پاسخ به سوالات کودکان، چطور با حوصله جواب دهیم؟
مساله ذهن انسان را پرسشگر و وی را محقق بار می آورد. با این فرض، کسانی که با مسایل بیشتری سروکار دارند و یا اینکه مسایل بیشتری را درک می کنند.
مساله ذهن انسان را پرسشگر و وی را محقق بار می آورد. با این فرض، کسانی که با مسایل بیشتری سروکار دارند و یا اینکه مسایل بیشتری را درک می کنند، می بایست روحیه جستجوگری بالاتری را نسبت به کسانی که دغدغه کمتری دارند، داشته باشند. همینطور است؛ بین مساله داشتن و توانایی پرسشگری رابطه مستقیم وجود دارد.
کودکان به طور ارتجالی با هر محرکی که مواجه می شوند و در سنین بالاتر با هر پدیده ای که روبرو می شوند، ذهن آنها تحریک شده و عموما سوالهایی در ذهن شان پدید می آید که به صورت سوالهای پی درپی از والدین یا
مربیان می پرسند. ممکن است سوالهای کودکان با میزانی از تخیل همراه باشد. هرچه باشد ، مشخص است
که یک پدیده ذهن او را درگیر کرده است؛ به عبارت دیگر ذهن او دارای یک مساله است که باید آن را حل کند.
تعادل و بی تعادلی
وقتی کودک جستجوگرهای خود را پاسخ می دهد، علاوه بر اینکه به لحاظ شناختی و ذهنی رشد بیشتری پیدا می کند، به لحاظ عاطفی و هیجانی نیز بهره می برد. دلیل آن این است که پس از هر مساله ای، شخص دچار بی تعادلی شناختی و عاطفی می شود. زمانی که پاسخ سوال خود را از طریق والدین و یا مربیان می یابد ، تنش ناشی از بی تعادلی ، از بین می رود و شخص احساس هیجانی مطلوبی را تجربه می نماید . همین احساس خوشایند شناختی و هیجانی است که موجب می شود ، به مساله دیگری فکر کند. اگر جریان مساله دار شدن و پاسخ گرفتن ، همین گونه ادامه یابد . رشد ذهنی و تفکری کودک ارتقا می یابد. این مسیری است که به تفکر نقاد و اندیشه ورزی کودک و پژوهشگر شدن وی منجر خواهد شد
چگونه می توان به پرسشگری و جستجوگری کودک کمک نمود؟
بیان گردید که کودک تحت تاثیر محرکهای درونی و بیرونی تحریک شده و وضعیت جستجوگری پیدا می کند. با این حساب، ایجاد محرک ، چه محرکهای کلامی و چه محرکهای غیر کلامی می توانند کودک را مساله دار کنند ، تا او با رفع بی تعادلی ناشی از مساله ، میل به تعادل پیدا کند . این میل، تعادل جویی است که در انسان ذاتی است. به عبارت دیگر، هر چه محرکهای درونی و محیطی بیشتر باشد، میل به تعادل جویی بیشتر می شود. افزایش این میل به رشد ذهنی و تفکر کودک می انجامد.
معمولا کودکان، مسایل پدید آمده در ذهن خود را به زبان می آورند و آن را با بکار بردن چرا؟ برای بزرگترها مطرح می کنند. گاهی دیده می شود که کودکان کم سال تر درباره تخیل و مساله با خودشان نیز صحبت می کنند . موقعی ما بزرگترها می توانیم به رشد تفکر کودکمان کمک کنیم که اولا او را تحت محرک های زیادی قرار بدهیم و ثانیا به چرای او بر اساس ویژگیهای سنی کودک ، پاسخ بدهیم و خدای ناکرده روحیه پرسشگری او را سرکوب نکنیم.
وقتی کودکمان برای مسایل و سوال های خودپاسخ نگیرند، کم کم از روحیه جستجوگری و نتیجتا تفکر دور می شوند اما یک ملاحظه درست است که کودکان با پدیده های درونی و بیرونی تحریک می شوند، اما باید مراقب بود که محرک هایی باید طراحی شوند که متناسب با سن کودک باشدو پاسخها نیز همینطور، وگرنه ، ایجاد سوال ممکن است به تردیدهای جدی و شبهه های ذهنی و ادراکی منجر شود. یک کودک رشد یافته در برابر هر پدیده ای سوال می کند و ممکن است سوالهای خود را پی در پی مطرح کند. این روحیه نقادانه کودک را پاس بداریم و برای سوالات وی ، پاسخهای متناسب با سن او آماده کنیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼