تاثیر تئاتر بر کودکان، نظریه یادگیری چه می گوید؟
تئاتر ترکیبی از انواع هنرها شامل نقاشی، موسیقی، معماری، شعر و ادبیات است که بر سه رکن بازیگر، صحنه و تماشاگر استوار است.
اشکال و گونههای اجرایی نمایش کودکان و نوجوانان میتواند به فراخور سن و سال مخاطب، پیشینه فرهنگی و منطقهای، باورها و اعتقادات تماشاگران، اهداف و برنامهریزیهای مسئولان و گروه اجرایی و سایر عوامل متفاوت و گوناگون باشد. اما برخی خصوصیات مشترک در مخاطب کودک و یا نوجوان، باعث میشود تا بتوان ویژگیهایی را به عنوان ویژگی خاص تئاتر کودک و نوجوان برشمرد .دکتر قطبالدین صادقی در این رابطه میگوید:"مهمترین ویژگی اجرایی تئاتر برای کودکان این است که چون کودک نمیتواند زیاد تمرکز کند و لازم است که او را پیوسته جذب کرد، شیوه ارتباط با او میبایست شیوه ارتباط زنده باشد. یعنی مدام او را دعوت به شرکت در فعالیت نمایشی از طریق کفزدن و عرضاندام کردن قهرمان و کمک کردن به او در ماجرا کرد. این امر از طریق شرکت بیواسطه و در لحظه و زنده تماشاگر خردسال در طی روند اجرای نمایش میسر میشود."
تئاتر ترکیبی از انواع هنرها شامل نقاشی، موسیقی، معماری، شعر و ادبیات است که بر سه رکن بازیگر، صحنه و تماشاگر استوار است. یکی از اجزاء مکمل تئاتر، مخاطب، است، گویی کلام آخر را مخاطب بیان می کند تئاتر با حضور مخاطب تکمیل می شود و با مخاطب دوباره خلق می شود. تئاتر کودک تئاتریست که ضمن طرح مسایل مبتلا به کودکان با اجرایی ساده و متنوع، سعی در تغییر یا تصحیح و یا تایید اندیشه و رفتار کودک مخاطبش دارد. تئاتر کودک، ساده شده تئاتر بزرگسال نیست بلکه ویژگی ها و امتیازات خاص خود را داراست. تولید تئاتر با کیفیت برای بچه ها از آن جهت با ارزش است که می تواند دنیای جدیدی از هیجان و تخیل را برای آنها بسازد. تئاتر کودکان به سه روش انجام می شود: برای کودکان، با کودکان، با کودکان برای کودکان. تئاتر برای کودکان شامل نمایش هایی است با بازیگران یا عروسک گردانان بزرگسال حرفه ای یا آماتور و برای کودکان در سالن های نمایش، مهدکودک ها یا مدارس اجرا می شود بهترین نوع اجراهای تئاتر برای کودکان است در این نوع تئاتر با مشارکت کودکان، انتقال پیام موردنظر در روند داستانی نمایش، موفقیت آمیزتر خواهد بود.امروزه در اکثر تئاترهای حرفه ای سعی می
شود کودکان از نظر فکری و فیزیکی در نمایش دخیل باشند و حتی در برخی موارد جهت داستان نمایش را تغییر می دهند و انتهای نمایش را عوض می کنند.
نظریه ی یادگیری مشاهده ای (آلبرت بندورا) معتقد است هر چیزی که با تجربه کردن بدست بیاید با مشاهده کردن نیز آموخته می شود.الگوها یا سرمشق هایی که مورد احترام، لایق و پرقدرت باشند در ایجاد یادگیری موثرند. بنابراین، بازیگران نقشهادر تئاتر کودکان می توانند الگوهای با نفوذی باشند. نویسندگان آگاه با طرحریزی درست محتوای تئاتر کودک می توانند به آموزش حل مساله ، اصول اخلاقی و خلاقیت در کودکان همت گمارند و اعمال درست را برای مخاطبان الگو قرار دهند این الگوها توسط مخاطب کودک درونی می شوند و برای ارزشیابی شخصی به صورت معیار عملکرد در خواهد آمد. در نهایت تئاتر کودک می تواند انگیزش لازم را جهت بازآفرینی این اعمال توسط کودک ایجاد کند.
منبع:
فرزند پرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼