۵۱۹۱۶
۲۹۳۱
۲۹۳۱

پزشکی در جهان اسلام، از گذشته تا کنون

تقوای پزشکی بدین معنا است که پزشک برای حسن انجام وظیفه، به سود نیاندیشد، بلکه به صلاح بیمار نظر داشته باشد.

راسخون: تفوا، خیرخواهی و جدیت در کار پزشکی؛ امام علی(علیه السلام) فرمود:
من تطبب فلیتق الله و لینصح و لیجتهد؛ هر کس طبابت می کند، باید تقوای خدا پیشه کند و خیرخواهی و جدیت به خرج دهد (مجلسی ۷۴/۵۹).

«تصح» به معنای خیرخواهی و اجتهاد به معنای به کارگیری همه ی توان است. بنابراین، تقوای پزشکی بدین معنا است که پزشک برای حسن انجام وظیفه، به سود نیاندیشد، بلکه به صلاح بیمار نظر داشته باشد.

پزشک باید از همه ی توان فکری و عملی خود برای درمان بیمار بهره گیرد. پزشک باتقوا، کسی است که در صرف وقت برای تشخیص بیماری، تجویز دارو و نحوه ی درمان، در تمام مراحل درمان، تنها صلاح بیمار را در نظر بگیرد.

جدیت و احساس مسئولیت؛ جدید در پزشکی به معنی احساس مسئولیت در قبال بیماران است. کوتاهی پزشک در درمان بیمار، به معنای سهیم بودن او در بیماری و گاه مرگ بیمار است. بنابراین پزشک، مسئول است که با تمام توان خود، برای درمان بیمارتلاش کند و نباید از زیر بار این مسئولیت خطیر شانه خالی کند. امام صادق(علیه السلام)، درباره ی مسئولیت پزشک، به نقل از حضرت مسیح فرمود:

ان التارک شفاء المجروح من جرحه شریک لجارحه لا محاله و ذلک ان الجارح اراد فساد المجروح و التارک لاشفائه لم یشا صلاحه فاذا لم یشا صلاحه فقد شاء فساده اضطرار؛ آن که درمان کردن زخم زخم دیده ای را واگذرد. ناگزیر شریک کسی است که زخم را بر بدن وی نشانده است. زیرا آن که زخم رسانده، تباهی مجروح را خواسته و آن که درمان وی را رها کرده، بهبود او را نخواسته است. پس اگر بهبودی او را نخواسته، ناگزیر تباهی او را خواسته است (کلینی، ۳۴۵/۸).

رعایت ضرورت در اقدام به درمان؛ یکی از مصادیق روحیه ی تقوا در حرفه ی پزشکی، رعایت ضرورت در اقدام به معالجه و تجویز دارو است. امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید:
امش بدائک ما مشی بک؛ با درد خویش تا آنجا که با تو مدارا می کند، مدارا کن (نهج البلاغه، حکمت 26).

از این روایت و مطاوی برخی روایات دیگر چنین به دست که مصرف دارو؛، بدون ضرورت، برای سلامت زیانبار است. بنابراین نباید با کوچک ترین ناملایمتی به پزشک مراجعه کرده و در استفاده از دارو افراط ورزید.

زیرا سیستم دفاعی بدن، خود بر بسیاری از بیماری های ساده فائق خواهد آمد. امام کاظم(علیه السلام) فرمود:
ادفعوا معالجه الاطباء ما اندفع المداواه عنکم فانه بمنزله البناء قلیله یجز الی کثیر؛
تا زمانیکه بیماری به جدیت با شما درگیر نشده است، درگیر معالجه ی طبیبان نشوید که درمان، مانند بنایی است که مقدار کمی از آن، شخص را به مقدار فراوانش می کشاند (مجلسی 63/62).

امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود: من ظهرت صحه علی سقمه فشرب الدواء فقد اعان علی نفسه؛
هرکس تندرستی اش بر بیماری اش چیرگی داشته باشد و دارو بخورد، به زیان خوش اقدام کرده است(همان؛ ۶۴).

مطابق با دلالت التزامی این احادیث، برفرض، اگر شخص بیماری این رهنمودها را نادیده انگارد و به پزشک مراجعه کند، پزشک متعهد و با تقوا، کسی است که پس از معاینه، اگر تشخیص داد بیماری او جزئی است و نیازی به دارو ندارد، اقدام به نوشتن نسخه و تجویز دارو نکند، و اگر تشخیص داد که مصرف دارو ضرورت دارد، بیش از اندازه ی لازم دارو تجویز ننماید.

حفظ اسرار بیمار؛ یکی دیگر از مصادیق تقوای پزشکی، حفظ اسرار بیمار است. بیماری یک مریض به منزله ی راز اوست که برای درمان، آن راز با پزشک خود مطرح می شود.

اگر بیماری تمام اسرار خود را در موضوع بیماری خوش با پزشک خود مطرح نکند، به سلامتی دست نمی یابد. امام علی(علیه السلام) در این باره فرمود:

من کتم مکنون دائه عجز طبیبه عن شفائه؛
هر کس درد نهفته خوش را پنهان کند، طبیبش از درمان وی ناتوان ماند (آمدی، ح ۸۶۱۲).

در حکمتی دیگر نیز فرمود:
من کتم الاطباء مرضه خان بدنه؛
هر کس بیماری خود را از طبیبان پنهان دارد، بر بدن خویش خیانت روا داشته است (همان، ح8545).

و نیز فرمود:
لا شفاء لمن کتم طبیبه داءه؛
برای کسی که بیماری خویش را از طبیب خود پنهان بدارد، درمانی نیست (همان، ۱۰۵۱۶).

از سوی دیگر پزشک نباید با افشای راز بیمار به او خیانت کند، چنانکه در حدیث نبوی آمده است:
المجالس بالامانه و افشاوک سر اخیک خیانه؛ نشستن ها به امانت است و افشای راز برادرت نیز خیانت است. پس از این کار بپرهیز (مجلسی 89/77).

ضرورت تخصص و تجزیه؛ از دیگر مصادیق تقوای پزشکی، ضرورت برخورداری پزشک از تخصص برای درمان است. از نظر اسلام، طبابت افراد غیر متخصص، ممنوع و نظام اسلامی موظف است از کارآنان جلوگیری کند و در صورت سرپیجی، آنان را زندانی کند. امام علی(علیه السلام) فرمود:
یجب علی الامام ان یحبس الفساق من العلماء و الجهال من الاطباء؛
بر امام لازم است عالمان تبهکار و پزشکان نادان را به زندان افکند (طوسی۳۱۹/۶).

طبق این روایت، طبیب نمایان جسمانی نیز مانند طبیب نمایان روحانی برای جامعه ی اسلامی خطرسازند و پزشک غیر متخصص، در صورتی که اقدام به طبابت کرد و موجب زیان بیمار گردید، افزون بر این که مرتکب گناه شده است، براساس قانون ضمان، ضامن است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
کل عامل اعطینه اجرا علی ان یصلح فافسد فهو ضامن؛ هر کارگر و صاحب حرفه ای که برای انجام صحیح کاری مزد گیرد و آن را خراب کند، ضامن است(هندی32/10).

مسئولیت در بیماریابی؛ شناسایی بیماران و مسئله ی بیماریابی، یکی از اصول مهمی است که در روحیه ی جدیت و خیرخواهی پزشک نقش اساسی دارد. یکی از خصوصیاتی که امام علی(علیه السلام) برای طبیب حقیقی ذکر کرده اند، دوار بودن یا به بیان دیگر دائم در گردش بودن او، برای شناسایی بیمار است. فرمود:
و منها طبیب دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه یضع من ذلک حیث الحاجه الیه من قلوب عمی و آذان صم والسنه بکم متتبع بدوائه مواضع الغفله و مواطن الحیره لم یستضیئوا باضواء الحکمه و لم یقدحوا بزناد العلوم الناقبه فهم فی ذلک کالانعام السائمه و الصخور القاسیه؛

طبیبی است که به وسیله ی طب و معالجه ی خویش همواره گردش می کند و مرهم هایش را محکم و از روی حکمت تهیه کرده و به کار می برد و ابزارهای داغ کردن خویش را آماده کرده است.
هرجا لازم باشد مرهم ها و ابزارهای داغ کردن را به روی آن می گذارد، که از آن جمله است دل های کور و گوش های کر و زبان های گنگ و بسته.

این طبیب روحانی به وسیله ی دوا و معالجه ی خود بیماری های زیر را دنبال کرده و معالجه می کند. جایگاه های غفلت و منابع حیرت که صاحبان آن ها را روشنی ها و انواع حکمت ها نور نگرفته و از آتشزنه های علوم و معارف درخشان افروخته نشده اند؛ پس آنها مانند چهارپایانی اند که مشغول چرا هستند، یا همچون سنگ های سخت غیر قابل نفوذ اند(نهج البلاغه، خ ۱۰۷).

در این کلام، طبیب دوار می تواند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و شخص امام علی(علیه السلام) باشد که مدام با طب خودش درگردش بوده و خود به سراغ بیماران و دردمندان می رود.

ابن ابی الحدید در توضیح این سخن می گوید چون هر طبیب دوره گرد دارای تجربه بیشتری است؛ صفت دوار را برای طبیب برگزیده است، و ادامه می دهد:
ان الصالحین یدورون علی مرضی القلوب فیعالجونهم؛
نیکان و صالحان، دور می زنند تا بیماران دل را شناخته و آنها را درمان کنند (ابن ابی الحدید ۱۸۳/۷).

بنابراین هر طبیب دل باید دوار و مدام درگردش باشد. نقل است که حضرت مسیح(علیه السلام) فرمود: طبیب باید نزد بیمارش برود (همان). این امر نشان دهنده ی آن است که گاه لازم است طبیب نزد بیمار برود، زیرا بیماری آن گاه که از نوع بیماری های جسمی باشد، با توجه به علائم بدن، بیمار لزوم مراجعه به پزشک را احساس می کند، اما بسیاری از بیماری ها که از نوع بیماری های دل، روح و روان انسان است، علائم جسمانی ندارند؛ امام زندگی فرد مبتلا را در سطح گسترده ای تحت تأثیر قرار می دهند. فرد مبتلا نیز نسبت به بیماری خود نادان است. انگار بیماری و مرضی نمی بیند تا به جستجوی طبیب و درمان برآید. اینجا است که طبیب حقیقی و روحانی خود باید به دنبال بیماران برود، بیماری آنها را تشخیص دهد و به درمان آن بپردازد.

جدیت در تشخیص صحیح بیماری؛ در آیات قرآن کریم و احادیث شریف، به جدیت و تلاش انسان تأکید فراوان شده است. قرآن کریم می فرماید:
و ان لیس للانسان الا ما سعی؛
برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش اونیست (نجم/۳۹).
همچنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
اذا عمل احدکم عملا فلیتقن؛
هرکس از شما که عملی انجام می دهد، باید آن عمل را استوار گرداند(کلینی ۲۶۲/۳).

این آیات و روایات تأکید بر لزوم سعی و تلاش و جدیت بر حسن انجام امور دارد؛ اما آنجا که صبحت از نجات یک انسان است، تأکید بر جدیت و تلاش مضاعف می شود. شاید بتوان در لزوم جدیت ورزیدن به امرحیات و سلامتی انسان به این آیه شریفه استشهاد کرد که فرمود:
من قتل نفسابغیر او فسادفی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا...؛
هر که نفسی را بدون حق و یا بی آنکه فساد و فتنه ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه ی مردم را کشته، و هرکس نفسی را حیات بخشد (ازمرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده(مائده/32).

یکی ازمهم ترین آدابی که در حوزه ی اخلاق پزشکی مطرح است و در حسن انجام وظایف و پای بندی به اخلاق پزشکی نقش اساسی دارد، اهمیت دادن به تشخیص صحیح بیماری است. امام سجاد(علیه السلام) فرمود:
من لم یعرف داءه، افسده دواوه؛
کسی که بیماری اش تشخیص داده نشود، دارویش او را تباه خواهد ساخت(مائده/۳۲).

امروزه مکرر شنیده می شود که به دلیل تشخیص نادرست پزشک و تجویز داروی نامناسب، بیماری تشدید شده و گاه بیمار هلاک شده است. رعایت اخلاق پزشکی اقتضا می کند پزشک، همه ی توان خود را برای تشخیص بیمای به کار بندد و پیش از تشخیص درست اقدام به تجویز دارو نکند و اگر فرصت لازم را برای تشخیص ندارد یا خسته است و یا به هردلیل دیگر، آمادگی لازم را برای اظهار نظر ندارد، از معاینه ی بیمار و تجویز دارو، به جد خودداری کند.


نتیجه گیری
آنچه گذشت، تنها بخشی از گنیجینه ی عظیم آیات و روایات بود که حاوی مهمترین و اساسی ترین مبانی اخلاق پزشکی است. بررسی تاریخچه ی علم اخلاق در پزشکی حاکی از آن است که آنچه از گذشته تاکنون به عنوان اخلاق مطرح بوده است، به مواردی محدود می شود که می توان همه را در سه اصل مهم و مبنایی تقوا، خیرخواهی و جدیت خلاصه کرد، که برگرفته از کلام مولای متقیان امام علی(علیه السلام) است.

این اصول به همراه نکات ارزشمند و مهم دیگر که در آیات قرآن و سایر روایات معصومین(علیه السلام) وجود دارد، می تواند مبنای آموزش های اخلاق پزشکی و تدوین سوگندنامه های جامع تر در سایه ی آموزه های اسلامی باشد. مطاوی احادیث شریف در حوزه ی پزشکی، به یقین حاوی نکات و آموزه های ارزشمندی است که امروزه آشنایی و توجه به آنها سبب کمال اخلاق در پزشکی و کارایی بهتر و مفیدتر آن در عرصه ی خدمت رسانی خواهد بود.


محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.