علت دروغ گفتن کودکان، پنج مورد مهم
دروغگویی و راستگویی از جمله رفتارهایی هستند که کودک باید در جمع خانه و خانواده بیاموزد.
دروغگویی و راستگویی از جمله رفتارهایی هستند که کودک باید در جمع خانه و خانواده بیاموزد. اغلبِ والدین، زمانی که متوجه می شوند، کودک و یا نوجوان شان دروغ می گوید، شدیداً متاثر و معترض می شوند. کودکان خردسال (زیر سه سال) به دلیل این که هنوز قادر به تشخیص تفاوت واقعیت از خیال نیستند، نمی توانند بین راست و دروغ تفاوت گذارند. آنها از شنیدن داستان های تخیلی واقعاً لذت می برند و دوست دارند خودشان نیز با قوه تفکر و تجسم شان ماجراها و قصه های جالبی بسازند.
در واقع این کودکان هنوز نیازمند گسترش و توسعه دنیای خیالی خود هستند تا بتوانند قدرت خلاقیت و ابتکارشان را پرورش دهند. اما نکته ای که والدین و مربیان هنگام خواندن و تعریف این گونه داستان ها برای کودک باید مدنظر داشته باشند، آن است که با نهایت آرامش و بدون این که عکس العمل منفی ای از خود نشان دهند، ذهن کودک را به سوی واقعیت ها سوق دهند و به او بیاموزند که این گونه داستان ها حاصل تفکر و اندیشه نویسنده است و با آنچه در اطراف آنان می گذرد، تفاوت دارد. معمولاً دروغ پردازی های خیالی کودکان از سنین ۵ _ ۴ سالگی به بعد کاهش می یابد و کم کم قدرت تشخیص واقعیت از خیال را پیدا می کنند. اما اگر بعد از ۶ _ ۵ سالگی نیز سعی کنند با رویاسازی های ذهنی خود حقیقت را نادیده بگیرند، والدین باید درصدد رفع علت این امر باشند. برای مثال، اگر کودک ۶ ساله ای مدام از دوست خیالی خود صحبت می کند، پدر و مادر باید سعی کنند فرزندشان را با کودکان دیگر هم بازی کنند تا او نیازی به خیال پردازی های واهی نداشته باشد. معمولاً کودکان از سنین ۷ _ ۶ سالگی به بعد، تنها زمانی که دچار اضطراب، تشویش و نگرانی شدید شوند، دروغ می گویند.
از جمله رایج ترین شرایطی که منجر به دروغگویی کودک می شود، عبارتند از:
۱ _گاهی کودکان برای جلب توجه دیگران دروغ می گویند. اگر کودک احساس کند که از این طریق می تواند نظر اطرافیانش را به خود جلب کند، ممکن است مرتباً دروغ بگوید. به بیانی دیگر، زمانی که کودک نتواند با استفاده از روش های خوشایند و پسندیده، نظر سایرین را به خودش جلب کند، به دروغگویی و ریاکاری متوسل می شود.
۲_ گاهی کودکان برای این که خودشان را بهتر نشان دهند، دروغ می گویند. در این گونه شرایط، عاملی که موجب دروغگویی بچه ها می شود، فقدان اعتماد به نفس در آنان است. در حالی که کودکانی که دارای حس ارزشمند و اعتماد به نفس بالایی هستند، هیچ گاه برای بهتر نشان دادن خودشان، نیازی به دروغ گفتن حس نمی کنند.
۳_ گاهی کودکان زمانی که احساس کنند دچار مشکل شده اند، شروع به دروغگویی می کنند. در چنین مواردی، باید از ابتدا به کودک اهمیت راستگویی، صداقت و درستی را یاد داد. از طریق پی بردن به این گونه ارزش های خانوادگی_ اجتماعی است که کودک حتی اگر در شرایط بحرانی و دشوار نیز قرار گیرد، دروغ نخواهد گفت.
۴ _گاهی کودکان از ترس این که واقعیت را به والدین شان بگویند، شروع به دروغگویی می کنند. آنها تصور می کنند که چون نتوانسته اند خواسته ها و انتظارات پدر و مادرشان را برآورده سازند، لذا برای ناامید نکردن، عصبانی نکردن و ناسزا نشنیدن از آنها، دروغگویی را تنها راه حل موجود می پندارند.
۵_ دروغگویی ویژگی و صفتی است که بچه ها به راحتی از والدین خود یاد می گیرند. با کمال تعجب مشاهده می کنیم، پدری ممکن است از فرزندش بخواهد که در پاسخ به مراجعی که جلوی در منزل و یا پشت خط تلفن منتظر است که با او صحبت کند، بگوید که «به او بگو پدرم نیست.» و یا شاید مادر از فرزندش بخواهد اتفاقی که در منزل افتاده است را به پدر نگوید و… به این ترتیب کودک با دروغ و عدم صداقت آشنا می شود.
مواردی که دروغگویی اختلال و یا مشکل حادی محسوب نمی شود:
الف_ کودکان ۵ _ ۴ ساله اغلب خیال بافی و رویا پردازی را دوست دارند و شروع به داستان پردازی می کنند. این گروه از کودکان معمولاً قادر نیستند بین حقیقت و دنیای ذهنی شان تفاوت گذارند.
ب_ کودکان ۱۱ _ ۱۰ ساله و یا نوجوانان گاهی دروغ می گویند تا بتوانند به منفعتی دست یابند. مثل فرار از زیربار مسئولیت و یا نپذیرفتن اشتباه و کوتاهی خود. در این گونه موارد، والدین باید با تذکر مناسب و بجای خود، آنها را نسبت به پیامدهای رفتاری شان آگاه سازند و ارزش راستگویی، صداقت و اعتماد را به آنها بیاموزند.
پ_ گروهی از نوجوانان ۱۶ _ ۱۲ ساله کشف کرده اند که گاهی دروغگویی آنها می تواند موجب محبوبیت آنان بین اطرافیان شان شود . برای مثال، چون نمی خواهند از سوی دوستان و هم کلاسی های شان طرد شوند، شروع به دروغگویی و خیال پردازی های واهی می کنند. گروهی دیگر از نوجوانان با دروغگویی خود درصدد حفظ حریم خصوصی خود هستند و می خواهند از این طریق استقلال خود را از والدین شان نشان دهند. برای مثال، منکر تسلط پدر و مادرشان بر تصمیم گیری های شان می شوند.
مواردی که دروغگویی دلالت بر مشکلات عاطفی و احساسی کودکان دارد:
الف_ گروهی از کودکانی که تفاوت بین راستگویی و دروغگویی را می دانند، گاه داستان و ماجرای غیرواقعی را چنان شرح می دهند که برای شنونده کاملاً قابل قبول و باورکردنی است. این گروه، غالباً اعتماد به نفس پایینی دارند و از این طریق درصدد کسب جایگاهی در بین سایرین هستند.
ب_ گروهی از کودکان و نوجوانان نیز چنان در دام تکرار دروغگویی های شان می افتند که رهایی از دست آنها برای شان دشوار و غیرممکن می شود. آنها اغلب فکر می کنند که دروغ گفتن آسان ترین راه برای رو به روشدن با والدین، اعضای خانواده، آموزگاران و دوستان شان است. این گروه از بچه ها، اغلب دروغگویی را کاری زشت و ناپسند نمی دانند و از این که دیگران آنها را دروغگویانی بزرگ می شناسند، ناراحت نمی شوند.
پ_ گروهی دیگر از کودکان و نوجوانان هستند که نمی دانند با دروغگویی خود موجب رنجش اطرافیان شان می شوند.
ت_ گروهی از نوجوانان نیز با دروغگویی های مکرر خود سعی می کنند حقایق را مخفی نگه دارند. برای مثال، نوجوانی که شدیداً به مواد مخدر معتاد است، ممکن است در مقابل پرسش های دیگران که «از کجا پول آورده ای؟ مواد از کجا تهیه می کنی؟… با چه کسانی دوست هستی؟ و…. » دروغ بگویند.
مواردی که اشتباهات والدین منجر به دروغگویی کودکان می شود:
۱_ سعی کنید هرگز دروغ نگویید. متاسفانه بعضی از دروغ های جزیی والدین الگوی بدی برای فرزندان است، زیرا آنان یاد می گیرند که گاهی می توانند از گفتن حقیقت طفره روند.
۲ _ چنانچه فرزندتان کار اشتباهی انجام داد و شما متوجه خطای او شدید، با پرسش های موشکافانه و مکرر خود، او را تحت فشار قرار ندهید، زیرا او را به سوی دروغگویی سوق خواهید داد. در چنین شرایطی که مطمئن هستید او کار خطایی انجام داده است، اشتباه عملش را به او گوشزد نمایید و او را راهنمایی کنید تا دوباره مرتکب آن اشتباه نشود.
۳ _ مراقب رفتارهای خود هنگام پرسش و بازخواست از کودک باشید. اگر چهره ای عصبانی و خشمناک داشته باشید، ممکن است او از ترس پیامدهای ناخوشایند رفتار شما، مجبور به دروغگویی شود. در حالی که می توانید با چهره صمیمی و ملایم خود، او را به راستگویی تشویق کنید.
۴ _ هیچ گاه خطاهای معمولی فرزندتان را با خشم و عصبانیت شدید جواب ندهید و زمانی که او به اشتباه خود پی برده است، سعی نکنید با شرمنده کردن بیش از اندازه او رعب و وحشت بی مورد در دل کودک ایجاد کنید، زیرا او تصور خواهد کرد که اشتباهات روزانه او موجب برانگیختن شما خواهد شد و از ترس این که مبادا در آینده شما را ناراحت کند، ترجیح دهد، دروغ بگوید.
۵ _ درباره ارزش صداقت، درستی و راستی با فرزندتان صحبت کنید. به او یاد بدهید که حرف دروغ خریداری ندارد و پس از مدتی که دوستانش به دروغگویی های مکرر او پی ببرند، اعتمادشان نسبت به او سلب خواهد شد و دیگر گفته های او را باور نخواهند کرد. علاوه بر آن، کسب مجدد اعتماد آنها نیز کاری مشکل و سخت است.
۶ _ هرگز فرزندتان را دروغگو خطاب نکنید، زیرا او این صفت و برچسب را به خود خواهد گرفت و پس از مدتی با درونی ساختن این ویژگی تبدیل به یک دروغگو خواهد شد. در عوض همیشه این اطمینان و اعتماد را به او بدهید که می تواند تمام صحبت ها و نظراتش را به راحتی با شما در میان گذارد.
۷ _ دقت کنید ببینید فرزندتان در چه مواردی دروغ می گوید، شاید با شناخت بهتر فرزندتان بتوانید مشکل او را حل کنید و مانع از شدت رفتار او شوید.
۸ _ احترام به حریم خصوصی کودک و یا نوجوان گاهی می تواند مانع از دروغگویی آنان شود. والدین باید در عین آن که مراقب رفتار و اعمال فرزندشان هستند، اعتماد و صمیمیت آنها را نیز به خود جلب کنند.
•آموزش راستگویی به کودکان
بدون شک کودکان صداقت و راستگویی را از والدین خود می آموزند. آنچه پدر و مادر می گویند الگو و سرمشقی است برای فرزندان شان تا از این طریق نحوه رویارویی با مسائل و مشکلات را یاد بگیرند. زمانی که والدین و اعضای خانواده سعی می کنند هر واقعه ای را آن طور که اتفاق افتاده است، برای یکدیگر تعریف کنند، در حقیقت صداقت و راستگویی را در بین اعضای خانواده خود استوار می سازند. بدین منظور باید محیطی برای کودکان فراهم آورند که حتی اگر آنها کار اشتباهی هم انجام دهند، بتوانند آن را بدون ترس و دلهره به زبان آورند. برای موفقیت در این امر، بهتر است به جای سرزنش کودک، درصدد یافتن علت خطا و پیشامد فوق بود. یافتن و درک حقیقت، اولین گام برای آموزش راستگویی به کودکان است. بین دروغگویی و داستان پردازی تفاوت بسیار است. بچه ها با قدرت تخیل قوی شان قادرند از ماجرایی ساده، صحنه ای شگفت انگیز و خیالی بسازند تا حدی که شنونده را مسحور واقعه کنند. در این بین وظیفه والدین آن است که در عین احترام گذاشتن به تخیلات کودک او را تشویق کنند تا بین رویدادهای واقعی و آنچه که در خیال خود تجسم می کند، فرق گذارد.
در خصوص آموزش راستگویی به کودک توجه به چند نکته زیر می تواند مفید باشد:
۱_ به کودک بگویید که احساس او را درک می کنید و می دانید که کودک دوست دارد گاه آرزوهایش به حقیقت بپیوندند. برای مثال، وقتی او می گوید، «… بهترین فوتبالیست مدرسه است…» به او بگویید که می فهمید او دوست دارد که بهترین باشد.
۲ _ سعی کنید همیشه درصدد یافتن راه حل مشکل باشید و نه سرزنش و شماتت کودک.
۳ _ برای کودک توضیح دهید، زمانی که ما راست می گوییم، دیگران به ما و گفته های مان اعتماد می کنند و افکار و رفتارشان را بر پایه صحبت های ما بنا می کنند. اگر یک نفر مدام دروغ بگوید، هیچ کس حرف او را قبول نخواهد کرد و خیلی زود از جمع دوستانش طرد خواهد شد.
۴ _ زمانی که فرزندتان به رغم این که گفتن حقیقت برایش سخت و ناگوار است، راست می گوید، حمایت و توجه لازم را نسبت به این رفتار پسندیده او ابراز کنید. اغلب کودکان دوست دارند که والدین شان از این کار آنها قدردانی کنند. اگر آنها بفهمند که از طریق راستگویی می توانند توجه اطرافیان شان را جلب کنند، مطمئن بدانید که همیشه حقیقت را خواهند گفت.
۵ _ با فرزندتان روراست و یک رنگ باشید. سعی کنید هر روز چند دقیقه ای را برای گفت وگوهای دونفره اختصاص دهید. کودکان اغلب تمایل دارند آنچه که موجب ناراحتی و دلخوری آنها شده است با والدین شان در میان گذارند. برای مثال، وقتی او از درس ریاضی نمره پایینی می گیرد، سعی کنید بدون آن که او را مورد شماتت و سرزنش قرار دهید، احساسات و گفته های او را بپذیرید و این امکان را برای او به وجود آورید که اگر بار دیگر قصد داشت مشکلش را در کمال صداقت با شما در میان گذارد، بدون کمترین ناراحتی این کار را انجام دهد.
۶ _ روش دیگر برای تشویق کودک به راستگویی آن است که علاقه و اعتماد خودتان را به او نشان دهید. با توجه نشان دادن نسبت به کارها، فعالیت ها و برنامه های روزانه کودک و پرس وجو درباره آنچه برای او اهمیت دارد، به راحتی می توانید به نقطه ضعف ها و کمبودهای او پی ببرید.
۷ _ هیچ گاه کودک را برای «راست گفتن» تهدید نکنید، زیرا او را مجبور می کنید که گاهی راست نگوید. هدف ما این است که بچه ها به حقیقت احترام بگذارند، نه آن که از ترس تهدیدهای ما راست بگویند.
در واقع این کودکان هنوز نیازمند گسترش و توسعه دنیای خیالی خود هستند تا بتوانند قدرت خلاقیت و ابتکارشان را پرورش دهند. اما نکته ای که والدین و مربیان هنگام خواندن و تعریف این گونه داستان ها برای کودک باید مدنظر داشته باشند، آن است که با نهایت آرامش و بدون این که عکس العمل منفی ای از خود نشان دهند، ذهن کودک را به سوی واقعیت ها سوق دهند و به او بیاموزند که این گونه داستان ها حاصل تفکر و اندیشه نویسنده است و با آنچه در اطراف آنان می گذرد، تفاوت دارد. معمولاً دروغ پردازی های خیالی کودکان از سنین ۵ _ ۴ سالگی به بعد کاهش می یابد و کم کم قدرت تشخیص واقعیت از خیال را پیدا می کنند. اما اگر بعد از ۶ _ ۵ سالگی نیز سعی کنند با رویاسازی های ذهنی خود حقیقت را نادیده بگیرند، والدین باید درصدد رفع علت این امر باشند. برای مثال، اگر کودک ۶ ساله ای مدام از دوست خیالی خود صحبت می کند، پدر و مادر باید سعی کنند فرزندشان را با کودکان دیگر هم بازی کنند تا او نیازی به خیال پردازی های واهی نداشته باشد. معمولاً کودکان از سنین ۷ _ ۶ سالگی به بعد، تنها زمانی که دچار اضطراب، تشویش و نگرانی شدید شوند، دروغ می گویند.
از جمله رایج ترین شرایطی که منجر به دروغگویی کودک می شود، عبارتند از:
۱ _گاهی کودکان برای جلب توجه دیگران دروغ می گویند. اگر کودک احساس کند که از این طریق می تواند نظر اطرافیانش را به خود جلب کند، ممکن است مرتباً دروغ بگوید. به بیانی دیگر، زمانی که کودک نتواند با استفاده از روش های خوشایند و پسندیده، نظر سایرین را به خودش جلب کند، به دروغگویی و ریاکاری متوسل می شود.
۲_ گاهی کودکان برای این که خودشان را بهتر نشان دهند، دروغ می گویند. در این گونه شرایط، عاملی که موجب دروغگویی بچه ها می شود، فقدان اعتماد به نفس در آنان است. در حالی که کودکانی که دارای حس ارزشمند و اعتماد به نفس بالایی هستند، هیچ گاه برای بهتر نشان دادن خودشان، نیازی به دروغ گفتن حس نمی کنند.
۳_ گاهی کودکان زمانی که احساس کنند دچار مشکل شده اند، شروع به دروغگویی می کنند. در چنین مواردی، باید از ابتدا به کودک اهمیت راستگویی، صداقت و درستی را یاد داد. از طریق پی بردن به این گونه ارزش های خانوادگی_ اجتماعی است که کودک حتی اگر در شرایط بحرانی و دشوار نیز قرار گیرد، دروغ نخواهد گفت.
۴ _گاهی کودکان از ترس این که واقعیت را به والدین شان بگویند، شروع به دروغگویی می کنند. آنها تصور می کنند که چون نتوانسته اند خواسته ها و انتظارات پدر و مادرشان را برآورده سازند، لذا برای ناامید نکردن، عصبانی نکردن و ناسزا نشنیدن از آنها، دروغگویی را تنها راه حل موجود می پندارند.
۵_ دروغگویی ویژگی و صفتی است که بچه ها به راحتی از والدین خود یاد می گیرند. با کمال تعجب مشاهده می کنیم، پدری ممکن است از فرزندش بخواهد که در پاسخ به مراجعی که جلوی در منزل و یا پشت خط تلفن منتظر است که با او صحبت کند، بگوید که «به او بگو پدرم نیست.» و یا شاید مادر از فرزندش بخواهد اتفاقی که در منزل افتاده است را به پدر نگوید و… به این ترتیب کودک با دروغ و عدم صداقت آشنا می شود.
مواردی که دروغگویی اختلال و یا مشکل حادی محسوب نمی شود:
الف_ کودکان ۵ _ ۴ ساله اغلب خیال بافی و رویا پردازی را دوست دارند و شروع به داستان پردازی می کنند. این گروه از کودکان معمولاً قادر نیستند بین حقیقت و دنیای ذهنی شان تفاوت گذارند.
ب_ کودکان ۱۱ _ ۱۰ ساله و یا نوجوانان گاهی دروغ می گویند تا بتوانند به منفعتی دست یابند. مثل فرار از زیربار مسئولیت و یا نپذیرفتن اشتباه و کوتاهی خود. در این گونه موارد، والدین باید با تذکر مناسب و بجای خود، آنها را نسبت به پیامدهای رفتاری شان آگاه سازند و ارزش راستگویی، صداقت و اعتماد را به آنها بیاموزند.
پ_ گروهی از نوجوانان ۱۶ _ ۱۲ ساله کشف کرده اند که گاهی دروغگویی آنها می تواند موجب محبوبیت آنان بین اطرافیان شان شود . برای مثال، چون نمی خواهند از سوی دوستان و هم کلاسی های شان طرد شوند، شروع به دروغگویی و خیال پردازی های واهی می کنند. گروهی دیگر از نوجوانان با دروغگویی خود درصدد حفظ حریم خصوصی خود هستند و می خواهند از این طریق استقلال خود را از والدین شان نشان دهند. برای مثال، منکر تسلط پدر و مادرشان بر تصمیم گیری های شان می شوند.
مواردی که دروغگویی دلالت بر مشکلات عاطفی و احساسی کودکان دارد:
الف_ گروهی از کودکانی که تفاوت بین راستگویی و دروغگویی را می دانند، گاه داستان و ماجرای غیرواقعی را چنان شرح می دهند که برای شنونده کاملاً قابل قبول و باورکردنی است. این گروه، غالباً اعتماد به نفس پایینی دارند و از این طریق درصدد کسب جایگاهی در بین سایرین هستند.
ب_ گروهی از کودکان و نوجوانان نیز چنان در دام تکرار دروغگویی های شان می افتند که رهایی از دست آنها برای شان دشوار و غیرممکن می شود. آنها اغلب فکر می کنند که دروغ گفتن آسان ترین راه برای رو به روشدن با والدین، اعضای خانواده، آموزگاران و دوستان شان است. این گروه از بچه ها، اغلب دروغگویی را کاری زشت و ناپسند نمی دانند و از این که دیگران آنها را دروغگویانی بزرگ می شناسند، ناراحت نمی شوند.
پ_ گروهی دیگر از کودکان و نوجوانان هستند که نمی دانند با دروغگویی خود موجب رنجش اطرافیان شان می شوند.
ت_ گروهی از نوجوانان نیز با دروغگویی های مکرر خود سعی می کنند حقایق را مخفی نگه دارند. برای مثال، نوجوانی که شدیداً به مواد مخدر معتاد است، ممکن است در مقابل پرسش های دیگران که «از کجا پول آورده ای؟ مواد از کجا تهیه می کنی؟… با چه کسانی دوست هستی؟ و…. » دروغ بگویند.
مواردی که اشتباهات والدین منجر به دروغگویی کودکان می شود:
۱_ سعی کنید هرگز دروغ نگویید. متاسفانه بعضی از دروغ های جزیی والدین الگوی بدی برای فرزندان است، زیرا آنان یاد می گیرند که گاهی می توانند از گفتن حقیقت طفره روند.
۲ _ چنانچه فرزندتان کار اشتباهی انجام داد و شما متوجه خطای او شدید، با پرسش های موشکافانه و مکرر خود، او را تحت فشار قرار ندهید، زیرا او را به سوی دروغگویی سوق خواهید داد. در چنین شرایطی که مطمئن هستید او کار خطایی انجام داده است، اشتباه عملش را به او گوشزد نمایید و او را راهنمایی کنید تا دوباره مرتکب آن اشتباه نشود.
۳ _ مراقب رفتارهای خود هنگام پرسش و بازخواست از کودک باشید. اگر چهره ای عصبانی و خشمناک داشته باشید، ممکن است او از ترس پیامدهای ناخوشایند رفتار شما، مجبور به دروغگویی شود. در حالی که می توانید با چهره صمیمی و ملایم خود، او را به راستگویی تشویق کنید.
۴ _ هیچ گاه خطاهای معمولی فرزندتان را با خشم و عصبانیت شدید جواب ندهید و زمانی که او به اشتباه خود پی برده است، سعی نکنید با شرمنده کردن بیش از اندازه او رعب و وحشت بی مورد در دل کودک ایجاد کنید، زیرا او تصور خواهد کرد که اشتباهات روزانه او موجب برانگیختن شما خواهد شد و از ترس این که مبادا در آینده شما را ناراحت کند، ترجیح دهد، دروغ بگوید.
۵ _ درباره ارزش صداقت، درستی و راستی با فرزندتان صحبت کنید. به او یاد بدهید که حرف دروغ خریداری ندارد و پس از مدتی که دوستانش به دروغگویی های مکرر او پی ببرند، اعتمادشان نسبت به او سلب خواهد شد و دیگر گفته های او را باور نخواهند کرد. علاوه بر آن، کسب مجدد اعتماد آنها نیز کاری مشکل و سخت است.
۶ _ هرگز فرزندتان را دروغگو خطاب نکنید، زیرا او این صفت و برچسب را به خود خواهد گرفت و پس از مدتی با درونی ساختن این ویژگی تبدیل به یک دروغگو خواهد شد. در عوض همیشه این اطمینان و اعتماد را به او بدهید که می تواند تمام صحبت ها و نظراتش را به راحتی با شما در میان گذارد.
۷ _ دقت کنید ببینید فرزندتان در چه مواردی دروغ می گوید، شاید با شناخت بهتر فرزندتان بتوانید مشکل او را حل کنید و مانع از شدت رفتار او شوید.
۸ _ احترام به حریم خصوصی کودک و یا نوجوان گاهی می تواند مانع از دروغگویی آنان شود. والدین باید در عین آن که مراقب رفتار و اعمال فرزندشان هستند، اعتماد و صمیمیت آنها را نیز به خود جلب کنند.
•آموزش راستگویی به کودکان
بدون شک کودکان صداقت و راستگویی را از والدین خود می آموزند. آنچه پدر و مادر می گویند الگو و سرمشقی است برای فرزندان شان تا از این طریق نحوه رویارویی با مسائل و مشکلات را یاد بگیرند. زمانی که والدین و اعضای خانواده سعی می کنند هر واقعه ای را آن طور که اتفاق افتاده است، برای یکدیگر تعریف کنند، در حقیقت صداقت و راستگویی را در بین اعضای خانواده خود استوار می سازند. بدین منظور باید محیطی برای کودکان فراهم آورند که حتی اگر آنها کار اشتباهی هم انجام دهند، بتوانند آن را بدون ترس و دلهره به زبان آورند. برای موفقیت در این امر، بهتر است به جای سرزنش کودک، درصدد یافتن علت خطا و پیشامد فوق بود. یافتن و درک حقیقت، اولین گام برای آموزش راستگویی به کودکان است. بین دروغگویی و داستان پردازی تفاوت بسیار است. بچه ها با قدرت تخیل قوی شان قادرند از ماجرایی ساده، صحنه ای شگفت انگیز و خیالی بسازند تا حدی که شنونده را مسحور واقعه کنند. در این بین وظیفه والدین آن است که در عین احترام گذاشتن به تخیلات کودک او را تشویق کنند تا بین رویدادهای واقعی و آنچه که در خیال خود تجسم می کند، فرق گذارد.
در خصوص آموزش راستگویی به کودک توجه به چند نکته زیر می تواند مفید باشد:
۱_ به کودک بگویید که احساس او را درک می کنید و می دانید که کودک دوست دارد گاه آرزوهایش به حقیقت بپیوندند. برای مثال، وقتی او می گوید، «… بهترین فوتبالیست مدرسه است…» به او بگویید که می فهمید او دوست دارد که بهترین باشد.
۲ _ سعی کنید همیشه درصدد یافتن راه حل مشکل باشید و نه سرزنش و شماتت کودک.
۳ _ برای کودک توضیح دهید، زمانی که ما راست می گوییم، دیگران به ما و گفته های مان اعتماد می کنند و افکار و رفتارشان را بر پایه صحبت های ما بنا می کنند. اگر یک نفر مدام دروغ بگوید، هیچ کس حرف او را قبول نخواهد کرد و خیلی زود از جمع دوستانش طرد خواهد شد.
۴ _ زمانی که فرزندتان به رغم این که گفتن حقیقت برایش سخت و ناگوار است، راست می گوید، حمایت و توجه لازم را نسبت به این رفتار پسندیده او ابراز کنید. اغلب کودکان دوست دارند که والدین شان از این کار آنها قدردانی کنند. اگر آنها بفهمند که از طریق راستگویی می توانند توجه اطرافیان شان را جلب کنند، مطمئن بدانید که همیشه حقیقت را خواهند گفت.
۵ _ با فرزندتان روراست و یک رنگ باشید. سعی کنید هر روز چند دقیقه ای را برای گفت وگوهای دونفره اختصاص دهید. کودکان اغلب تمایل دارند آنچه که موجب ناراحتی و دلخوری آنها شده است با والدین شان در میان گذارند. برای مثال، وقتی او از درس ریاضی نمره پایینی می گیرد، سعی کنید بدون آن که او را مورد شماتت و سرزنش قرار دهید، احساسات و گفته های او را بپذیرید و این امکان را برای او به وجود آورید که اگر بار دیگر قصد داشت مشکلش را در کمال صداقت با شما در میان گذارد، بدون کمترین ناراحتی این کار را انجام دهد.
۶ _ روش دیگر برای تشویق کودک به راستگویی آن است که علاقه و اعتماد خودتان را به او نشان دهید. با توجه نشان دادن نسبت به کارها، فعالیت ها و برنامه های روزانه کودک و پرس وجو درباره آنچه برای او اهمیت دارد، به راحتی می توانید به نقطه ضعف ها و کمبودهای او پی ببرید.
۷ _ هیچ گاه کودک را برای «راست گفتن» تهدید نکنید، زیرا او را مجبور می کنید که گاهی راست نگوید. هدف ما این است که بچه ها به حقیقت احترام بگذارند، نه آن که از ترس تهدیدهای ما راست بگویند.
منبع:
روزنامه شرق
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼