ترومای دوران کودکی، چه عوارضی دارد؟
کودکانی که در خانواده خود دچار آسیب و اختلال در عملکرد میشوند، اغلب برای یادگیری همان مرزها و رفتارهایی که برای افراد دیگر بدیهی به نظر میرسد، بسیار تلاش میکنند. در این مقاله به عوارض ترومای دوران کودکی میپردازیم.
کودکانی که در خانواده خود دچار آسیب و اختلال در عملکرد میشوند، اغلب برای یادگیری همان مرزها و رفتارهایی که برای افراد دیگر بدیهی به نظر میرسد، بسیار تلاش میکنند. در این مقاله به عوارض ترومای دوران کودکی میپردازیم.
همانطور که کودک در حال رشد و تکامل است، به مراقبان خود به عنوان نمونههایی از نحوه تعامل با دنیای اطراف خود نگاه میکند. اگر مراقبان او به شیوههای ناکارآمد یا ناسالم رفتار کنند، این احتمال وجود دارد که کودکان یاد بگیرند که از همان رفتارهای ناسالم تقلید کنند.
روشهایی که پدر و مادر، یا مراقبان ما برای تعامل با یکدیگر دارند، دیدگاه ما را نسبت به جهان و اطرافیانمان شکل میدهد که به نوبه خود بر سه ساختار اساسی تاثیر میگذارد.
بازگشت به دوران کودکی و نوجوانی و تحلیل این دوره، معمولا علت رفتار بزرگسالان را روشن میکند.
روشهایی که پدر و مادر، یا مراقبان ما برای تعامل با یکدیگر دارند، دیدگاه ما را نسبت به جهان و اطرافیانمان شکل میدهد که به نوبه خود بر سه ساختار اساسی تاثیر میگذارد: 1- احساس ما از خود ، 2- نحوه برقراری ارتباط و 3- نحوه ایجاد روابط .
ما معمولا این الگوها را تا بزرگسالی تکرار میکنیم، مگر اینکه خودآگاهی بیشتری نسبت به رفتارهایمان ایجاد کنیم.
عوارض ترومای دوران کودکی
در ادامه به 10 مورد از عوارض ترومای دوران کودکی که در روابط بزرگسالان ظاهر میشود، میپردازیم:
بیشتر بخوانید: روانشناسی حسادت کودکان، واکنشی طبیعی است؟
1- ترس از رها شدن
کودکانی که توسط پدر، یا مادر نادیده گرفته یا رها شدهاند، اغلب در بزرگسالی با ترس از رها شدن دست و پنجه نرم میکنند.
در حالی که ترس اساسی این است که شریک زندگیشان در نهایت آنها را ترک کند، این افکار اغلب خود را در موقعیتهای روزمره نشان میدهند، مانند ترسیدن زمانی که همسر به تنهایی از خانه بیرون میرود، یا ناتوانی در تسکین خود در صورت ترک اتاق در حین مشاجره.
این ترس اغلب به صورت حسادت یا در موارد شدید، مالکیت ظاهر میشود.
۲- تحریکپذیر شدن، یا به راحتی از دیگران آزردهخاطر شدن
وقتی در محیطهایی بزرگ میشویم که اغلب مورد انتقاد قرار میگیریم، یا شاهد انتقاد از دیگران هستیم، میآموزیم که این یک راه طبیعی برای ابراز نارضایتی در روابط است.
ما میآموزیم که نقصها و ویژگیهای ما غیرقابل تحمل هستند و این عدم تحمل را به شرکای خود یا اطرافیانمان نشان میدهیم.
بیشتر بخوانید: تست روانشناسی آمادگی برای بچه دار شدن، چرا بچه دار شویم؟
3- نیاز به فضا یا زمان زیادی برای خود
بزرگ شدن در یک محیط پر هرج و مرج، یا غیرقابل پیشبینی، استرس زیادی ایجاد میکند و اغلب سیستم عصبی مرکزی کودکان را در حالت دائمی هوشیاری قرار میدهد.
این کودکان در بزرگسالی برای آرام کردن این علائم اضطراب، عصبی بودن و ترس به زمان زیادی برای خود نیاز دارند.
این افراد در خانه میمانند؛ جایی که بتوانند محیط اطراف خود را کنترل کنند و احساس امنیت بیشتری و آرامش داشته باشند.
در موارد شدید، برخی از بزرگسالان حتی دارای ویژگیهایی از اضطراب اجتماعی یا حتی « آگورافوبیا » هستند.
بیشتر بخوانید: روانشناسی کودکان تکفرزند، آنها چگونه اند؟
۴- نابرابری مسئولیتهای مالی و خانگی
گاهی اوقات به دلیل ترس از وابستگی به شخص دیگر، فرد تمایلی ندارد که به شریک زندگی خود تکیه کند.
در برخی مواقع این افراد مسئولیت مالی، یا مسئولیت خانگی کاملی را در زندگی خود به عهده میگیرند، یا به طور کامل از شخص دیگر مراقبت میکنند تا جایی که این رفتار باعث میشود دیگران از فرد سوءاستفاده کنند .
بیشتر بخوانید: چطور با خودمان مهربان باشیم؟
5- ماندن در یک رابطه بسیار بیشتر از تاریخ انقضای آن
وقتی در محیطهای ناپایدار بزرگ میشویم، با مراقبانی که با اعتیاد به مواد مخدر، بیماری روانی، یا حتی بیماری یا مرگ دست و پنجه نرم میکنند، بچهها اغلب احساس گناه میکنند.
این مشکل در بزرگسالی باعث میشود این افراد بسیار بیشتر تمایل داشته باشند تا در رابطههایی که مناسب آنها نیست باقی بمانند.
ماندن با کسی که مناسب نیست، نسبت به تنهایی احساس امنیت بیشتری به این افراد میدهد.
۶- مشاجره یا دعوای مداوم در روابط، یا اجتناب از درگیری به هر قیمتی
همه روابط دارای تعارض هستند، اما کودکانی که در محیطهایی بزرگ شدهاند که پدر و مادر همیشه در حال بحث با یکدیگر بودهاند، یا از هر نوع تعارض اجتناب میکردهاند، اغلب مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط سازنده و سالم را نمیآموزند.
آنها در روابط خود یا در حال مشاجره مداوم هستند، یا اینکه از درگیری اجتناب میکنند.
بیشتر بخوانید: بعد از بچه دار شدن، دلایل اختلاف زوجین چیست؟
7- ندانستن نحوه ترمیم رابطه بعد از دعوا
وقتی یاد نگیریم چگونه تعارض را مدیریت کنیم، همچنین نمیدانیم چگونه یک رابطه را پس از تعارضهای اجتنابناپذیر، ترمیم کنیم.
این مشکل میتواند شبیه به این باشد که وانمود کنید هیچ اتفاقی نیفتاده .
شما میترسید دیگران هم همانطور که پدر و مادر به شما صدمه زدند، به شما صدمه بزنند. برای اجتناب از این مشکل و برای اینکه احساس امنیت بیشتری داشته باشید، از داشتن رابطه اجتناب میکنید.
۸- تکهمسری سریالی
این مشکل اغلب به این دلایل رخ میدهد: ترس از آسیب دیدن دوباره ، ترس از تنها ماندن، یا حتی تلاش برای اثبات این موضوع که شما شایسته عشق و محبتی هستید که در کودکی دریافت نکردهاید.
با هر شریک جدید، امیدهای جدیدی به وجود میآید تا تایید کند که شما شایسته عشقی هستید که از دست دادهاید.
۹- نگرانی از تعهد، یا اجتناب از روابط
این مشکل به خاطر پدر و مادری است که قابل اعتماد نبودند، یا شما را رها کردند که باعث میشود نسبت به افرادی که ادعا میکنند مراقب شما هستند، بیاعتماد شوید.
شما میترسید دیگران هم همانطور که پدر و مادر به شما صدمه زدند، به شما صدمه بزنند.
برای اجتناب از این مشکل و برای اینکه احساس امنیت بیشتری داشته باشید، از داشتن رابطه اجتناب میکنید.
بیشتر بخوانید: احساس بچه های طلاق، وقتی خود را مقصر میدانند؟
10- تلاش برای تغییر شریک زندگی خود
بچهها در تغییر دادن افرادی که مراقبشان هستند ناتواناند، بنابراین یاد میگیرند سعی کنند به آنچه دارند بسنده کنند.
در بزرگسالی، این الگو به روابط عاطفی ما منتقل و باعث میشود که به تغییر شریک زندگی خود تمایل داشته باشیم تا ترس خود را از روابط، آرام کنیم.
اگر بتوانیم آن فرد را به شریک بهتری تبدیل کنیم ، میتوانیم به نوعی به خود ثابت کنیم که شایسته و توانایی داشتن یک رابطه موفق هستیم.
پیشنهاد ویژه: آشنایی با متخصصان روانشناسی در کلینیک نی نی بان
آیا این الگوهای رفتاری قابل تغییر هستند؟
بله! درمان میتواند به این روند کمک کند. بسیاری از مردم به راههای دیگری مانند خاطرهنگاری روزانه، حمایت گروهی و ... پناه میبرند. اما بهترین روش، کمک گرفتن از یک مشاور است.
به کلینیک نی نی بان سر بزنید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼