تقویت اراده در کودکان، مبانی اصلی
حدود دو قرن و نیم است که بشر به مفهوم دوران کودکی و تعلیم و تربیت کودک پی برده است . تا قبل از قرن هفدهم کودک را مانند بزرگسالان میپنداشتند و از او توقع داشتند مثل بزرگسالان رفتار کند .
ویستا: امروزه کودک و مسایل مربوط به او در سرتاسر جهان بهویژه در کشورهایی که به توسعه اجتماعی و اقتصادی مطلوبتری دست یافتهاند، اهمیت خاصی یافته است . بخش مهمی از منابع مادی و معنوی، صرف توجه به مسایل کودکان و حمایت روانی و جسمانی آنان میشود . به تعریفی دیگر، عصر حاضر را میتوان با شجاعت و افتخار ( عصر کودکان )نامید . اراده، مانند بسیاری از صفات در جریان فعالیت انسانی شکل میگیرد و شرایط زندگی سهم عظیمی در تکامل اراده دارد . ارادهی پخته و رسیده، خاصیت ترکیبی است که تحت تاثیر جهانبینی و پایههای اخلاقی انسان، تمایل او، شایستگیهای او، به دنبال هدف رفتنهای او و ... شکل میگیرد و تکامل مییابد . طبیعی است که در بارهی ادارهی کودک خردسال نمیتوان آن مفهوم اراده بارور را که مربوط به انسان بالغ است تطبیق داد. در زمینه ابراز اراده در کودکان، به مبانی متعددی میتوان اشاره کرد :
* وجود هدف معین
* کوشش برای حفظ هدف
* استعداد کودک در فایق آمدن بر مشکلات و رسیدن به هدف
* استعداد کودک در به تاخیر انداختن امیال
* استعداد کودک در تاثیر پذیری و همانند سازی
واقعیت این است که اراده نه تنها خواستن و توفیق یافتن، بلکه تسلط بر نفس و خود داری نیز هست.اگر کودک عادت کند که همیشه امیال خود را به مرحله عمل در آورد، هیچگاه دارای ارادهی قوی نخواهد شد . متاسفانه بعضی والدین به جای کودک کارهای او را انجام میدهند، در چنین شرایطی هرگز کودک دارای اراده نخواهد شد و انسانی عاری از سجایای محکم و عقایدپایدار خواهد بود . برای تقویت اراده کودک قبل از هر چیز باید او را با یک روش منظم روزانه آشنا کرد، طوری که زمان غذا خوردن، خوابیدن، جمع کردن اسباب بازیها، شستن دستها قبل از غذا، تماشای تلویزیون و نظایر آن تعیین بشود .این برنامه منظم زندگی خصوصیات اخلاقی مربوط به اراده او را شکل میدهد.والدین باید به تدریج واز همان روزهای آغاز شکلگیری شخصیت کودک به او بیاموزند تاکارهای مربوط به خود مانند پوشیدن کفش،شانه کردن مو، مسواک زدن، جمعآوری لوازم بازی وغیره را خود انجام بدهد.در ضمن،حس همکاری و تعاون نیز با آب دادن به گلدانها،کمک کردن در چیدن سفره ویا جمع کردن آن در او ایجاد خواهد شد. در بزرگسالان و والدین، باید رفتارواحدی نسبت به کودک وجود داشته باشد.چون هیچ چیز بدتر از اختلاف عقیده
بین پدر ومادرو سایر بزرگسالان در زمینه تربیت کودک نیست.مثلا پدر کاری را به کودک محول میکند، اما مادر میگوید، بچه را خسته نکن، یا خودش امور محوله به کودک را انجام میدهد. در اثر این نوع برخوردها، در کودک حیله گری و تزویری خاص به وجود میآید. بهتر است هرگز اختلافات بزرگترها، به کودکان معصوم انتقال داده نشود. صداقت را به کودک بیاموزید وبه جای دادن وعده وعمل نکردن به آن، بر سر حرف خود ثابت قدم باشید تا کودک نیز به شما اعتماد کند وخود نیز بیاموزد که به آسانی وعدههایش را اجراکند. برای تکامل اراده در کودک باید مسلط شدن بر امیال و احساسات، هوا و هوس، احساس ترس و درد ورنج را تقویت کرد؛ چون اینگونه اعمال اراده کودک را استحکام میبخشد.والدین باید به هوش باشند که سالهای اولیه زندگی کودک، بهترین ومناسبترین زمان برای پایهگذاری اساس خصوصیات اراده به یک انسان است وهر چه کودک بزرگتر میشود، باید به همان اندازه خواستههای پدر ومادر از او بیشتر بشود و به همان نسبت او باید به دستورات آنان بیشتر پایبند باشد
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼