۱۸۷۲۳۳
۹۹۲
۹۹۲

نحوه حرف زدن با کودک، چهار راز مهم

بچه های زیر ۴ سال معمولا به نحوی حرف می زنند که انگار موجود خاصی در درون شان دارند.

در این مقاله در مورد نحوه حرف زدن با کودک نکاتی را به شما آموزش می دهیم.
بچه های زیر ۴ سال معمولا به نحوی حرف می زنند که انگار موجود خاصی در درون شان دارند. وقتی که درگیر آن ها می شویم متوجه می شویم که حالت های رفتاری آن ها در حال نوسان است و شاید واقعا حس کنیم در سرزمین بیگانه ها هستیم.
نترسید. بچه های زیر ۴ سال انسان های کوچکی هستند که بی قرارند و با توجه به رشد سریعی که دارند غیر متعادل هستند. آنها به خاطر توانایی ها و موفقیت های جدیدشان خوشحالند اما هنوز هم در مورد کارهایی که نمی توانند انجام دهند و حرف هایی که نمی توانند بزنند بازنده و نا امید هستند.
در این مطلب تعدادی راه ارتباطی ساده در مورد نحوه حرف زدن با کودک وجود دارد که می تواند به این عدم موفقیت کمک کند.

نرمال صحبت کنید
بچه ها می خواهند زبان ما را یاد بگیرند. از صحبت های بچه گانه و لوس و یا استفاده از جملات طولانی بپرهیزید. بنابراین به آن ها زبانی را که می خواهید با آن روش صحبت کنند و آن را از ابتدا به عنوان زبان صحیح بپذیرند، یاد دهید. هم چنین این روش احساس طبیعی بودن و مؤدب بودن بیشتری به خود ما هم می دهد. ما می توانیم با استفاده از جملات کوتاه فهم حداکثر را به او بدهیم یا با آهسته صحبت کردن و مکث کردن بعد از هر جمله ای به نوزاد یا کودک مان زمان بدهیم تا جملات و کلمات ما را درک کند.
توصیه ی آن متخصصی که به شما می گفت برای حرف زدن با کودک باید زبان اولیه ی نوزاد ( که بیشتر شبیه زبان غارنشین ها می باشد ) را تقلید کنید، را نادیده بگیرید. چون اگر بخواهید همیشه همانند زبان یک نوزاد صحبت کنید در نهایت آن زبان، همان زبانی خواهد شد که او متوجه حرف های ما می شود و همان را یاد می گیرد.
تصور کنید به یک کشور خارجی سفر کرده اید و در آنجا می خواهید با اعتماد به نفس کامل به زبان آن ها صحبت کنید و بعد می بینید با انگلیسی دست و پا شکسته ای که دارید مورد تمسخر قرار می گیرید. می توانید چهره ی شخصی که انگلیسی دست و پا شکسته حرف می زند را تصور کنید؟ بچه های زیر ۴ سال خیلی زودتر از اینکه بتوانند صحبت کنند برای ماه های زیادی زبان ما را آموزش می بینند و متوجه صدای ما می شوند.

نه را به بله تغییر دهید
در کلاس جدیدی که در مورد والدین و کودک بود، یکی از مادران پرسید زمانی که دختر ۱۹ ماهه ی پر جنب و جوش اش هنگام صحبت او و همسرش وسط حرف شان می پرد چه باید بکند. او می گفت دائما به او تذکر میدهد که نباید وسط صحبت شان بپرد.
به او توصیه کردیم که بگوید" عزیزم من صدای تو را می شنوم اما وقتی من و بابا صحبت مان تمام شد به حرف تو گوش می دهیم. لطفا پنج دقیقه به ما فرصت بده"
آیا این پاسخ معجزه می کند؟ البته که نه. بچه ها هیچ گاه وقتی ما سرمان شلوغ است برای جلب توجه از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند. اما اینکه به آن ها بگوییم حرف شان را شنیده ایم بهتر از این است که همیشه به آن ها نه بگوییم یا بگوییم آن کار را نکن. بهتر است به نیازهای او احترام بگذاریم و حداقل ظاهر قضیه را حفظ کنیم و باعث شویم که او حرف مان را بپذیرد.
همینطور گفتن "می خواهم روی پایم بنشینی" به جای اینکه بگوییم "انقدر بالا پایین نپر" باعث می شود کودک یاد بگیرد که به حرف گوش دهد. بچه ها دستورهای مثبت را می پذیرند و برعکس در برابر کلمات "نه" و "نکن" مقاومت می کنند. بهتر است از این لغات فقط در موارد خیلی ضروری استفاده کنید.

انتخاب های واقعی
اینکه به کودک تان بگویید "اسباب بازیت را داخل کشو یا داخل جعبه اش بگذار" نوع دیگری از جملات منفی است که او باید حرف شما را بپذیرد و باید اسباب بازی را کنار بگذارد. به جایش این جمله را به حالت مثبت تغییر دهید. یا می توانیم به او بگوییم" می بینم که هنوز داری بازی می کنی می خواهی الان پوشک ات را عوض کنم یا پنج دقیقه دیگر؟"
تصمیم گیری بین دو گزینه معمولا شامل تمامی نیازهای یک کودک می شود. تصمیمات بزرگ مثل "چه چیزی برای نهار باید داشته باشیم؟" و یا "چه چیزی می خواهی امروز بپوشی؟" می تواند سخت باشد. در مورد دادن انتخاب های غلط مراقب باشید مثل " می خواهی به خانه خاله بروی؟" و وقتی می گوید نه حسابی ضایع می شویم.

اولین تایید
تایید شیوه ی نگرش یک نوزاد یا کودک می تواند به طرز شگفت انگیزی باعث آرامش شود چون نیازهای او را فراهم می کند- و احساس اینکه درک می شود به او می دهد. یک تایید ساده از چالش های کودکمان مثل" می دانم هنگام پوشیدن کفش لحظات سختی داری. خیلی سخت تلاش می کنی" او را تشویق می کند که باید هنگام سختی ها پشتکار داشته باشد.
مراقب باشید احساسات کودک را به رویش نیاورید" تو از سگ می ترسی" یا پاسخ های او را بی ارزش بدانید چون فکر می کنیم زیادی به چیزی واکنش نشان می دهد" این فقط یک سگ است و به تو آسیب نمی زند" بهتر است چیزی که خودمان به آن واقف هستیم را به او بگوییم مثل " با دیدن سگ ناراحت می شوی دلت می خواهد بغلت کنم؟"
تایید هنگام حرف زدن با کودک باعث می شود تا از طریق گزند نرساندن به او، او را به مسیر دیگری هدایت نکنیم. " می خواهی بیشتر بیرون بازی کنی، اما الان زمان این است که به خانه بیایی. می دانم وقتی هنوز آماده نیستی آمدن به خانه سخت است " و اینکه چه قدر دیدگاه فرزندمان به نظر مسخره یا غلط به نظر برسد مهم نیست. مهم این است که او نیاز دارد توسط ما تصدیق شود.
تایید علاقه مندی های فرزندمان به معنای بیان حقایقی است که ممکن است نادیده گرفته شود. مثل" تو می خواهی از خیابان رد شوی. من به تو اجازه نمی دهم" یا " تو می خواهی خانه ی مادر بزرگت را ترک کنی. اما هنوز وقتش نشده است."
هم چنین سخت است تا هنگام حرف زدن با کودک همیشه به یاد داشته باشیم که باید او را در شرایط سخت تایید کنیم، اما اگر کودک می تواند هر چیزی را در طول یک شرایط سخت بشنود، تایید کردنش او را مطمئن می سازد که ما دیدگاه های او را می شناسیم. " تو بستنی می خواستی و من به تو نه گفتم. اینکه به چیزی که می خواستی نرسیدی ناراحت کننده است"
وقتی کودکان حس کنند که توسط دیگران فهمیده می شوند پشت محدودیت ها و تصحیحات ما حس هم نظر بودن ما را هم می فهمند. آن ها همچنان مقاومت می کنند، گریه می کنند و غر می زنند اما در پایان روز، می فهمند که ما با آن ها هم نظر هستیم و همیشه سمت آن ها هستیم. این سال های اولیه، روابط ما را برای سال های بعدی تعریف خواهد کرد.
منبع: سرسره

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.