بارداری دوم، چند نکته جالب
کمخوابی و بیخوابی این بار سختتر از بارداری نخست است، به خصوص اینکه این روزها شاید مجبور باشید همراه با کودک خردسالتان از خانه خارج شده و او را تا مدرسه یا مهد همراهی کنید.
با نزدیک شدن زمان به دنیا آمدن نوزاد دوم حالات روحی و روانی خاصی در مادر باردار ایجاد میشود. این حالات روانی از آن جهت خاص است چون بسیاری از آنها در حین بارداری نخست تجربه نشده بودند. خواندن تجربیات مادرانی که چنین روزهایی را سپری کردهاند نه تنها خالی از لطف نیست بلکه به زنان دیگر گذراندن هرچه بهتر این روزها کمک زیادی میکند.
در دوره حاملگی دوم، هر مرحلهای از بارداری را که سپری میکنید، هر ماهی را که پشت سر میگذارید، تحت تأثیر فشارهای روانی قرار میگیرید گویی این آخرین باری است که بارداری را تجربه میکنید. همه چیز برایتان تاحدودی سخت به نظر میرسد. یاد میگیرید که چگونه با همکاری و مشارکت همسرتان یک «تیم» تشکیل دهید. این بار از تجربیات بارداری اول به خوبی استفاده میکنید. ساعت ۷ صبح دیگر برای شما «صبح زود» نخواهد بود، شاید مجبور باشید که زودتر از خواب برخیزید.
کمخوابی و بیخوابی این بار سختتر از بارداری نخست است، به خصوص اینکه این روزها شاید مجبور باشید همراه با کودک خردسالتان از خانه خارج شده و او را تا مدرسه یا مهد همراهی کنید. احساس میکنید که زندگی تان دچار نوعی هرج و مرج شده است. از آن گذشته روزها سریعتر از زمان بارداری نخست میگذرد و انگار زمان کافی برای انجام کارهای مورد نظرتان ندارید. برخی مواقع آنقدر گیج و سردرگم میشوید که میخواهید به گوشهای رفته و گریه کنید. در این لحظات انگار حتی دو دست هم برای انجام کارهای روزمره کافی نیستند.
این روزها تجسم جذابی در ذهنتان دارید: بازی و شیطنتهای دوست داشتنی دو کودکتان. چنین تصوراتی آرامش بیشتری نصیبتان کرده و کمک میکند تا این روزها را راحتر تر سپری کنید. قرار نیست از عشق و محبتی که به فرزند اول داشتهاید کم شود، بلکه حتی بر شدت آن افزوده شده و به این فکر میکنید که به دو فرزد دلبندتان را به یک میزان عشق بورزید. این بار با جسارت بیشتری به دنبال انجام کارهای مختلف در حین بارداری میروید. دیگر آن ترس بارداری اول را ندارید. تجربه همواره بهترین یاری رسان است. به نوعی دارای اعتماد به نفس خود ساخته میشوید.
نباید از هم اکنون خود را فرد شماره یک در دنیای نوزاد در راهتان بدانید. یادتان باشد خواهر (یا برادر کوچکش) به اندازه خود شما برای به دنیا آمدن او لحظه شماری میکند و از زمانی که سر از این دنیا درآورد او هم پابه پای شما چشم به نوزاد تازه به دنیا آمده خواهد داشت. در این روزها کارها به طرز معجزه آسایی انجام میشود حال آنکه حتی فکرش را هم نمیکنید که بتوانید بخشی از کارهای عقب افتاده را انجام دهید. از همسرتان تشکر کنید. وقتی فرزند دوم به دنیا آمد و شما خانواده تان را با شکل و شمایل جدیدش دیدید، تمام خستگیها، رنجها و کمخوابی های بارداری دوم را از یاد میبرید. همه خوشحال هستند و شما هم از این خوشحالی به خود میبالید.
در دوره حاملگی دوم، هر مرحلهای از بارداری را که سپری میکنید، هر ماهی را که پشت سر میگذارید، تحت تأثیر فشارهای روانی قرار میگیرید گویی این آخرین باری است که بارداری را تجربه میکنید. همه چیز برایتان تاحدودی سخت به نظر میرسد. یاد میگیرید که چگونه با همکاری و مشارکت همسرتان یک «تیم» تشکیل دهید. این بار از تجربیات بارداری اول به خوبی استفاده میکنید. ساعت ۷ صبح دیگر برای شما «صبح زود» نخواهد بود، شاید مجبور باشید که زودتر از خواب برخیزید.
کمخوابی و بیخوابی این بار سختتر از بارداری نخست است، به خصوص اینکه این روزها شاید مجبور باشید همراه با کودک خردسالتان از خانه خارج شده و او را تا مدرسه یا مهد همراهی کنید. احساس میکنید که زندگی تان دچار نوعی هرج و مرج شده است. از آن گذشته روزها سریعتر از زمان بارداری نخست میگذرد و انگار زمان کافی برای انجام کارهای مورد نظرتان ندارید. برخی مواقع آنقدر گیج و سردرگم میشوید که میخواهید به گوشهای رفته و گریه کنید. در این لحظات انگار حتی دو دست هم برای انجام کارهای روزمره کافی نیستند.
این روزها تجسم جذابی در ذهنتان دارید: بازی و شیطنتهای دوست داشتنی دو کودکتان. چنین تصوراتی آرامش بیشتری نصیبتان کرده و کمک میکند تا این روزها را راحتر تر سپری کنید. قرار نیست از عشق و محبتی که به فرزند اول داشتهاید کم شود، بلکه حتی بر شدت آن افزوده شده و به این فکر میکنید که به دو فرزد دلبندتان را به یک میزان عشق بورزید. این بار با جسارت بیشتری به دنبال انجام کارهای مختلف در حین بارداری میروید. دیگر آن ترس بارداری اول را ندارید. تجربه همواره بهترین یاری رسان است. به نوعی دارای اعتماد به نفس خود ساخته میشوید.
نباید از هم اکنون خود را فرد شماره یک در دنیای نوزاد در راهتان بدانید. یادتان باشد خواهر (یا برادر کوچکش) به اندازه خود شما برای به دنیا آمدن او لحظه شماری میکند و از زمانی که سر از این دنیا درآورد او هم پابه پای شما چشم به نوزاد تازه به دنیا آمده خواهد داشت. در این روزها کارها به طرز معجزه آسایی انجام میشود حال آنکه حتی فکرش را هم نمیکنید که بتوانید بخشی از کارهای عقب افتاده را انجام دهید. از همسرتان تشکر کنید. وقتی فرزند دوم به دنیا آمد و شما خانواده تان را با شکل و شمایل جدیدش دیدید، تمام خستگیها، رنجها و کمخوابی های بارداری دوم را از یاد میبرید. همه خوشحال هستند و شما هم از این خوشحالی به خود میبالید.
منبع:
نی نی سایت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼