تاثیر روحیه مادر بر جنین، نتایج تحقیق دانشمندان
در بین دانشمندان بحث است که آیا افکار و احوال روانی مادر در روح جنین اثر دارند یا نه؟
در بین دانشمندان بحث است که آیا افکار و احوال روانی مادر در روح جنین اثر دارند یا نه؟
گروهی از دانشمندان گذشته میگفتند که ترس و اضطراب شدید مادر در زمان بارداری، در روح کودک هم اثر میگذارد و ممکن است او را ترسو گرداند. همچنین حسود بودن و کینهتوزی مادر در روح جنین اثر میگذارد و امکان دارد که این دو صفت را به او منتقل سازد. برعکس خوشخویی، نوعدوستی، ایمان، شجاعت، مهر و مودت مادر در اعصاب و روان کودک نیز اثر خوب دارند. اینان میگفتند که کودکی که در رحم مادر زندگی میکند، یک عضو واقعی مادر است. بنابراین، افکار و احوال روانی مادر چنانکه در جسم خودش اثر دارد، در کودکش نیز اثر خواهد داشت.
گروهی از دانشمندان جنینشناس و روانشناس کودک نیز این مطلب را رد کردهاند و باطل بودنش را اثبات نمودهاند. اینان میگویند که افکار و احوال روانی مادر در ایام بارداری، نمیتواند تأثیر مستقیمی در اعصاب و روان کودک داشته باشد چون رابطه مستقیمی میان مادر و جنین نیست. رابطه مادر و جنین از طریق بند ناف است و در این بند ناف، عصبی نیست که جریان عصبی را هدایت کند، بلکه بند ناف شامل رگهای خون است. بنابراین، حالات هیجانی و عصبی به آن صورت که گذشتگان معتقد بودند، نمیتواند از بند ناف به جنین منتقل شود.
با این دلیل، گرچه نمیتوان مدعی شد که افکار و حالات نفسانی زن باردار، مستقیماً در روح و اعصاب کودک اثر میگذارد، اما این مطلب هم درست نیست که کسی بگوید: افکار و هیجانهای روحی مادر، هیچگونه تأثیری - گرچه غیر مستقیم - در اخلاق و نفسانیات کودک ندارد.
گروهی از دانشمندان گذشته میگفتند که ترس و اضطراب شدید مادر در زمان بارداری، در روح کودک هم اثر میگذارد و ممکن است او را ترسو گرداند. همچنین حسود بودن و کینهتوزی مادر در روح جنین اثر میگذارد و امکان دارد که این دو صفت را به او منتقل سازد. برعکس خوشخویی، نوعدوستی، ایمان، شجاعت، مهر و مودت مادر در اعصاب و روان کودک نیز اثر خوب دارند. اینان میگفتند که کودکی که در رحم مادر زندگی میکند، یک عضو واقعی مادر است. بنابراین، افکار و احوال روانی مادر چنانکه در جسم خودش اثر دارد، در کودکش نیز اثر خواهد داشت.
گروهی از دانشمندان جنینشناس و روانشناس کودک نیز این مطلب را رد کردهاند و باطل بودنش را اثبات نمودهاند. اینان میگویند که افکار و احوال روانی مادر در ایام بارداری، نمیتواند تأثیر مستقیمی در اعصاب و روان کودک داشته باشد چون رابطه مستقیمی میان مادر و جنین نیست. رابطه مادر و جنین از طریق بند ناف است و در این بند ناف، عصبی نیست که جریان عصبی را هدایت کند، بلکه بند ناف شامل رگهای خون است. بنابراین، حالات هیجانی و عصبی به آن صورت که گذشتگان معتقد بودند، نمیتواند از بند ناف به جنین منتقل شود.
با این دلیل، گرچه نمیتوان مدعی شد که افکار و حالات نفسانی زن باردار، مستقیماً در روح و اعصاب کودک اثر میگذارد، اما این مطلب هم درست نیست که کسی بگوید: افکار و هیجانهای روحی مادر، هیچگونه تأثیری - گرچه غیر مستقیم - در اخلاق و نفسانیات کودک ندارد.
برای روشن شدن مطلب به این سه نکته توجه فرمایید:
۱٫ روح و جسم انسان با یکدیگر مربوط و پیوستهاند. بیماری و سلامت، قوت و ضعف اعصاب و نیروهای جسمانی حتی گرسنگی و سیری انسان، در طرز تفکر و چگونگی اخلاق او تأثیر دارند.
شخصیت اخلاقی انسان، تا حدودی به مزاج مخصوص و ساختمان ویژه اعصاب و مغز او و روح سالم در بدن سالم مربوط است. کمبود یا فقدان پارهای از مواد غذایی، ممکن است اعصاب و مغز را برای بروز اخلاق زشت و هیجانهای روانی آماده سازد.
۲٫ جنین از غذایی استفاده میکند که به وسیله دستگاه گوارش مادر تهیه میشود. طفل تا هنگامی که در رحم مادر زندگی میکند، از جهت غذا پیرو مادر است و چگونگی غذای مادر در پرورش جسمی و روانی او نیز مؤثر است.
هر آنچه در سلامت مادر مؤثر واقع شود، عیناً در سلامت جنین اثر دارد. اگر غذای مادر از کلسیم کمبود داشته باشد، این کمبود در ساختمان استخوانها و دندانهای کودک اثر میگذارد.
۳٫ این مطلب به اثبات رسیده که اضطرابها و هیجانهای شدید انسان، در تمام بدن و از جمله در دستگاه گوارش او کاملاً تأثیر دارد. به هنگام غم و اندوه فراوان یا ترس شدید، اشتها کم شده و غذا کاملاً هضم نمیگردد. دستگاه گوارش مختل میشود و نظم دستگاه عصبی بر هم میخورد. در نظام معین ترشحات طبیعی غدد، اختلالاتی رخ میدهد.
میتوان گفت که افکار و هیجانهای روحی مادر، گرچه مستقیماً به اعصاب و مغز کودک منتقل نمیشود، اما چون آنها در بدن و دستگاه گوارش مادر تأثیر دارد و غذای جنین هم به وسیله مادر تأمین میشود و چگونگی تغذیه هم در بروز حالات روانی و شخصیت آینده کودک اثر دارد، به این دلیل میتوان به طور قطع مدعی شد که عواطف و افکار و حالات روانی مادر، بدون شک در جان و روان کودک نیز مؤثر است و در شخصیت آینده او اثر دارد.
عصبانیت یا اضطراب یا ترس شدید مادر، وضع عمومی مزاج و دستگاه گوارش او را برهم میزند و اعصابش را مختل میسازد و این حالت غیرعادی، همچنانکه برای جسم و جان خود مادر ضرر دارد، وضع تغذیه کودک را نیز که در رحم او زندگی میکند مختل خواهد ساخت. در این صورت، ممکن است اعصاب و مغز کودک را برای یک عارضه روانی که بعداً به ظهور میرسد آماده گرداند.
حالات هیجانی شدید و تکانهای ناراحتکننده که برای مادر اتفاق میافتد، مسلماً برای وضع مزاجی و رشد جنین مضر است، زیرا چنین حالاتی نظم دستگاه عصبی را برهم میزند و بر اثر ترشح غیرطبیعی غدد، عمل صحیح دستگاه گوارش مختل میشود و شاید تنها علتی که نوزاد، موجودی عصبی و آماده برای برخی بیماریهای روانی میشود، همین حالات هیجانی است که به مادر در هنگام بارداری دست میدهد.
جنین تحت تأثیر محیط اطرافش میباشد و بیشک، نزدیکترین محیط به او مادر است، پس آرامش روحی و معنوی مادر در طی دوران حاملگی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
یک خانم باردار که از جهت جسم و جان در آرامش کامل باشد، شادمان، خیرخواه، با ایمان، نوعدوست و با محبت زندگی کند، تنی سالم و روانی پاک داشته باشد، جنینی که در رحم او زندگی میکند نیز از جهت جسم و جان در آرامش خواهد بود. پرورش و رشد در چنین محیط سالم و امنی، بدون شک در شخصیت جسمی و روانی کودک تأثیر فراوانی خواهد داشت و برعکس، بیایمانی، حسادت، کینهتوزی، ترس و اضطراب شدید، پریشانی و هیجانهای روانی مادر، وضع تغذیه کودک را برهم میزند و آرامش روانی او را مختل میسازد و زمینه را برای بروز اخلاق زشت و بیماریهای روانی آماده خواهد ساخت.
پس در واقع نوزاد مادری که در این دوران گرفتار ناراحتیهای روانی و عوارض عصبی است، با نوزاد مادری که حالت عادی دارد، از نظر هوش و استعداد تفاوت خواهد داشت.
اگر مادر از لحاظ روحی بینشاط باشد، فرزند او نیز بینشاط پرورش مییابد.
مادران به خاطر داشته باشند که ناراحتی و غم چاره کار نیست و سعی کنند خود را با دعا و راز و نیاز با خدا آرام سازند.
پزشکان امراض روحی نیز ثابت کردهاند که درصد بالایی از کودکان مبتلا به امراض روانی، بیماری را از مادران خود به ارث بردهاند و چنانچه مادری سالم و بیعیب باشد، بچهاش نیز دارای دستگاه عصبی سالم و بینقص خواهد بود. اگر زنی بخواهد بچهای سالم و شاداب و از نظر قوای عقلی بدون نقص داشته باشد، قبل از تولد کودک باید در فکر سلامت خود باشد.
جالب است بدانیم که تحقیقات جدید ثابت کرده که جنین تمام حواس پنجگانه را داراست و قبل از تولد میتواند از آنها استفاده کند. صداهای محیط بیرون را میشنود و به محض به دنیا آمدن به تمام عوامل و عناصر محیط اطراف خود آگاهی دارد. به خاطر همین است که هیجانات مستمر مادر بر روی جنینش اثرگذار است. اگر مادری در این دوره افسرده باشد و افسردگی او به گونهای باشد که باید از دارو استفاده کند، باید با تجویز پزشک چنین کاری صورت گیرد. در غیر این صورت افسردگی مادر روی جنین تأثیر خواهد گذاشت.
امروزه محققان به این نتیجه رسیدهاند برخی ویارهایی که مادر در دروان بارداری دچار آن میشود، ریشه روانشناختی دارد و به دلیل کمبود مواد غذایی نیست. مثلاً اگر مادری تمایل به خوردن مواد غیرخوراکی مانند خاک و گچ و زغال نماید، در وضعیت ذهنی و شناختی نوزادش تأثیر میگذارد. تاثیر تغذیه بر ویار و زایمان را نیز بخوانید.
در واقع میتوان گفت آگاهی جنینی یکی از موضوعات جالب و قابل پژوهش در دوره بارداری است که تأثیر عواطف مادری را بر تکامل عاطفی کودک در ماههای آخر حاملگی بررسی مینماید. این مطالعات نشان میدهد که اضطراب و هیجانات مادر، ترشح هورمونهای آدرنالین و کورتیزون را افزایش میدهد. این هورمونها که هورمونهای استرس و یا تنش نام دارند، از طریق جفت به سیستم گردش خون جنین وارد شده و او را آشفته میسازند.
این آشفتگی اگر تکرار شود، ممکن است کودکی مضطرب و ناسازگار بار آورد. مادر و جنین را میتوان یک مجموعه دو نفری دانست که بهوسیله سیستم هورمونی در ارتباط هستند. به این معنی که اضطراب مادر باعث نگرانی جنین میشود و هیجانات او جنین را به هیجان میآورد. اگر مغز در حال رشد و تکامل جنین، بهطور دایم در معرض هورمونهای تنشی قرار گیرد، بر اثر خستگی سیستم عصبی، کودک تند مزاج و تحریکپذیر خواهد شد.
۱٫ روح و جسم انسان با یکدیگر مربوط و پیوستهاند. بیماری و سلامت، قوت و ضعف اعصاب و نیروهای جسمانی حتی گرسنگی و سیری انسان، در طرز تفکر و چگونگی اخلاق او تأثیر دارند.
شخصیت اخلاقی انسان، تا حدودی به مزاج مخصوص و ساختمان ویژه اعصاب و مغز او و روح سالم در بدن سالم مربوط است. کمبود یا فقدان پارهای از مواد غذایی، ممکن است اعصاب و مغز را برای بروز اخلاق زشت و هیجانهای روانی آماده سازد.
۲٫ جنین از غذایی استفاده میکند که به وسیله دستگاه گوارش مادر تهیه میشود. طفل تا هنگامی که در رحم مادر زندگی میکند، از جهت غذا پیرو مادر است و چگونگی غذای مادر در پرورش جسمی و روانی او نیز مؤثر است.
هر آنچه در سلامت مادر مؤثر واقع شود، عیناً در سلامت جنین اثر دارد. اگر غذای مادر از کلسیم کمبود داشته باشد، این کمبود در ساختمان استخوانها و دندانهای کودک اثر میگذارد.
۳٫ این مطلب به اثبات رسیده که اضطرابها و هیجانهای شدید انسان، در تمام بدن و از جمله در دستگاه گوارش او کاملاً تأثیر دارد. به هنگام غم و اندوه فراوان یا ترس شدید، اشتها کم شده و غذا کاملاً هضم نمیگردد. دستگاه گوارش مختل میشود و نظم دستگاه عصبی بر هم میخورد. در نظام معین ترشحات طبیعی غدد، اختلالاتی رخ میدهد.
میتوان گفت که افکار و هیجانهای روحی مادر، گرچه مستقیماً به اعصاب و مغز کودک منتقل نمیشود، اما چون آنها در بدن و دستگاه گوارش مادر تأثیر دارد و غذای جنین هم به وسیله مادر تأمین میشود و چگونگی تغذیه هم در بروز حالات روانی و شخصیت آینده کودک اثر دارد، به این دلیل میتوان به طور قطع مدعی شد که عواطف و افکار و حالات روانی مادر، بدون شک در جان و روان کودک نیز مؤثر است و در شخصیت آینده او اثر دارد.
عصبانیت یا اضطراب یا ترس شدید مادر، وضع عمومی مزاج و دستگاه گوارش او را برهم میزند و اعصابش را مختل میسازد و این حالت غیرعادی، همچنانکه برای جسم و جان خود مادر ضرر دارد، وضع تغذیه کودک را نیز که در رحم او زندگی میکند مختل خواهد ساخت. در این صورت، ممکن است اعصاب و مغز کودک را برای یک عارضه روانی که بعداً به ظهور میرسد آماده گرداند.
حالات هیجانی شدید و تکانهای ناراحتکننده که برای مادر اتفاق میافتد، مسلماً برای وضع مزاجی و رشد جنین مضر است، زیرا چنین حالاتی نظم دستگاه عصبی را برهم میزند و بر اثر ترشح غیرطبیعی غدد، عمل صحیح دستگاه گوارش مختل میشود و شاید تنها علتی که نوزاد، موجودی عصبی و آماده برای برخی بیماریهای روانی میشود، همین حالات هیجانی است که به مادر در هنگام بارداری دست میدهد.
جنین تحت تأثیر محیط اطرافش میباشد و بیشک، نزدیکترین محیط به او مادر است، پس آرامش روحی و معنوی مادر در طی دوران حاملگی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
یک خانم باردار که از جهت جسم و جان در آرامش کامل باشد، شادمان، خیرخواه، با ایمان، نوعدوست و با محبت زندگی کند، تنی سالم و روانی پاک داشته باشد، جنینی که در رحم او زندگی میکند نیز از جهت جسم و جان در آرامش خواهد بود. پرورش و رشد در چنین محیط سالم و امنی، بدون شک در شخصیت جسمی و روانی کودک تأثیر فراوانی خواهد داشت و برعکس، بیایمانی، حسادت، کینهتوزی، ترس و اضطراب شدید، پریشانی و هیجانهای روانی مادر، وضع تغذیه کودک را برهم میزند و آرامش روانی او را مختل میسازد و زمینه را برای بروز اخلاق زشت و بیماریهای روانی آماده خواهد ساخت.
پس در واقع نوزاد مادری که در این دوران گرفتار ناراحتیهای روانی و عوارض عصبی است، با نوزاد مادری که حالت عادی دارد، از نظر هوش و استعداد تفاوت خواهد داشت.
اگر مادر از لحاظ روحی بینشاط باشد، فرزند او نیز بینشاط پرورش مییابد.
مادران به خاطر داشته باشند که ناراحتی و غم چاره کار نیست و سعی کنند خود را با دعا و راز و نیاز با خدا آرام سازند.
پزشکان امراض روحی نیز ثابت کردهاند که درصد بالایی از کودکان مبتلا به امراض روانی، بیماری را از مادران خود به ارث بردهاند و چنانچه مادری سالم و بیعیب باشد، بچهاش نیز دارای دستگاه عصبی سالم و بینقص خواهد بود. اگر زنی بخواهد بچهای سالم و شاداب و از نظر قوای عقلی بدون نقص داشته باشد، قبل از تولد کودک باید در فکر سلامت خود باشد.
جالب است بدانیم که تحقیقات جدید ثابت کرده که جنین تمام حواس پنجگانه را داراست و قبل از تولد میتواند از آنها استفاده کند. صداهای محیط بیرون را میشنود و به محض به دنیا آمدن به تمام عوامل و عناصر محیط اطراف خود آگاهی دارد. به خاطر همین است که هیجانات مستمر مادر بر روی جنینش اثرگذار است. اگر مادری در این دوره افسرده باشد و افسردگی او به گونهای باشد که باید از دارو استفاده کند، باید با تجویز پزشک چنین کاری صورت گیرد. در غیر این صورت افسردگی مادر روی جنین تأثیر خواهد گذاشت.
امروزه محققان به این نتیجه رسیدهاند برخی ویارهایی که مادر در دروان بارداری دچار آن میشود، ریشه روانشناختی دارد و به دلیل کمبود مواد غذایی نیست. مثلاً اگر مادری تمایل به خوردن مواد غیرخوراکی مانند خاک و گچ و زغال نماید، در وضعیت ذهنی و شناختی نوزادش تأثیر میگذارد. تاثیر تغذیه بر ویار و زایمان را نیز بخوانید.
در واقع میتوان گفت آگاهی جنینی یکی از موضوعات جالب و قابل پژوهش در دوره بارداری است که تأثیر عواطف مادری را بر تکامل عاطفی کودک در ماههای آخر حاملگی بررسی مینماید. این مطالعات نشان میدهد که اضطراب و هیجانات مادر، ترشح هورمونهای آدرنالین و کورتیزون را افزایش میدهد. این هورمونها که هورمونهای استرس و یا تنش نام دارند، از طریق جفت به سیستم گردش خون جنین وارد شده و او را آشفته میسازند.
این آشفتگی اگر تکرار شود، ممکن است کودکی مضطرب و ناسازگار بار آورد. مادر و جنین را میتوان یک مجموعه دو نفری دانست که بهوسیله سیستم هورمونی در ارتباط هستند. به این معنی که اضطراب مادر باعث نگرانی جنین میشود و هیجانات او جنین را به هیجان میآورد. اگر مغز در حال رشد و تکامل جنین، بهطور دایم در معرض هورمونهای تنشی قرار گیرد، بر اثر خستگی سیستم عصبی، کودک تند مزاج و تحریکپذیر خواهد شد.
منبع:
بی بی سنتر
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼