تاثیر تلویزیون بر کودکان، صدمه روحی وارد می کند؟
تأثیرگذاری بالقوه تلویزیون در مقایسه با رسانه های دیگر برجسته تر است و معمولا از آن بیش از سایر رسانه ها استفاده میشود.
همان گونه که رفتار فرد در دوران کودکی و در خانواده یکی از مهمترین عوامل شکلگیری شخصیت وی محسوب میشود، تلویزیون نیز به عنوان یکی از وسایل ارتباط جمعی در کنار خانواده در رشد فکری و شخصیتی کودکان تأثیرگذار است. این رسانه مؤثر که مخاطبان خاص خود را دارد میتواند با توجه به محتویاتش اثرات مطلوب و نامطلوبی بر مخاطبین بگذارد.
کودکان به عنوان یکی از مخاطبان خاص این رسانه به شمار میروند و تأثیرگذاری این رسانه به دلیل سمعی و بصری بودن در مقایسه با سایر رسانه های ارتباط جمعی بیشتر است. تلویزیون علاوه بر پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی میتواند بر رفتار و رشد فکری کودکان تأثیر گذاشته و به نوعی علاقه و گیریی را در غالب برنامه ها در کودکان یجاد کند.
تلویزیون در سال (۱۹۳۷ .م ) در خانواده ها پا به عرصه وجود گذاشت و در طول سالهای متمادی به سرعت گسترش و توسعه یافته است. تلویزیون با یده سینمای خانگی و رادیوی تصویری به سرعت و سهولت به عنوان پدیده ای از دنیای ارتباطات الکترونیک همه عملکردهی این رسانه ارتباطی را در خود جمع کرده است و امروزه نیز تجربه هی گوناگون و مهمی را برای کودکان و رشد آنان فراهم میکند. به طوری که کودکان مرتباً برای سرگرمی و کسب اطلاعات به آن روی میآورند. این رسانه میتواند در زندگی مدرن امروزی بسیار سودمند یا زیانبخش باشد در واقع ما با رسانه ای سروکار داریم که بسیاری از مردم اکثر اوقات خود را صرف تماشی آن میکنند. آن را دوست دارند و به آن اعتماد میکنند. این رسانه به دلیل قابلیتهای تکنولوژیک میتواند برنامه هایی با محتوی شاد زندگی ارائه دهد و جذابیت و مفهومش را با استفاده از انواع تکنیکهی تولید تشدید کند. این رسانه نه تنها میتواند آگاه کند، بیاموزد، ترغیب کند و احساس را برانگیزد بلکه میتواند آسیب برساند و گمراه کند، کارتونها و برنامه های پر بیننده اغلب حاوی خشونت زبانی و بدنی است و برخی آگهی های تجاری مصرفگریی نابجا و
بیهودهی را تشویق میکند. این رسانه تجاربی را به بینندگان ارائه میدهد تا لذت ببرند و این کار را مؤثرتر و بهتر از سیر رسانه های ارتباطی (رادیو، روزنامه، کتاب، مجله، کامپیوتر، فیلم و ...) انجام میدهد.
تأثیرگذاری بالقوه تلویزیون در مقایسه با رسانه های دیگر برجسته تر است و معمولا از آن بیش از سایر رسانه ها استفاده میشود. چنین ویژگی هایی تلویزیون را برای همه بخصوص کودکان، رسانه ای مهم میسازد و از این جهت میتوان کودکان را مخاطبان خاص تلویزیون قلمداد نمود.
کودکان در برابر تلویزیون موقعیتی پذیرا دارند و تلویزیون را همچون فردی میپندارند که هر لحظه میتواند داستانی ر برای آنان نقل کند و آنان را سرگرم نماید و والدین آنان نیز به دلیل گرفتاری های گوناگون آنان را در دیدن برنامه ها همراهی نمیکنند.
تمامی کودکان بین ۵-۲ ساله به سوی تلویزیون جلب میشوند و به آن علاقه دارند. کودک تا سن دو سالگی قادر به دنبال کردن یک داستان و درک رابطه تصاویر با یکدیگر نیست و ضمن تماشای تلویزیون توجه کودکان به موجوداتی جلب میشود که قادر به شناخت آنها هستند از قبیل حیوانات و کودکان دیگر.
بین ۳-۲ سالگی علاقه به حیوانات و کودکان دیگر ادامه دارد، ولی بیشتر حرکت، کودکان را مجذوب خود میکند. چون در حرکت عناصری است که تخیل آنان را قوام میبخشد. آنان میتوانند داستانهی مصور را که ساده باشند بفهمند و به خاطر بسپارند آنها برخی تصاویر را نیز با موجودات واقعی یکسان میپندارند.
در سن ۵ سالگی با دیدن دقیق برنامه های تلویزیون شخصیت کودک آهسته به سوی ینده سوق داده میشود.
واکنشهای کودکان در سنین ۳-۲ سالگی بیشتر حرکتی و بین ۶-۴ سالگی بیانی هستند. کودکانی که غالباً تلویزیون تماشا میکنند در مقایسه با کودکان دیگر که کمتر اوقات خود را به دیدن تلویزیون میگذرانند از نظر تحصیلی موفقیت کمتری دارند و با هوشترین آنان کسانی هستند که به اندازه و با روش درست جذب تلویزیون میشوند.
در زمینه تأثیر برنامه های تلویزیونی بر رفتار کودکان بید گفت محیطی که وسیله ارتباطی در آن به کار برده میشود میتواند روی اثرات پیام تأثیر گذارد. عواملی مثل سر و صدا، صدی زنگ منزل، صحبت اطرافیان در محیط میتواند در تأثیرگذاری پیام بر مخاطب تأثیرگذار باشد.
به عنوان مثال: یک فیلم خشونت آمیز میتواند در کودکان تأثیر متفاوتی داشته باشد. کودکی که در یک محیط نامناسب خانوادگی پرورش یافته است؛ بیشتر در معرض اعمال خشونت آمیز برگرفته از تلویزیون قرار میگیرد تا کودکی که در یک خانواده به دور از غوغا و هیاهو و تخلف رشد یافته و تربیت شده است.
نکته قابل توجه این است که کودک آن گاه تحت تأثیر برنامه های رسانه های جمعی از قبیل تلویزیون قرار میگیرد که زمینه زندگی خود را متناسب با خواسته های ابتدیی و طبیعی خود نیافته باشد و برای مقابله با سرگشتگی و ناامیدی حاصل شده میکوشد تا به جهانی تخیلی روی آورد. البته کودکان چون از دنیای اطراف خود و مسائل اطرافشان اطلاعات و آگاهی کامل نداشته و درک آنان دقیق نمیباشد بنابرین از برنامه ها و رخدادهی اطراف خود ادراک غلطی دارند و ممکن است به صورت غلط نیز رفتارهایی را انجام دهند که در تلویزیون دیده اند چون آگاهی آنان از جهان هستی دقیق و درست نمیباشد.
والدین و معلمان میتوانند در ضمن تماشای برنامه های تلویزیون با جلب توجه کودکان به محتوایی خاص و یا انحراف از توجه آنان به برنامه ی خاص در تأثیر پیامهای تلویزیونی بر کودکان مؤثر باشند. آنان میتوانند درک و فراگیری کودکان را از محتوی برنامه ها در حین تماشا افزیش دهند. بدین معنی که در لحظه ای که برنامه با سکوت همراه است محتوی برنامه را توضیح دهند.
والدین و معلمان میتوانند در ضمن تماشی برنامه ها، پیامهی آن را برای کودکان ارزیابی کنند. والدینی که رفتار تهاجمی را در یک برنامه تشویق میکنند کودک را در استفاده بعدی از این گونه رفتار تشویق میکنند و والدینی که از فرد مهاجم در یک برنامه انتقاد میکنند و رفتار او را نفی میکنند کودکان خود را از انجام چنین رفتاری باز میدارند.
بنابرین باید توجه داشت چون برنامه های تلویزیون بر رشد فکری کودک و رفتار او تأثیر دارد کودکان را باید به دیدن برنامه هایی تشویق نمود که در این زمینه تأثیر نامطلوبی بر آنان نداشته باشد و برنامه های تلویزیون باید طوری تهیه و تدارک دیده شود که موجبات هرچه شکوفاتر شدن استعدادهای کودکان و رشد فکر آنان را فراهم آورد. چون کودکان بیش از هر رده سنی دیگر تأثیرپذیری بیشتری از برنامه های تلویزیونی دارند بید محتوای برنامه ها مفید و آموزنده باشد و نکته مهمی که والدین باید به آن توجه داشته باشند این است که آنان نباید کودکان را در حین تماشای برنامه های تلویزیونی تنها بگذارند چرا که ممکن است نقاط ضعفی در برنامه ها وجود داشته باشد که کودکان به دلیل نداشتن آگاهی کافی از محیط اطرافشان از آن برداشت منفی داشته باشند و صدمات روحی جبران ناپذیری بر آنان وارد نمایید.
منبع:
مهدپرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼