علل خجالتی بودن کودکان
کمرویی خصوصا در سنین کودکی و نوجوانی بیشتر گریبانگیر فرزندان ما میشود. دختر یا پسری که کمروست معمولا برای رهایی از خجالت و کمرویی درخواست کمک نمی کند.
رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره، کمرویی خصوصا در سنین کودکی و نوجوانی بیشتر گریبانگیر فرزندان ما میشود. دختر یا پسری که کمروست معمولا برای رهایی از خجالت و کمرویی درخواست کمک نمی کند.
چون در بسیاری از موارد حتی از کمک خواستن نیز خجالت میکشد اما آثار کمرویی در زندگی، تحصیل، ارتباطات اجتماعی، مهمانی رفتن، خرید کردن و... خود را نشان میدهد و مهمتر این که خود او را آزار میدهد.
او را گوشه گیر و از برقراری ارتباط های موثر، محروم میکند. بنابراین وظیفه مادر و پدر است که کمرویی فرزند خود را شناسایی کنند و به او کمک کنند تا با کمرویی خود مبارزه کند. گاهی هم کمرویی و رفتارهای خجالتی ها به عنوان رفتارهایی مقبول مطرح میشوند.
چون خجالتی ها کمتر از سایرین برای اطرافیان تولید مزاحمت و درد سر میکنند و به همین دلیل خواهی نخواهی در فرد تقویت شده و باقی میمانند. به مثال زیر توجه کنید: من دختری کمرو هستم. قبلاً فکر میکردم کمرو بودن یعنی با ملاحظه بودن و حتی با شخصیت بودن!
آخر کمروها، پررو و پرتوقع و پردردسر نیستند. اما بالاخره فهمیدم کمرو بودن یعنی اینکه از اشتباه کردن، یا اشتباه حرف زدن بترسم و آن طوری که باید و شاید، به نظر نرسم! البته ترسیدن و اهمیت دادن به باید و شاید ها برای هر کس معنای خودش را دارد، مهم این است که بفهمیم علت این ترسیدن یا اهمیت دادن ها چیست؟
من بالاخره فهمیدم از این میترسم که دیگران از من انتقاد کنند یا دوستم نداشته باشند و البته بعدش هم فهمیدم خودم را آدم بیارزشی قلمداد میکنم. فکر میکردم دیگران باید مرا بپذیرند و نظر خوبی دربارهام داشته باشند و بالاخره فهمیدم اساس کمرویی افراطی را توقع نامعقول کامل بودن میسازد، به همین دلیل خودم را سرزنش و تحقیر میکردم و همیشه از خودم توقع داشتم رفتار و صفات کاملی داشته باشم.
به خودم میگفتم اگر صفت بدی داشته باشم (چیزی که تقریباً همه داریم)، پس آدم بدی هستم و همین عقیده غلط روز به روز مرا کمروتر میکرد.
در واقع، وقتی از خودمان توقع کامل بودن داریم، خودمان را تحقیر میکنیم و وقتی روی ناقص بودنمان متمرکز میشویم احساس بدبختی میکنیم، حتی اگر بر فرض الان احساس کامل بودن کنیم (که البته غیر ممکن است) باز هم اضطراب خواهیم داشت که مبادا فردا کامل نباشیم... همه کمروها، اگر با خودشان صادق باشند میدانند که بالاخره باید فکری به حال کمرویی خود بکنند.
باورهای غلط موثر در کمرویی
اگر در فرزند خود علائم کمرویی را مشاهده میکنید این گام ها را دنبال کنید:
به عنوان اولین قدم، علائمی را که گفته شد در فرزندتان ردیابی کنید و به عنوان دومین قدم، میتوانید با او کار کنید تا با این سه باور غلط مبارزه کند.
باور غلط اول: من باید از نظر خود و دیگران کامل باشم.
باور غلط دوم: اگر کامل نباشم افتضاح میشود.
باور غلط سوم: اگر نقص یا اشتباهی داشته باشم آدم بیارزش و حقیری خواهم بود.
میتوانید باورهای زیر را به مرور جایگزین آنها کنید:
من هم مثل دیگران میتوانم اشتباه کنم و گاهی کارها و اعمال ناقصی از من سر بزند.
اگر کامل نباشم باز هم با ارزشم، ارزشمندی من ربطی به اشتباهاتم ندارد.
اگر دیگران عیبها و نقصهای مرا ببینند هیچ اتفاق بدی نمیافتد.
با فرزندان کمروی خود کمک کنید تا مصادیق این باورها را در افکار و رفتارها و باورهای خود بیابید و در جایگزین کردن باورهای مثبت به جای تلقینات و تصورات منفی آنها را یاری کنید.
چون در بسیاری از موارد حتی از کمک خواستن نیز خجالت میکشد اما آثار کمرویی در زندگی، تحصیل، ارتباطات اجتماعی، مهمانی رفتن، خرید کردن و... خود را نشان میدهد و مهمتر این که خود او را آزار میدهد.
او را گوشه گیر و از برقراری ارتباط های موثر، محروم میکند. بنابراین وظیفه مادر و پدر است که کمرویی فرزند خود را شناسایی کنند و به او کمک کنند تا با کمرویی خود مبارزه کند. گاهی هم کمرویی و رفتارهای خجالتی ها به عنوان رفتارهایی مقبول مطرح میشوند.
چون خجالتی ها کمتر از سایرین برای اطرافیان تولید مزاحمت و درد سر میکنند و به همین دلیل خواهی نخواهی در فرد تقویت شده و باقی میمانند. به مثال زیر توجه کنید: من دختری کمرو هستم. قبلاً فکر میکردم کمرو بودن یعنی با ملاحظه بودن و حتی با شخصیت بودن!
آخر کمروها، پررو و پرتوقع و پردردسر نیستند. اما بالاخره فهمیدم کمرو بودن یعنی اینکه از اشتباه کردن، یا اشتباه حرف زدن بترسم و آن طوری که باید و شاید، به نظر نرسم! البته ترسیدن و اهمیت دادن به باید و شاید ها برای هر کس معنای خودش را دارد، مهم این است که بفهمیم علت این ترسیدن یا اهمیت دادن ها چیست؟
من بالاخره فهمیدم از این میترسم که دیگران از من انتقاد کنند یا دوستم نداشته باشند و البته بعدش هم فهمیدم خودم را آدم بیارزشی قلمداد میکنم. فکر میکردم دیگران باید مرا بپذیرند و نظر خوبی دربارهام داشته باشند و بالاخره فهمیدم اساس کمرویی افراطی را توقع نامعقول کامل بودن میسازد، به همین دلیل خودم را سرزنش و تحقیر میکردم و همیشه از خودم توقع داشتم رفتار و صفات کاملی داشته باشم.
به خودم میگفتم اگر صفت بدی داشته باشم (چیزی که تقریباً همه داریم)، پس آدم بدی هستم و همین عقیده غلط روز به روز مرا کمروتر میکرد.
در واقع، وقتی از خودمان توقع کامل بودن داریم، خودمان را تحقیر میکنیم و وقتی روی ناقص بودنمان متمرکز میشویم احساس بدبختی میکنیم، حتی اگر بر فرض الان احساس کامل بودن کنیم (که البته غیر ممکن است) باز هم اضطراب خواهیم داشت که مبادا فردا کامل نباشیم... همه کمروها، اگر با خودشان صادق باشند میدانند که بالاخره باید فکری به حال کمرویی خود بکنند.
باورهای غلط موثر در کمرویی
اگر در فرزند خود علائم کمرویی را مشاهده میکنید این گام ها را دنبال کنید:
به عنوان اولین قدم، علائمی را که گفته شد در فرزندتان ردیابی کنید و به عنوان دومین قدم، میتوانید با او کار کنید تا با این سه باور غلط مبارزه کند.
باور غلط اول: من باید از نظر خود و دیگران کامل باشم.
باور غلط دوم: اگر کامل نباشم افتضاح میشود.
باور غلط سوم: اگر نقص یا اشتباهی داشته باشم آدم بیارزش و حقیری خواهم بود.
میتوانید باورهای زیر را به مرور جایگزین آنها کنید:
من هم مثل دیگران میتوانم اشتباه کنم و گاهی کارها و اعمال ناقصی از من سر بزند.
اگر کامل نباشم باز هم با ارزشم، ارزشمندی من ربطی به اشتباهاتم ندارد.
اگر دیگران عیبها و نقصهای مرا ببینند هیچ اتفاق بدی نمیافتد.
با فرزندان کمروی خود کمک کنید تا مصادیق این باورها را در افکار و رفتارها و باورهای خود بیابید و در جایگزین کردن باورهای مثبت به جای تلقینات و تصورات منفی آنها را یاری کنید.
کمرویی و کنترل راحت تر
متاسفانه برخی از والدین باور غلط دیگری دارند و تصور میکنند که اگر فرزندشان کمرو باشد و معاشرت و دوستان کمتری داشته باشد کنترل او آسانتر است، بطوری که گاهی ترجیح میدهند در صدد رفع کمرویی فرزندشان بر نیایند.
اما باید بگویم متاسفانه نتایج کمرویی کودک در نوجوانی و سپس در جوانی و در محیط کار و همچنین در ازدواج و احقاق حقوق خود در زندگی، آن قدر مخرب است که بهتر است این باور غلط را کنار بگذاریم و به فرزندمان کمک کنیم نه تنها بر کمرویی خود غلبه کند بلکه یاد بگیرد چگونه دوستان خوب و مناسبی انتخاب کند.
مدتی پیش خبر جالبی را خواندم که درباره مزایای داشتن دوستان متعدد بود. در واقع داشتن دوستان متعدد علاوه بر تسهیل فرایند اجتماعی شدن و داشتن ارتباطات سازنده باعث طول عمر هم میشود!
عجیب است اما دانشمندان استرالیایی میگویند نشست و برخاست با دوستان صمیمیدر سنین پیری حتی بیش از همنشینی اعضای خانواده به افزایش طول عمر کمک میکند.
یک تیم تحقیقاتی طیفی از عوامل اجتماعی، بهداشتی و عادات شخصی را بر طول عمر بیش از 1500 فرد بالای 70 سال بررسی کرد. در بخشی از این مطالعه، از داوطلبان سؤال شد میزان تماس شخصی و تلفنی آنها با شبکههای اجتماعی مختلف از جمله کودکان، بستگان، دوستان و معتمدان چقدر است.
پاسخ افراد با ذکر مشخصات هر فرد ثبت شد و این تیم پس از ده سال مجدداً به سراغ همان افراد آمدند و متوجه شدند افرادی که دارای بیشترین ارتباط با دوستان و آشنایان بودند شانس زندگیشان 22 درصد بیش از کسانی بوده که شبکه ارتباطی ضعیفی داشتند.
این موضوع حتی در صورتی که فرد، تغییرات عمدهای مثل مرگ همسر یا یکی از اعضای نزدیک خانواده را تجربه کرده بود نیز صدق میکرد. دانشمندان اشاره کردند که وجود دوستان در اطراف فرد احتمالاً او را تشویق میکند بیشتر مراقب سلامت خود باشد و به علاوه با حضور و رفت و آمد خود از احساسات منفی همچون اضطراب و افسردگی در دوران سختی و ناخوشی میکاهند.
پس بیایید هر چه سریعتر به فرزندان خود کمک کنیم کمرویی را کنار گذاشته و اجتماعی تر شوند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼