انواع تربیت کودکان، چگونه اطاعت پذیر بارشان بیاوریم؟
هدف اصلی در توسعه اجتماعی این است که کودکان انتظارات اجتماعی را برآورده سازند.
هدف اصلی در توسعه ی اجتماعی این است که کودکان انتظارات اجتماعی را براورده سازند. اگر چه اطاعت در وهله اول به صورت خارجی کنترل می شود، هدف این است که به کودکان اطلاعات، مهارت و فرصت کافی داده شود تا ارزش های اجتماعی را درونی سازی کرده و با انتظارات اجتماعی به طور مستقل انطباق یابند. اولین گام در این مسیر معمولا توسط پدر و مادر ارائه می شود . اینکه چگونه پدر و مادر می توانند فرزندان خود را به پیروی متقاعد کنند، با سه سبک فرزندپروری با دسته بندی بامرنید به دست می آید:
- سبک مقتدرانه ، سبک مستبدانه ، سبک سهلگیرانه .
"مکوبوی" و "مارتین" دسته بندی های "بامرنید" را اصلاح کردند:
نام "سهلگیرانه" را به نام "سهلگیرانه افراطی " تغییر دادند و سبک "بی اعتنا " را به عنوان دسته چهارم اضافه کردند.
این مهم است که در مورد سبک های فرزند پروری اطلاع داشته باشید چراکه بسیاری از کودکان انتظار این سبک های عمومی تبعیت را در محیط هایی مانند مدرسه یا دفتر دندانپزشک شان هم دارند. بسیاری از متخصصان انتظار دارند و سبک متفاوتی از "کنترل" از انچه در خانه استفاده می شود را به کار میبرند. که باعث گیج شدن فرزند شده و به طور بالقوه منجر به چالش هایی هم از طرف فرزند و هم والدین شان می شود. مدل سازی مداخله های مقتدرانه ی دلخواه ممکن است راهی برای کمک به والدین در برقراری ارتباط با فرزند خود و اطمینان از این که اطلاعات مهم و قوانین در موثرترین شیوه ارائه شده است، باشد.
من کی هستم؟
مهم است در نظر بگیریم که چگونه کودکان خودشان را به عنوان فردی منحصر به فرد در جهان درک میکنند و اینکه چگونه خود آگاهی شان در رفتار دیگران با آنها تاثیر می گذارد. یکی از اولین قدم ها برای اینکه بفهمیم چه کسی هستیم این است که اول بفهمیم؛ وجود داریم. کودکان تقریبا درسن ۱۸ تا ۲۴ ماهگی خودشان را به عنوان فردی مستقل و قابل شناسایی می شناسند . بعد از اینکه کودکان خودشان را شناختند (مثلا در آینه یا عکس) می توانند درباره ی خودشان توضیح دهند. اگر شما از کودکی بخواهید درباره ی خودش به شما بگوید او به احتمال زیاد بر ویژگی های قابل مشاهده ی خارجی مانند سن و جنسیت تمرکز خواهد کرد. به عنوان مثال پسرم خودش را به عنوان "پسر بزرگ من" معرفی کرد. آنها همچنین ممکن است از دسته بندی های اجتماعی گسترده تری مانند "خوب" یا "قشنگ" استفاده کنند.
سه تا پنج ساله ها ممکن است با چیزهایی که دارند (مثلا "من مرد عنکبوتی دارم") یا فعالیت هایی که انجام می دهند، این توصیف را گسترده تر کنند. کودکان پیش دبستانی نیز قادر به شناسایی ویژگی های پایدار اجتماعی و روانی که باو دارند برایشان درست است، هستند اما اغلب تا زمانی که به انها گفته نشود موفق به انجام آن نمی شوند. مثلا اگر از آنها پرسیده شود که میخواهند به تنهایی یا با دیگران بازی کنند. کودکان پیش دبستانی می توانند به درستی ویژگی هایی را که گرایش به پایداری در طول زمان را دارند، شناسایی کنند . همانطور که کودکان به بزرگسالی نزدیک تر می شوند به طور خود به خود شروع به ایجاد درک انتزاعی تر از 'خود' درونی و بیرونی شان می کنند.
در این مرحله آنها ویژگی های پایداری درباره خودشان از جمله صفات، ارزش ها و اعتقادات، را درک می کنند . هویت پایدار، و یا خود ادراکی، در دوران بلوغ توسعه می یابد، و در این مرحله افراد می توانند درکی منسجم و یکپارچه ار آنچه هستند را ارائه دهند. اعتماد به نفس در کنار خود ادراکی پرورش می یابد. بدون تعجب، اعتماد به نفس، ارزیابی اینکه چه کسی هستید، تاثیر باور نکردنی در رفاه کودکان و نوجوانان دارد. تأثیرات بلوغ، بیولوژیکی، ادراکی و اجتماعی همه به اعتماد به نفس کمک می کنند. لغت "خود آیینه ای" برای توصیف اینکه چگونه ما بعضی اوقات خودمان را از نگاه دیگران تعریف می کنیم، استفاده شده است.
اگر کسی به شما بگوید که "شما بخشنده هستید" در ابتدا ممکن است متعجب شوید اما بعد میفهمید که درست بوده است. سپس این دانش با درک مان از خود، آمیخته شده و چون ارزیابی مثبتی است به حمایت از ارزش خود کمک می کند. اعتماد به نفس فرزندان بزرگتر بیشتر توسط اینکه چگونه شخصیت های مختلف را تخمین یا ارزش گذاری می کنند، تحت تاثیر قرار میگیرد. اگر بخشنده بودن مثبت درنظر گرفته می شد، اما صفتی مهم تلقی نمیشد آن وقت شنیدن این که سخاوت، ویژگی ای مرتبط با برخی صفات با ارزش دیگر مرتبط است، زیاد سودمند نخواهد بود. والدین، معلمان، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی، و همسالان میتوانند خصیصه های مثبت را حمایت کرده و اعتماد به نفس مثبت را با شناسایی نقاط قوت تحت مراقبت شان پرورش دهند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼