با یک کبوتر دوست هستم
او دائماً در خانه ماست
یا می نشیند روی ایوان
با آن طرف پهلوی گل هاست
از پنجره می بینم او را
خوشحال روی بند درخت است
گاهی کنار حوض و گاهی
مانند میوه بر درخت است
وقتی که من توی حیاطم
آرام می آید به سویم
تا می روم او را بگیرم
پر می کشد از پیش رویم
او می کند این گونه بازی
هر روز با من توی خانه
ای کاش بر یک شاخه می ساخت
در خانهی ما آشیانه
زهرا وثوقی
منبع:
من مامانم