مصاحبه با محمود شهریاری، درباره کودکی اش

نی نی بان: محمود شهریاری اهل شهر بیجار کردستان است. او سابقه مجری‌گری در برنامه های تلویزیونی ورادیویی را در پرونده هنری خود دارد که از جمله آن ها می توان به برنامه جشن رمضان،فیتیله جمعه تعطیله و... اشاره کرد.او این گونه پاسخ گوی سوالاتمان شد.


کودکی برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
به نظرم کودکی جزو طلایی ترین دوران زندگی هر فردی است که دیگر تکرار نمی شود. بهرحال کودکی ام را هر گز فراموش نمی کنم.

اولین تصویرهای دوران کودکی؟
بازی در زمین های خاکی وفوتبال با توپ های پلاستیکی.

در کودکی تان چه چیزی را به جا گذاشتید؟
همه خاطراتم را.

خانه پدری؟
در آن جا آرامش زیادی داشتم.

سفره هایی که مادرتان می چیدند را هنوز به خاطر دارید؟
بله مگر می شود عطر غداهای مادرم را فراموش کنم.

چقدر در خانه شما پدر سالاری وجود داشت؟
تقریبا وجود داشت بهرحال زمان کودکی ما مثل امروز فرزند سالاری نبود.

اولین روزی که به عنوان مجری مقابل دوربین رفتید؟
ترس و خوشحالی.

لحظه ای که پدر شدید؟
خنده و شادی.

اولین باری که فرزندتان پدر صدایتان کرد؟
باورم نمی شد فکر می کردم اشتباه شنیدم.

با آمدن فرزندتان چه تغییر مهمی در زندگی شما ایجاد شد؟
حس مسئولیت در من دو چندان شد.

چرا اسم روژان را برای دخترتان انتخاب کردید؟
روژان اسم کردی است. ما در زبان کردی به روز,روژ می گوییم. معنای اسم دخترم روشنایی است.وقتی دخترم به دنیا آمد تصمیم گرفتیم اسم او را روژان بگذاریم و زمانی که به ثبت احوال رفتم می گفتند این اسم فرانسوی است و قبول نمی کردند. من با اصرار و همچنین مدارک ثابت کردم که این اسم در زبان کردی می باشد و معنای روشنایی دارد.

آیا روژان با شغل شما مخالفتی هم دارد؟
خیر اصلا، اتفاقا یک زمانی بود که من در مدرسه دخترم برنامه اجرا می کردم که باعث شادی بچه ها می شد، روژان خودش می گوید که به شغلی که دارم افتخار می کند. من هم به تنها فرزندم افتخار می کنم.

شما قوانین خاصی را برای تحصیلات فرزندتان مشخص می کردید؟
اصلا، من دخترم را برای انتخاب رشته مورد علاقه خود در دانشگاه آزاد گذاشته ام و می دانم که خیلی باهوش است و به آنچه که دوست دارد خواهد رسید.

بعدها چقدر فرصت سر زدن به خودتان را پیدا کردید؟
خیلی کم چون دوست داشتم وقتم را بیشتر با دخترم سپری کنم.

دوست دارید فرزندتان هم شغل شما را ادامه دهد؟
خودش دوست ندارد و در رشته دیگری ادامه تحصیل می دهد.

برای خوشبختی او چه کارهایی می کنید؟
هر کاری که در توانم باشد را حتما انجام خواهم داد.

سلامت روان خانواده تان چقدر برایتان اهمیت دارد؟
خیلی زیاد چون اگر نباشد خانواده ای هم نیست.

بدترین تنبیهی که شدید؟
یک مدت رفتن به خانه مادر بزرگم قدغن شد.

بزرگترین مشکل کودکان امروز؟
بازی های گروهی را کمتر تجربه می کنند.

چرا کودکان امروز بی خاطره شده اند؟
چون بازی های گروهی ندارند.

گردشگری چقدر در برنامه های خانوادگی تان سهم دارند؟
خیلی زیاد خوشبختانه ما عاشق سفر و تفریح در فضاهای سبز هستیم.

آخرین باری که پای درد دل فرزندتان نشستید؟
هر وقت که او بخواهد.

اگر فرزندتان خطایی مرتکب شود او را خواهد بخشید یا نه؟
بله.

به جلساتی که در مدرسه برای والدین گذاشته می شود چقدر اعتقاد دارید؟
به نظر من خوب است.

خدا را چگونه به فرزندتان معرفی کردید؟
خدا از قبل در وجود او بود.

آخرین باری که به آلبوم کودکی تان سر زدید؟
سال ها پیش.

یک پیام برای کودکان دنیا؟
بازی کنید و لذت ببرید.

داشتن یک والدین ماشینی و پر استرس چه بلایی سر کودک می آورد؟
او را می شکند.

یک پیشنهاد برای رفاقت بیشتر با کودک مان؟
تنهایشان نگذاریم.

با چه غذاهایی در کودکی مشکل داشتید؟
خورشت بامیه و آلو اسفناج.

وقتی از شما می پرسیدند می خواهید در آینده چه کاره شوید چه جوابی می دادید؟
دکتر و خلبان.

از دکتر و مریضی در کودکی چیزی به خاطر دارید؟
نه الان حضور ذهن ندارم.

چه کاری در مورد تربیت فرزندانتان انجام دادید که فکر می کنید می توانید به بقیه هم توصیه کنید؟
من همیشه سعی کرده ام چیزی را به دخترم تحمیل نکنم و او را در انتخاب هایش آزاد بگذارم و اگر راهنمایی خواست به او کمک می کنم.

چقدر درس خوان بودید؟
خیلی زیاد.

بهترین زنگ مدرسه؟
زنگ ریاضی.

چه چیزی در کودکیتان بوده که دوست دارید تکرار بشود؟
دورهمی های فامیلی در شب های عید نوروز.

مهمترین سوالی که در کودکی ذهنتان را مشغول می کرد؟
این که خانه مورچه ها کجاست و چه شکلی است.

با فرزندتان بچگی کردید؟
تا دلتان بخواهد.