نشان میدهد حق به همان اندازه میتواند با گروه اول هم باشد. مادرانی که بهخاطر شاغل بودن یا دغدغههای دیگر، چارهای جز سپردن کودکشان به دیگران ندارند در صورتی که او را هر روز پیش یکی از آشنایان بگذارند به سلامت روان فرزندشان آسیب میزنند.
کودکانی که فرصت دلبسته شدن به یک مراقبتکننده را ندارند، مدام پرستارشان عوض میشود، هر روز به یکی از آشنایان سپرده میشوند یا در مهدی که مربیهایش هر چند هفته یا چند ماه یکبار تغییر میکند از آنها مراقبت میشود، بیشتر دچار دلبستگی ناایمن، اضطراب و اختلالهای روانشناختی میشوند. هنگامی که کودکان بیثباتی چندین مهدکودک را تجربه میکنند، سلامت روانشناختیشان کاهش مییابد و مشکلات هیجانی و رفتار کودکان پیشدبستانی که از لحاظ خلقوخو دشوار هستند به میزان زیاد بدتر میشود.
مشکلات روانشناختی، تنها گریبان کودکانی که مدام از خانه یکی به خانه دیگری میروند را نمیگیرد؛ بچههایی که با مادران افسردهای زندگی میکنند که حوصله سرگرم کردنشان را ندارد یا به مهدهای شلوغ و بیکیفیتی میروند که برنامهای برای سرگرم کردن بچهها در آن طراحی نشده است هم در معرض آسیبهای بسیاری هستند. بررسیها نشان میدهد در صورتی که کودکان پیشدبستانی و کودکستانی وقت زیادی را به صورت نافعال صرف نشستن و انجام دادن تکالیف کنند در مقایسه با اینکه بهطور فعال در مراکز بازی مشغول باشند، رفتارهای پراسترس بیشتری نشان میدهند و اطمینان کمتری به تواناییهای خود پیدا میکنند.
ادامه دارد...
منبع:
سیب سبز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼