غذا خوردن کودک، اصرار محبت را کم میکند؟
زنی در حضور قاضی دادگاه مدعی شد که شوهرش به فرزندش اصرار میکند که غذا زیاد بخورد و این امر منجر به کم شدن محبت فرزند به پدر شده است و حالا من حضانت او را میخواهم.
فارس: زنی در حضور قاضی دادگاه مدعی شد که شوهرش به فرزندش اصرار میکند که غذا زیاد بخورد و این امر منجر به کم شدن محبت فرزند به پدر شده است و حالا من حضانت او را میخواهم. زنی ۳۶ ساله با مراجعه به دادگاه خانواده شهید محلاتی دادخواستی را به قاضی یکی از شعب ارائه کرد.
این زن در حضور قاضی شعبه ۲۳۸ این مجتمع مدعی شد که شوهرش فرزندشان را اذیت میکند و با محبت بیرویه او را از خود زده کرده است.
وی ادامه داد: فرزندم از دست پدرش عاصی شده و میخواهد با من زندگی کند و از شوهرم دور باشد و با آرامش و بدون محبت بیجا زندگی کند.
دختر 9 ساله در دادگاه حضور داشت و گفت: پدرم همیشه با زور به من غذا میدهد و میگوید این به معنی رسیدگی بیشتر و دوست داشتن است ولی من از این موضوع خسته شدم.
وی ادامه داد: میخواهم در کنار مادرم زندگی کنم و از دست اصرار به غذا خوردن پدرم و محبتهای زیادش رهایی پیدا کنم.
زن با بیان اینکه نمیخواهم فرزندم عذاب بکشد، تصریح کرد: حدود یک سال است که از شوهرم جدا شده ام و حالا حضانت فرزندم را میخواهم.
مرد 40 ساله در دادگاه حضور داشت و گفت: من حضانت فرزندم را به کسی نمیدهم و من از روی دوست داشتن، اصرار به خوردن به فرزندم میکنم و او باید متوجه این موضوع باشد؛ اگر من از فرزندم جدا شوم دیگر امیدی به زندگی ندارم و به طور حتم دق میکنم.
وی ادامه داد: من برای غذا خوردن به دخترم زیاد اصرار میکنم تا ضعف بدنی و کمخونی نگیرد و اینها همه از روی توجه و دوست داشتن است.
دختر بار دیگر در مقابل قاضی گفت: من دیگر نمیخواهم در کنار پدرم بمانم بلکه میخواهم در کنار مادرم باشم و به دلیل اصرارهای بیجای و محبتهای زیاد پدرم از او زده شدهام.
زن در پاسخ قاضی که آیا شغل داری، گفت: خانهدار هستم و هنوز ازدواج نکردهام و اگر حضانت فرزندم را به من بدهند، شاغل خواهم شد.
قاضی رسیدگی کننده به این پرونده، حضانت فرزند را به دلیل عدم صلاحیت مادر، بار دیگر به پدر داد.
این زن در حضور قاضی شعبه ۲۳۸ این مجتمع مدعی شد که شوهرش فرزندشان را اذیت میکند و با محبت بیرویه او را از خود زده کرده است.
وی ادامه داد: فرزندم از دست پدرش عاصی شده و میخواهد با من زندگی کند و از شوهرم دور باشد و با آرامش و بدون محبت بیجا زندگی کند.
دختر 9 ساله در دادگاه حضور داشت و گفت: پدرم همیشه با زور به من غذا میدهد و میگوید این به معنی رسیدگی بیشتر و دوست داشتن است ولی من از این موضوع خسته شدم.
وی ادامه داد: میخواهم در کنار مادرم زندگی کنم و از دست اصرار به غذا خوردن پدرم و محبتهای زیادش رهایی پیدا کنم.
زن با بیان اینکه نمیخواهم فرزندم عذاب بکشد، تصریح کرد: حدود یک سال است که از شوهرم جدا شده ام و حالا حضانت فرزندم را میخواهم.
مرد 40 ساله در دادگاه حضور داشت و گفت: من حضانت فرزندم را به کسی نمیدهم و من از روی دوست داشتن، اصرار به خوردن به فرزندم میکنم و او باید متوجه این موضوع باشد؛ اگر من از فرزندم جدا شوم دیگر امیدی به زندگی ندارم و به طور حتم دق میکنم.
وی ادامه داد: من برای غذا خوردن به دخترم زیاد اصرار میکنم تا ضعف بدنی و کمخونی نگیرد و اینها همه از روی توجه و دوست داشتن است.
دختر بار دیگر در مقابل قاضی گفت: من دیگر نمیخواهم در کنار پدرم بمانم بلکه میخواهم در کنار مادرم باشم و به دلیل اصرارهای بیجای و محبتهای زیاد پدرم از او زده شدهام.
زن در پاسخ قاضی که آیا شغل داری، گفت: خانهدار هستم و هنوز ازدواج نکردهام و اگر حضانت فرزندم را به من بدهند، شاغل خواهم شد.
قاضی رسیدگی کننده به این پرونده، حضانت فرزند را به دلیل عدم صلاحیت مادر، بار دیگر به پدر داد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼