چگونه خبر مرگ را به کودک بدهیم؟
فرزندتان نیاز دارد بداند چرا همه ناراحت هستند. تصدیق غم و ناراحتی به کودک می فهماند که اشکالی ندارد ناراحت و غمگین باشد.
بدانید که کودک احساسات و عواطف اطرافیان را درک میکند و حتی ممکن است مکالمات اطرافیان را بشنود، در نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم سوالاتی خواهد پرسید. اگر جریان را برایش توضیح ندهید با خود فکر می کند حتما اتفاقی افتاده و شاید او در آن اتفاق مقصر بوده و در نتیجه احساس نگرانی و آشفتگی می کند.
ممکن است آنها چیزی شنیده باشند و آن را جدی گرفته باشند(تو آخر منو می کشی و…). از آنجا که خدا را به عنوان پاداش دهنده و مجازات کننده می شناسند ممکن است تصور کنند خدا با مرگ متوفی آنها را به دلیل رفتار اشتباهشان مجازات کرده و اگر کودک خودش را در مرگ متوفی مسئول می داند باید به او کمک کرد تا بفهمد اشتباه می کند. اگر کودک واقعا در مرگ متوفی مسئول بوده باید برای کمک به او به روان شناس مراجعه کرد.
درک غم و ناراحتی:
فرزندتان نیاز دارد بداند چرا همه ناراحت هستند. تصدیق غم و ناراحتی به کودک می فهماند که اشکالی ندارد ناراحت و غمگین باشد. به او بگویید به علت پیش آمد مرگ است که همه ناراحت هستند.
درک مفهوم مرگ:
به فرزند خود توضیح دهید که وقتی می گویید یک نفر مرده یعنی:
-بدن او از کار افتاده و دیگر کار نمی کند.
-او دیگر حرف نمی زند، راه نمی رود، حرکت نمی کند، نمی بیند، نمی شنود و…. خوشحال نمی شود، ناراحت نمی شود،سرد یا گرمش نمی شود و….
-او خواب نیست، مرده. و دیگر برنمی گردد.
-از کلماتی مانند ((ما را ترک کرد)) یا ((از اینجا رفت)) استفاده نکنید.
کودکان در رده های سنی مختلف در مورد مرگ چطور فکر می کنند:
از تولد تا سه سالگی:
کودکان این رده سنی نمی توانند معنی مرگ را درک کنند، اما غم و اندوه را درک می کنند.
سه تا شش سالگی:
کودکان این رده سنی فکر می کنند مرگ امری قابل بازگشت است و فردی که می میرد یک روز برمی گردد.
اطمینان حاصل کنید که آنها خودشان را در پیش آمد مرگ مقصر نمی دانند.
شش تا نه سالگی:
اکثر کودکان این رده سنی درک می کنند که مرگ پایان زندگی است. کودکان این رده سنی به توضیح بیشتری راجع به علت مرگ نیاز دارند. آنها مرگ را مانند یک رباینده می بینند، چیزی که از راه می رسد و انسان را می گیرد و می برد. آنها ممکن است مرگ را امری مسری بدانند.
نه تا دوازده سالگی:
کودکان این رده سنی از ابدی بودن مرگ و تاثیری که ممکن است بر آنها داشته باشد بیشتر آگاهند، مثلا از تاثیر مرگ پدر خانواده بر امنیت و اقتصاد خانواده. ممکن است کودکان این رده سنی در مواجهه با مرگ عزیزان خشم، احساس گناه و اندوه بیشتری نشان دهند.
سیزده تا نوزده سالگی:
هرچه فرزند شما بزرگتر باشد، بیشتر سعی می کند خود را کنترل کند و با مشکلاتش کنار بیاید، اما این امر را مسلم فرض نکنید.او برای درک احساسات خود به کمک و حمایت شما نیاز دارد.
توضیح علت مرگ به کودکان:
پیری:
وقتی شخصی خیلی پیر می شود بدنش فرسوده می شود و از کار می افتد.
بیماری های مهلک:
گاهی اوقات بیماری خیلی پیشرفت می کند و حتی دکترها نمی توانند از پیشرفت آن جلوگیری کنند و بدن فرسوده می شود و از کار می افتد.
تصادف:
یک اتفاق خیلی بد افتاد (توضیح تصادف)، بدنش خیلی آسیب دید و دیگر سالم نمی شود. به همین دلیل از کار افتاد.
سقط جنین:
گاهی، وقتی یک بچه تازه شروع به رشد می کند، اتفاقی می افتد که مانع رشد او می شود. ما علت آن را نمی دانیم،کسی در این باره مقصر نیست.
خودکشی:
بعضی وقتها بدن شخص مریض می شود و درست کار نمی کند. گاهی وقتها هم فکر فرد خوب کار نمی کند. آنها نمی توانند شرایط خود را خوب ببینند و بررسی کنند و تصور می کنند تنها راه حل مشکلشان این است که خودشان را بکشند. اما خودکشی راه حل هیچ مشکلی نیست. تنها دلیلی که آنها خودشان را می کشند این است که فکرشان خوب کار نمی کند.
قتل و آدم کشی:
گاهی وقتها آدمها کارهای بدی می کنند و به هم آسیب می رسانند و…
پس از مرگ:
باید کودکان را در جریان کارهایی که بعد از مرگ متوفی قرار است انجام شود بگذاریم.
آیا باید کودک را به مراسم تدفین ببریم؟ قطعا بله . البته به شرطی که از قبل آنها را برای این کار آماده کرده باشید، شرایط را کامل برایش توضیح داده باشید و توضیح دهید که چه اتفاقاتی خواهد افتاد و سپس به او اجازه انتخاب برای شرکت یا عدم شرکت در مراسم را بدهید. کودک لازم است فرد متوفی را ببیند تا باور کند که او مرده.
واکنش های احتمالی کودکان
خشم:
کودک ممکن است از والدین خود عصبانی باشد چون، به او نگفته بودند متوفی بیمار بوده.ممکن است از خودشان عصبانی باشند چون، آرزو می کردند متوفی بمیرد، به عیادتش نرفته بودند و نتوانسته بودند با او خداحافظی کنند، نتوانسته اند مانع مرگش شوند و… ممکن است از متوفی عصبانی باشند چون، مراقب خودش نبوده، آنها را تنها گذاشته و…
احساس گناه:
وقتی مرگ برای کسی رخ می دهد، عده زیادی احساس گناه می کنند.ممکن است این احساس ناشی از خشم آنها باشد. البته نبایدهای زیادی احساس گناه را ایجاد می کنند، نباید تنهایش می گذاشتم، نباید می گذاشتم رانندگی کند، نباید بیمارستان را ترک می کردم و…
احساس مسئولیت:
احساس خشم و مسئولیت شانه به شانه هم حرکت می کنند.ممکن است آنها چیزی شنیده باشند و آن را جدی گرفته باشند(تو آخر منو می کشی و…). از آنجا که خدا را به عنوان پاداش دهنده و مجازات کننده می شناسند ممکن است تصور کنند خدا با مرگ متوفی آنها را به دلیل رفتار اشتباهشان مجازات کرده و..اگر کودک خودش را در مرگ متوفی مسئول می داند باید به او کمک کرد تا بفهمد اشتباه می کند. اگر کودک واقعا در مرگ متوفی مسئول بوده باید برای کمک به او به روان شناس مراجعه کرد.
منبع:
اقتصاد آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼