راههای مقابله با استرس در کودکان، ده پیشنهاد مفید
یکی از اختلال های دوران کودکی، اضطراب است که اگر به موقع تشخیص داده شود، قابل درمان میباشد.
مادر بانو: ترس و تشویش، شیوع اضطراب در کودکان را پایه ریزی می کند و در صورتی که این ترس ها، بیمار گونه نباشد، به صورت طبیعی خود را نشان می دهد. خجالتی و گوشه گیر بودن، جزو شایع ترین اضطراب های اجتماعی کودکان است که می تواند زندگی آنان را مختل کند. کودکان، ترس و اضطراب را از راه شرطی شدن فرا می گیرند. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.
نقش خانواده به عنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرار گرفته است. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورت می گیرد. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.
کودکان می توانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روش های دفاعی مانند کناره گیری، انکار کردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند. کودک یاد گرفته همیشه از موقعیت ها و شرایط ناراحت کننده و محرک های آزار دهنده، کناره گیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شب ادرای، از علائم اضطراب است که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق می افتد. در واقع وقتی کودک نتواند راه هایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور می شود به زمان خردسالی برگردد.
در مرحله انکار، منکر واقعیت است و آن چه اتفاق افتاده را به نوعی سرپوش می گذارد. در مرحله سرکوبی، تلاش او در جهت فراموشی حالت های اضطراب به کار می رود تا به تدریج آن را از ذهن خود آگاهش دور سازد اما در مرحله فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگی اش رخ می دهد را به دیگران نسبت می دهد. در نتیجه کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند. امروزه اضطراب های اجتماعی کودکان، بیش تر به چشم می آید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و میهمانی هایی است که در واقع با اضطراب های اجتماعی، بدنی، فکری و رفتاری روبه روست.
نشانه های اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) هم چون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه است که با آرام ساختن، قابل اصلاح می باشد و در بعد فکری تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند است.
در بعد رفتاری، کودک یاد می گیرد خانه برایش مکانی امن است، نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین است و ترس از نگاه دیگران دارد. به خوبی نمی تواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی می نماید. کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.
به طور کلی آموزش کودکان برای مقابله با اضطراب حائز اهمیت است. والدینی که به فرزندان خود اجازه میدهند با مشکلات روزمره زندگی مواجه شوند ، به آنها کمک میکنند انعطاف پذیری بیشتری پیدا کنند و راهکارهای بهتری را برای کنار آمدن با دشواریها بیابند. والدینی که بیش از اندازه از فرزندان خود حفاظت میکنند ، گرایش به اختلال اضطراب را در آنان عملی میسازند.
راهکارها و پیشنهادها
به منظور رفع عوامل موثر و زمینهساز در ایجاد نگرانی و اضطراب در کودکان ، پیشنهادها و راهکارهایی به صورت زیر ارایه میگردد:
1- والدین حس اعتماد به نفس و خودباوری را در کودکان تقویت کنند.
2- از بحث و نزاع و دامن زدن به اختلافات به شدت بپرهیزند.
3- اگر میخواهند کودکانشان در آینده دچار ناراحتیهای عصبی - روانی نشوند ، باید به آنها اجازه دهند تااحساسات خود را اعم از مثبت یا منفی اظهار نمایند و به آنها بیاموزند که "خوب" و "بد" بودن ربطی به احساسات ندارند ، بلکه به اعمال و رفتار آنها بستگی دارد .
4- عکسالعمل والدین به گونهای باشد که کودکان از اشتباهات خود پند گیرند.
5- اشتباهات گذشته کودکان را به رخ آنان نگشند.
6- اگر به هر دلیل کودکان را توبیخ یا تنبیه میکنند ، حتما علت آن را برایشان توضیح دهند ؛ زیرا اگر کودکان از علت تنبیه آگاه شوند هم به اشتباهات خود پی میبرند و هم دچار نگرانی نمیشوند.
7- والدین باید الگویی از انسانهای مستقل و آزاد اندیش برای فرزندان خود باشند.
8- بین گفتار و رفتار آنها هماهنگی وجود داشته باشد.
9- به تفریحات و سرگرمیهای کودکان بها دهند و با آنها هم بازی شوند ؛ زیرا هم بازی شدن فرصتی فراهم میسازد که والدین و کودکان در بیان ایدهها مشارکت داشته باشند.
۱۰- از مقایسه کودک خود با دیگر کودکان بپرهیزند.
۱۱- و بالاخره بستری مناسب برای ایجاد احساس امنیت و آرامش و درک متقابل یکدیگر در خانواده مهیا سازند.
نقش خانواده به عنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرار گرفته است. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورت می گیرد. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.
کودکان می توانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روش های دفاعی مانند کناره گیری، انکار کردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند. کودک یاد گرفته همیشه از موقعیت ها و شرایط ناراحت کننده و محرک های آزار دهنده، کناره گیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شب ادرای، از علائم اضطراب است که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق می افتد. در واقع وقتی کودک نتواند راه هایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور می شود به زمان خردسالی برگردد.
در مرحله انکار، منکر واقعیت است و آن چه اتفاق افتاده را به نوعی سرپوش می گذارد. در مرحله سرکوبی، تلاش او در جهت فراموشی حالت های اضطراب به کار می رود تا به تدریج آن را از ذهن خود آگاهش دور سازد اما در مرحله فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگی اش رخ می دهد را به دیگران نسبت می دهد. در نتیجه کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند. امروزه اضطراب های اجتماعی کودکان، بیش تر به چشم می آید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و میهمانی هایی است که در واقع با اضطراب های اجتماعی، بدنی، فکری و رفتاری روبه روست.
نشانه های اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) هم چون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه است که با آرام ساختن، قابل اصلاح می باشد و در بعد فکری تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند است.
در بعد رفتاری، کودک یاد می گیرد خانه برایش مکانی امن است، نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین است و ترس از نگاه دیگران دارد. به خوبی نمی تواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی می نماید. کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.
به طور کلی آموزش کودکان برای مقابله با اضطراب حائز اهمیت است. والدینی که به فرزندان خود اجازه میدهند با مشکلات روزمره زندگی مواجه شوند ، به آنها کمک میکنند انعطاف پذیری بیشتری پیدا کنند و راهکارهای بهتری را برای کنار آمدن با دشواریها بیابند. والدینی که بیش از اندازه از فرزندان خود حفاظت میکنند ، گرایش به اختلال اضطراب را در آنان عملی میسازند.
راهکارها و پیشنهادها
به منظور رفع عوامل موثر و زمینهساز در ایجاد نگرانی و اضطراب در کودکان ، پیشنهادها و راهکارهایی به صورت زیر ارایه میگردد:
1- والدین حس اعتماد به نفس و خودباوری را در کودکان تقویت کنند.
2- از بحث و نزاع و دامن زدن به اختلافات به شدت بپرهیزند.
3- اگر میخواهند کودکانشان در آینده دچار ناراحتیهای عصبی - روانی نشوند ، باید به آنها اجازه دهند تااحساسات خود را اعم از مثبت یا منفی اظهار نمایند و به آنها بیاموزند که "خوب" و "بد" بودن ربطی به احساسات ندارند ، بلکه به اعمال و رفتار آنها بستگی دارد .
4- عکسالعمل والدین به گونهای باشد که کودکان از اشتباهات خود پند گیرند.
5- اشتباهات گذشته کودکان را به رخ آنان نگشند.
6- اگر به هر دلیل کودکان را توبیخ یا تنبیه میکنند ، حتما علت آن را برایشان توضیح دهند ؛ زیرا اگر کودکان از علت تنبیه آگاه شوند هم به اشتباهات خود پی میبرند و هم دچار نگرانی نمیشوند.
7- والدین باید الگویی از انسانهای مستقل و آزاد اندیش برای فرزندان خود باشند.
8- بین گفتار و رفتار آنها هماهنگی وجود داشته باشد.
9- به تفریحات و سرگرمیهای کودکان بها دهند و با آنها هم بازی شوند ؛ زیرا هم بازی شدن فرصتی فراهم میسازد که والدین و کودکان در بیان ایدهها مشارکت داشته باشند.
۱۰- از مقایسه کودک خود با دیگر کودکان بپرهیزند.
۱۱- و بالاخره بستری مناسب برای ایجاد احساس امنیت و آرامش و درک متقابل یکدیگر در خانواده مهیا سازند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼