چرا شما را با دیگران مقایسه میکنند؟

مقایسه کردن کاری است که گاهی اوقات موجب رنجش شدید افراد میشود. مسائلی روان شناسی پشت این مقایسه کردن ها وجود دارد.
به گزارش نی نی بان ، افرادی که شما را با دیگران مقایسه میکنند و اشتباهات شما را به رخ میکشند، معمولاً از مسائل عاطفی جدی رنج میبرند. در دنیایی که همه شبیه هم هستند، شجاعانهترین کار این است که متفاوت باشید و خودتان را نشان دهید.
مشکل مقایسههای اجتماعی
بیشتر ما عادت بسیار بدی داریم که ممکن است از آن آگاه نباشیم. این عادت معمولاً از سنین پایین آغاز میشود، زمانی که والدین شما را با دیگران مقایسه میکنند و به آنچه دارند و شما ندارید اشاره میکنند.
بزرگترها نیز این کار را انجام میدهند، گاهی با نیتهای بسیار خوب. آیا کسی تا به حال نقاط ضعف شما را در مقایسه با دیگران به شما گوشزد کرده است؟ امروز قرار است درباره علل و مشکلات مقایسههای اجتماعی صحبت کنیم.
جرأت متفاوت بودن در جامعهای که به همسانی ارزش میدهد، چالشبرانگیز است. ممکن است حتی به دنبال شورش نباشید، اما کافی است از مرزهای آنچه “اجتماعی قابل قبول” است خارج شوید تا مردم شروع به انگشتنمایی کنند.
هیچکس شبیه هیچکس نیست. هیچکس بهتر یا بدتر نیست و همانطور که گفته میشود، مقایسهها نفرتانگیز هستند. با این حال، مقایسه بین افراد یک رفتار انسانی رایج است. این تقریباً یک عیب است، یک وسواس مسری که رشد شخصی را مهار میکند و به هویت شما آسیب میزند.
در نهایت، مردم اگر بخواهند خاص بودن و منحصر به فرد بودن شما را تحسین کنند، هرگز شما را مقایسه نمی کنند؛ بلکه آنها توجه را به این نکته جلب میکنند که شما از جنبهای کمبود دارید و از هنجار خارج هستید.
مقایسه، سم عزت نفس شماست. اگر خودتان این کار را انجام دهید، یعنی خود را با دیگران مقایسه کنید، به خودتان آسیب می زنید؛ برای پیدا کردن ارزش خود به بیرون نگاه نکنید.
وقتی دیگران تصویر خود، پتانسیل یا شخصیت شما را هنگام مقایسه با دیگران تحریف میکنند، همینقدر آسیبزننده است.
“یکنواختی مرگ است، تنوع زندگی است.”
میخائیل آ. باکونین
چرا مردم مقایسه میکنند
لئون فستینگر در سال 1954 نظریهای درباره مقایسه اجتماعی ارائه داد که نکته جالبی را تأکید کرد. اگر فردی ایده روشنی درباره ارزش، کارایی یا ویژگیهای خود نداشته باشد، معمولاً توجه خود را به اطرافیانش معطوف میکند. این به آنها یک نقطه مرجع میدهد تا برای ارزیابی خود استفاده کنند. به طور خلاصه، مردم سعی میکنند خود را در مقایسه با دیگران تعریف کنند.
شما احتمالاً میدانید که این عادت منبعی از ناامیدی مداوم است. پس چرا ما این کار را انجام میدهیم؟ در اینجا یک مثال وجود دارد. به مادری فکر کنید که دائماً دو دخترش را با هم مقایسه میکند. او تقریباً هر روز به دختر کوچکتر یادآوری میکند که وقتی خواهرش به سن او بود، هم سرکار می رفت و هم رابطهای پایدار و یک فرزند داشت.
این اظهار نظرها قابل توجهی بر تصویر دختر جوان دارد. ناامنیهایی ایجاد میکنند و به عزت نفس او آسیب میزنند.
وقتی چیزی در درون شما سرکوب می شود و به شکل عقده ای پنهان باقی می ماند، تاثیرش را بر بسیاری از امور شما می گذارد.
کنفوسیوس این احساس را به همان مهمانی تشبیه می کند که وارد منزل شما می شود، اما به تدریج امور منزل را به دست می گیرد و بر شما مسلط می شود.
اگر دیگران نیز هر روز این ایدهها را تقویت و تغذیه کنند، میتواند عواقب جدی داشته باشد. با توجه به اینکه این رفتار چقدر میتواند آسیبزننده باشد، ممکن است بپرسید چه چیزی باعث آن میشود. بیایید نگاهی بیندازیم.
کمبود هوش عاطفی
افرادی که مقایسههای اجتماعی زیادی انجام میدهند، معمولاً از هوش عاطفی کمتری برخوردارند. اگر این نکته را در نظر داشته باشید، شاید کمتر به این نوع رفتارها بپردازید. کسانی که این مقایسهها را انجام میدهند، همدلی لازم برای درک این موضوع را ندارند که هر فرد شخصیت، ذات، حضور و ارزشهای خاص خود را دارد.
اگر نتوانید این را درک کنید، در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل خواهید شد. شما به آنها احترام نخواهید گذاشت و نمیتوانید خود را جای آنها بگذارید. یکی دیگر از اصول هوش عاطفی، ارتباط مناسب است. این رویکرد معتقد است که استفاده از مقایسهها نه مفید است و نه معتبر.
اگر میخواهید با کسی درباره رفتار او صحبت کنید، بهتر است به طور خاص درباره آنچه او انجام میدهد صحبت کنید بدون اینکه به هیچ کس دیگری اشاره کنید.
به عنوان مثال، نباید به یک کودک بگویید: “تو در ریاضی به اندازه برادرت خوب نیستی.!” رویکرد هوش عاطفی این است که بگویید: “میبینم که در ریاضی مشکلاتی داری، اما فکر میکنم اگر کمی بیشتر تلاش کنی و کمک بخواهی، اوضاع خوب خواهد شد.”
افرادی که ارزش آنچه دارند را نمیدانند
افرادی که مقایسههای اجتماعی زیادی انجام میدهند قدر داشته های خود را نمی دانند.. والدینی که معتقدند فرزند دیگران بیشتر تلاش میکنند؛ یا همسری که متوجه زحمت هایی که شریک زندگیاش برای او می کشد نیست.
شما همچنین این کار را با خودتان انجام میدهید. وقتی ویژگیهای خود را با ویژگیهای دیگران مقایسه میکنید، به خودتان به اندازهای که باید ارزش نمیدهید.
دکتر سباستین دری و دکتر شای داویدای در مطالعهای که در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی منتشر شده است نشان داده اند که کسانی که خود و عزیزان شان را با دیگران مقایسه میکنند، نه تنها خودشان را نمیشناسند بلکه قدردان و شاکر داشته های شان نیز نیستند.
بدبینی و نارضایتی آنها همچنین مانع از قدردانی از عزیزانشان به خاطر آنچه هستند، میشود.شما میتوانید تصور کنید که چرا این موضوع بسیار مشکلساز است.
دستکاری احساسی
آخرین و نه کماهمیتترین، یک انگیزه شیطانی در پس مقایسههای اجتماعی وجود دارد که آن، دستکاری دیگران و آسیب رساندن به عزت نفس آنهاست.
این واقعاً یک تاکتیک رایج در میان کسانی است که میخواهند کنترل را در دست داشته باشند، زیرا مقایسههای مداوم تحقیرآمیز هستند.
در نتیجه، شما میتوانید ببینید که در حالی که مقایسههای اجتماعی رایج هستند، قطعاً سالم نیستند. افرادی که زیاد این کار را میکنند، معمولاً از احترام و همدلی، که پایههای ارتباط اجتماعی هستند، برخوردار نیستند.
اگر خود را قربانی این نوع دستکاری میبینید، سعی کنید در آن بازی نکنید. برای خودتان بایستید و از فردیت خود دفاع کنید. شما تنها یک نفر هستید و این شما را ارزشمند میسازد.
“ما خورشید و ماه هستیم، دوست عزیز؛ ما دریا و زمین هستیم. هدف ما تبدیل شدن به یکدیگر نیست؛ بلکه شناخت یکدیگر است، یادگیری دیدن دیگری و احترام گذاشتن به او برای آنچه هست: هر یک مکمل و مخالف دیگری.”
منبع: سوادزندگی