افسردگی پس از زایمان، فاکتورهای خطر را می شناسید؟
تغییر خلق پس از زایمان ممکن است به صورت افسردگی خفیف باشد و خود به خود کنترل شود یا شدید باشد و منجر به افسردگی شود.
اگرچه انتظار میرود خانمی که زایمان کرده خیلی خوشحال باشد ولی گاه این افراد دچار افسردگی میشوند این تغییر خلق پس از زایمان ممکن است به صورت افسردگی خفیف باشد و خودبخود کنترل شود که غالبا هم همینطور است و یا شدید باشد و منجر به افسردگی شود. تعریف دوره بعد از زایمان که فرد در معرض افسردگی است متفاوت است این دوره به ۴ هفته، ۶ هفته و یکسال بعد از زایمان تعریف شده است البته منظور زایمانی است که منجر به تولد نوزاد زنده شده است چون افسردگی بعد از تولد نوزاد مرده و یا حتی بعد از سقط هم داریم که در اینجا منظور ما نیستند. علت این بیماری ناشناخته است ممکن است تغییرات هورمونی نقش داشته باشند.
علایم بالینی و تشخیص
حالتی است گذرا که علایم خفیف افسردگی را دارد مثل غمگین بودن، کسل بودن، تحریک پذیری زیاد، تمایل به گریه کردن و اضطراب، کمخوابی و کم شدن تمرکز، احساس گناه، احساس عدم کفایت، علایم فوق در ۴۰ - ۸۰ درصد زنان در ۳ روز اول زایمان به درجاتی دیده میشود.
عوامل خطر در این بیماری
۱-علایم افسردگی قبل از زایمان در حاملگی ۲- اضطراب مراقبت از فرزند ۳- مشکلات اجتماعی و روانی ۴- سابقه اختلالهای قبل از قاعدگی و یا افسردگی حین مصرف قرض ضد بارداری ۵- افسردگی قبل از حاملگی ۶- سابقه خانوادگی افسردگی ۷- سابقه افسردگی بعد از زایمان قبلی مورد ۱و۵ و۷ مهمتریناند خانمهایی که به دنبال زایمان و افسردگی میشوند بیشتر از زنان دیگر در معرض ابتلا به افسردگی minor یا major هستند.
افرادی که پس از زایمان به نوع افسردگی یک قطبی مبتلا میشوند.
به دلیل مشابهت این علایم با علایم معمول پس از زایمان مثل احساس خستگی، بیاشتهایی، بدخوابی، کم شدن میل جنسی دیر متوجه بیماری شان میشوند بعلاوه خانمها
اغلب تمایل ندارند در مورد علایمی که دارند صحبت کنند شاید چون فکر میکنند اجتماع انتظار دارد مادر جدید خوشحال و شاد باشد.
شیوع این اختلال حدود ۸-۱۵ درصد است.
فاکتورهای خطر افسردگی پس از زایمان
هر نوع سابقه در فرد یا خانواده
سابقه سوء استفاده فیزیکی یا جنسی
سن کم
مهاجر بودن
حاملگی ناخواسته
تمایل به سقط جنین
استرسهایی مثل به هم ریختگی موقعیت زناشویی در ۱۲ ماهه اخیر
عدم حمایت مالی و اجتماعی
نبودن در کنار همسر
آزار توسط همسر
بیکاری خودش و یاهمسر
اجبار به مرخصی استعلاجی قبل از زایمان
اجباربه مراجعات زیاد به دکتر مامایی
ناهنجاری مادرزادی نوزاد
شیر نداشتن یا شیر نخوردن نوزاد
استرسهای نگهداری بویژه در نوزادانی که خیلی گریه میکنند.
نوع شخصیتی فرد مثل درونگرا یا عصبی بودن.
نداشتن ارتباط خوب با مادر
همچنین سقط در ۴ هفته اول پس از سقط امکان افسردگی بالا میرود.
تولد نوزاد مرده و یا مرگ نوزاد در ماه اول پس از تولد هم امکان افسردگی را بالا میبرد.
نحوه زایمان طبیعی یا سزارین عامل خطری برای افسردگی پس از زایمان نیست.
افسردگی پس از زایمان برای پدرها
در پدرها هم در سال اول شیوع حدود ۱۰ درصد است. فاکتورهای خطر در پدر هم عبارتند از:
۱- سابقه اضطراب و افسردگی در خود یا خانواده
۲- مشکلات با همسر
۳-داشتن فرزندان دیگر
ارتباطی بین این افسردگی در مرد با افسردگی پس از زایمان همسر (خانمش) وجود ندارد و فرزند پدرانی که دچار این نوع افسردگی میشوند در معرض اختلالات رشدی هستند. مثل hyper active بودن بچه در ۴ سالگی پاتوژتر پس از زایمان نا شناخته است تغییرات هورمونی (ژنتیک) و حوادث مهم زندگی موثراند. هورمونها شامل استروژن، پروژسترون هورمن تیرویید، تستوسترون، هورمن کورتیکو تروپین و کورتیزول میباشد.
خانمی که سابقه افسردگی بعد از زایمان دارد ممکن است به صورت غیر معمول نسبت به افت هورمونی واکنش نشان دهد. یعنی فعالیت ژنهایهای مخصوص هیپوکامپ در مغز شان به افت استروژن بعد از تولد متفاوت و حساس است. علایم بالینی تغییرات در خواب، انرژی، حوصله، وزن، میل جنسی که بعد از زایمان نرمال هم وجود دارد. عدم تمایل به غذا و نیز بیخوابی وقتی بچه خواب است خستگی در حدی که ساعتها دلش بخواهد در رختخواب بماند. و علایمی دیگر مثل اضطراب، ترس، عصبانیت، تحریکپذیری، احساس ناتوانی در بزرگ کردن بچه، احساس خجالت و گناه از مادر شدن.
دوره شروع بیماری معمولا اواخر حاملگی یا بعد از زایمان است. در مطالعهای دیدند شیوع قبل از زایمان ۲۰درصد حین زایمان ۳۳ بعد از زایمان ۴۰ درصد است و افسردگی بعد از زایمان به شانس افسردگی major میافزاید.
عوارض دیگر
این اختلال میتواند در روابط عاطفی مادر و نوزاد خدشه وارد کند و حتی در سالهای بعد مثل دوران کودکی، فرزندان این افراد نیز مشکلات عاطفی خواهند داشت حتی بر رشد و نمو بچه هم اثر بد دارد. در مطالعهای بیش از ده هزار کودک ۵/۳ ساله از مادر با سابقه افسردگی پس از زایمان را با گروه کنترل بررسی کردند و دیدند این افراد اختلال ارتباطی conductive disorder و اختلالات نافرمانی و خودسری oppositional defiant بیشتری داشتند. فرزندان این مادران در سالهای مدرسه نیز در معرض ناسازگاری اجتماعی و دلبستگیهای متزلزل و ناامن بودند. بیش فعالی و عدم تمرکز وافسردگی نوجوانی در اینها شایعتر بود.
ناسازگاری زناشویی
فشار حاصل از ناسازگاری زناشویی هم فاکتور ایجاد افسردگی بعد از زایمان است و هم معلول آن میتواند باشد یعنی که به دنبال افسردگی بعد از زایمان روابط زناشویی بد شود و نیز توجه و مراقبت به بچه هم ممکن است کافی نباشد و سلامت بچه را به خطر بیندازد. خودکشی و یا از بین بردن بچه هم وجود دارد، خودکشی از علل عمده مرگ بعد از زایمان در زنان است به طوری که حدود ۳-۱۱ در صد هزار میباشد که البته این نسبت مثل زنان دیگری است که در موقعیت بعد از زایمان نیستند. کشتن بچه نادراست و معمولا در مواردی که فرد از قبل مورد سایکوتیک داشته و بیمارستان بستری بوده دیده شده است.پس به طور کلی اگر خانمی را در دوران پس از زایمان دیدیم که اختلال خلقپس از زایمان داشته بدانیم که مرحله اولیه افسردگی است و اگر علایم بیش از یک هفته ادامه داشت یعنی وارد افسردگی شده و باید درمان شروع شود که بیماری پیشرفت نکند.
منبع:
زندگی آنلاین
نظر کاربران
سلام.راه درمان و پیشگیری را هم لحاظ فرمایید.
پاسخ ها
سلام و ممنون از توجهتون
پیام شما دریافت شد