۷۸۵۲۰
۴۲۰۳
۴۲۰۳

میخواستم دکتر بشم، بهاره رهنما

تقریبا کسی نیست که با بهاره رهنما و بازی هایش آشنا نباشد چون اواز ۱۷ سالگی بازیگری و اساسا بودن در دنیای هنر را تجربه کرده است و بعد از آن شروع به نوشتن کرد و وارد دنیای نویسندگی هم شد.

نی نی بان: تقریبا کسی نیست که با بهاره رهنما و بازی هایش آشنا نباشد چون اواز ۱۷ سالگی بازیگری و اساسا بودن در دنیای هنر را تجربه کرده است و بعد از آن شروع به نوشتن کرد و وارد دنیای نویسندگی هم شد اما باز هم این کارها جوابگوی انرژی و بلند پروازی های او نبود برای همین نمایش نامه نوشت و در کنار آن کارگردانی تئاتر را هم نیز تجربه کرد.

اما بیشتر از همه این ها به زن بودن و مادر بودنش افتخار می کند و تمام رویاهایش را در دخترش که حالا به سن نوجوانی رسیده می بیند. بهاره رهنما هنرمندی است که به گفته خیلی از دوستانش هیچ گاه خسته نمی شود و شور زندگی همیشه در او وجود دارد. بهاره رهنما این طور با ما و سوالاتمان همراه شد که در ادامه می خوانید.

میخواستم دکتر بشم، بهاره رهنما

کودکی برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
بیشتر خاطرات خوب آدم ها به این مقطع از زندگی بر می گردد برای من هم دوران کودکی پر از شادی و لبخند بود.

اولین تصویرهای دوران کودکی؟
بازی با عروسک ها و مداد رنگی هایم.

در کودکی تان چه چیزی را به جا گذاشتید؟
دفتر نقاشی ها و اسباب بازی هایم را.

خانه پدری؟
دوستش دارم.

سفره هایی که مادرتان می چیدند را هنوز به خاطر دارید؟
بله مادرم هنوز که هنوزه دست پخت فوق العاده ای دارد.

چقدر در خانه شما پدر سالاری وجود داشت؟
خیلی نبود بیشتر برای پدر و مادرم تربیت درست مهم بود.

اولین روزی که مقابل دوربین رفتید؟
یک حس خوب داشتم.

لحظه ای که مادر شدید؟
احساس قدرت می کردم. حس قشنگی برایم بود باور کنید لطیف ترین حس دنیا را آن زمان تجربه کردم انگار تو از طرف خدا مامور شدی که بنده ای را به دنیا بیاوری و این خودش یک نوع خلق کردن است.

اولین باری که فرزندتان مادر صدایتان کرد؟
گریه کردم.

با آمدن فرزندتان چه تغییر مهمی در زندگی شما ایجاد شد؟
طبیعتا خیلی چیزها عوض شد و شکل زندگی دیگر مثل قبل نبود.

بعدها چقدر فرصت سر زدن به خودتان را پیدا کردید؟
خدا را شکر با کمک همسر و مادرم این فرصت را پیدا می کردم.

دوست دارید فرزندتان هم شغل شما را ادامه دهد؟
من دوست دارم پریا به دنبال علاقه خودش برود او به شدت به موسیقی علاقمند است.

برای خوشبختی او چه کارهایی می کنید؟
هر کاری که بتوانم قطعا دریغ نخواهم کرد.

سلامت روان خانواده تان چقدر برایتان اهمیت دارد؟
خیلی زیاد بخصوص در شرایط فعلی سلامت روان بسیار اهمیت پیدا کرده است.

بدترین تنبیهی که شدید؟
نشدم.

بزرگترین مشکل کودکان امروز؟
بی حوصلگی.

چرا کودکان امروز بی خاطره شده اند؟
چون تقریبا داشتن این چیزها مثل نسل ما خیلی برایشان مهم نیست.

گردشگری چقدر در برنامه های خانوادگی تان سهم دارد؟
خیلی زیاد روح انسان به نفس کشیدن در هوای تازه و دیدن چیزهای جدید نیاز دارد.

آخرین باری که پای درد دل فرزندتان نشستید؟
هر وقت که او بخواهد در کنارش هستم.

اگر فرزندتان خطایی مرتکب شود او را خواهد بخشید یا نه؟
بستگی به خطایش دارد اما چون مادرم می بخشم.

به جلساتی که در مدرسه برای والدین گذاشته می شود چقدر اعتقاد دارید؟
اگر مشکلی حل شود خوب است.

خدا را چگونه به فرزندتان معرفی کردید؟
خدا در وجود او بود.

آخرین باری که به آلبوم کودکی تان سر زدید؟
یادم نیست.

یک پیام برای کودکان دنیا؟
تا می توانید کودکی کنید و قدر روزهای خوبتان را بدانید.

داشتن یک والدین ماشینی وپر استرس چه بلایی سر کودک می آورد؟
او را گیج و خسته می کند.

یک پیشنهاد برای رفاقت بیشتر با کودک مان؟
با او کودکی کنید.

با چه غذاهایی در کودکی مشکل داشتید؟
خورشت بامیه را اصلا دوست نداشتم ولی عاشق ماکارانی بودم.

وقتی از شما می پرسیدند می خواهید در آینده چه کاره شوید چه جوابی می دادید؟
دکتر یا معلم.

چقدر درس خوان بودید؟
خیلی زیاد.

بهترین زنگ مدرسه؟
انشاء.

چه چیزی در کودکیتان بوده که دوست دارید تکرار بشود؟
بازی با عروسک هایم.

مهمترین سوالی که در کودکی ذهنتان را مشغول می کرد؟
خورشید و ماه چگونه جایشان عوض می شود.

با فرزندتان بچگی کردید؟
بله خیلی زیاد.

کلا ارتباطتان با پریا چگونه است؟
بسیار ارتباط خوبی با هم داریم خواهرم سالهاست در خارج از ایران زندگی می کند و فاصله سنی ام هم با مادرم زیاد است برای همین از اول با پریا سعی کردم مثل یک دوست رفتار کنم.

فکر می کنید پریا هم این احساس نزدیکی عمیق را با شما داشته است؟
بله خیلی زیاد به نظرم هر آدمی جدای از تربیتی که می شود یک ذات هم دارد و پریا ذاتا دختر عاقل و فرزانه ای است ضمن این که مدیریت خوبی هم در انجام امور مختلف دارد بر عکس من که آدم عجولی هستم و قلبم توی مشتم است او منطقی تر است و خیلی خوب احساسات اطرافیانش را متوجه می شود حتی یادم می آید وقتی ۴،۵ساله بود در بعضی از کارها من را راهنمایی می کرد.

قشنگ ترین خاطره ای که برای پریا ساختید؟
یک بار برای او تمام بادکنک های یک بادکنک فروش را خریدم و حدود یک هفته اتاقش پر از بادکنک بود که البته یکی یکی می ترکیدن و ما از صدایش کلی وحشت می کردیم خودم وقتی بچه بودم همیشه دوست داشتم یک دنیا بادکنک داشته باشم برای همین این کار فانتزی را برای پریا انجام دادم.

خودتان چه چیزی از زندگی یتان را مدیون مادرتان هستید؟
حس کمک کردن به دیگران را وقتی بچه بودم همیشه زندگی یک نفر در خانه ما جریان داشت و مادرم سعی می کرد مشکلات خیلی از دوستان و آشنایان را حل کند.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.