به گزارش نی نی بان ، وابستگی عاطفی یکی از چالشهای رایجی است که بسیاری از افراد در روابط خود با آن مواجه میشوند. این وضعیت میتواند ناشی از ترس از تنها بودن، فقدان اعتماد به نفس یا تجارب منفی گذشته باشد. اما خبر خوب این است که با استفاده از روشهای درمانی موثر، میتوان به تدریج این وابستگی را کاهش داد و به یک زندگی سالمتر و متعادلتر دست یافت.
در این مقاله، به بررسی موثرترین روشها و تکنیکها برای درمان وابستگی عاطفی خواهیم پرداخت تا شما بتوانید گامهای مؤثری برای بهبود روابط خود بردارید.
موثرترین روش های درمانی برای وابستگی عاطفی
مؤثرترین درمانها برای وابستگی عاطفی تقریباً همیشه بر جنبههای مرتبط با دلبستگی تمرکز دارند. به نظر می رسد نحوه پیوند در یک رابطه با نیازهای عاطفی و چگونگی آن پویایی های عاطفی اولیه با مراقبان ما در دوران کودکی مرتبط است.
غلبه بر وابستگی ناسالم نیاز به کار عمیق دارد. در واقع، معمول است که سایر مشکلات اساسی نیز در پشت این وضعیت پنهان شوند. به عنوان مثال، اختلال شخصیت وابسته (DPD) و سایر اختلالات اضطرابی.
تشخیص موفقیت آمیز، امکان شناسایی بهترین درمان های موجود را برای رفع نیازهای کسانی که درخواست کمک تخصصی دارند، می دهد.
اگر شادی شما منحصراً به کارهایی که همسرتان انجام می دهد یا نمی دهد بستگی دارد، رنج مداوم را تجربه خواهید کرد.
موثرترین درمان برای وابستگی عاطفی
در یک رابطه شاد، بستری اساسی و سالم از وابستگی عاطفی وجود خواهد داشت. در واقع، اخیراً، ایده رهایی از وابستگیها و وابستگیها برای شاد بودن در روابطمان بسیار رایج شده است.
با این حال، این ایده شکلی از فردگرایی را نشان می دهد که منطقی نیست.
ما موجوداتی احساسی هستیم که به اطرافیان مان مرتبط و وابسته ایم. بنابراین، احساس وابستگی خاص به افرادی که دوست شان داریم کاملاً قابل درک است.
این وابستگی زمانی مشکل ساز می شود که یکی از شرکا منحصراً به کس دیگری غیر از شریک عاطفی اش جذب شود.
فرسودگی روانی زمانی ظاهر می شود که یکی از عزیزان به عنوان تنها منبع شادی در نظر گرفته می شود. اینجاست که هویت زیر سوال می رود، عزت نفس چند پاره می شود، شادی از بین می رود و رابطه خفقان آور می شود.
در این شرایط چه می توان کرد؟ کدام راهبردهای درمانی مناسب ترین هستند؟
وابستگی عاطفی بر مردان و زنان به طور مساوی تأثیر می گذارد. این الگویی است که اگر درمان نشود، دائماً تکرار می شود.
وابستگی عاطفی چیست؟
وابستگی عاطفی زمانی رخ میدهد که یک شخص به شدت به دیگران برای حمایت و تأیید عاطفی وابسته باشد. این میتواند منجر به روابط ناسالمی شود که در آن فرد نسبت به تنهایی احساس اضطراب میکند یا به طور بیش از حد به شخص دیگری وابسته است.
رویکرد مبتنی بر Attachment یا وابستگی
رویکرد مبتنی بروابستگی یک روش درمانی است که برای کمک به افراد در درک بهتر وابستگیهای عاطفیشان استفاده میشود.
این رویکرد بر این تمرکز دارد که چگونه تجربیات گذشته، به ویژه آنهایی که مربوط به دلبستگی اند (مانند روابط دوران کودکی با والدین)، بر روابط کنونی تأثیر میگذارند.
چرا این رویکرد مؤثر است؟
این رویکرد مؤثر است زیرا به افراد کمک میکند:
شناسایی آسیبها: تشخیص دهند که آیا تجربیات آسیبزای گذشتهای وجود دارد که بر احساسات و رفتارهای کنونیشان تأثیر میگذارد.
درک نیازهای عاطفی: یاد بگیرند که واقعاً چه نیازهایی از نظر عاطفی از روابط دارند.
درک روابط: بینش بیشتری درباره اینکه چگونه روابط را درک و در آنها شرکت میکنند، پیدا کنند.
مرحله اول: ارزیابی سبک Attachment
استراتژیهای درمانی
در اینجا برخی از استراتژیهای استفاده شده در درمان برای درمان وابستگی عاطفی آورده شده است:
1. درمان متمرکز بر احساسات: این روش به افراد کمک میکند تا ارتباطات عاطفی سالم و بالغتری با دیگران برقرار کنند. این رویکرد آنها را تشویق میکند تا احساسات خود را ابراز کرده و پیوندهای قویتری بسازند.
2. کار بر روی دفاعها: این استراتژی شامل کمک به افراد برای درک افکار و باورهای ذهنی شان است که منجر به الگوهای ناسالم در روابط میشود. با پرداختن به این دفاعها، آنها میتوانند نحوه ارتباط خود با دیگران را تغییر دهند.
3. درمان مبتنی بر ذهنخوانی (MBT): این رویکرد به افراد آموزش میدهد که افکار و احساسات خود و همچنین دیگران را درک کنند. این کمک میکند تا آنها بهتر احساسات خود را مدیریت کنند و رفتارهایشان را در روابط بهبود بخشند.
به طور خلاصه، رویکرد مبتنی بر Attachment یک روش درمانی است که به افراد کمک میکند تا وابستگی عاطفی را درک کرده و بر آن غلبه کنند.
این کار با بررسی سبکهای وابستگی، پرداختن به آسیبهای گذشته و یادگیری روشهای سالمتر برای ارتباط با دیگران انجام میشود.
از طریق استراتژیهای مختلف درمانی، افراد میتوانند روابط مستقل و رضایتبخشتری ایجاد کنند.
اکنون بیایید به مطالب ذکر شده در بالا کمی جزئی تر نگاهی بیاندازیم.
روش های درمانی موثر در وابستگی عاطفی کدام است؟
1. درمان مبتنی بر دلبستگی
یکی از موثرترین درمانها برای وابستگی عاطفی، رویکرد مبتنی بر دلبستگی است. که در بالا به طور کلی بدان پرداختیم.
این مدلی است که در حال حاضر نتایج موفقیت آمیزی در محیط های درمانی ایجاد می کند. دلیل این امر این است که به فرد امکان می دهد به جنبه هایی مانند وجود احتمالی تروما، نیازهای عاطفی و نحوه درک روابط پی ببرند و روی آنها کار کنند.
اولین قدم در این درمان، ارزیابی نوع دلبستگی است. این ارزیابی ها در مطالعات دانشگاه کپنهاگ (دانمارک) در دسترس هستند.
برای درمان وابستگی عاطفی از راهبردهای درمانی زیر استفاده می شود:
درمان متمرکز بر هیجان به فرد کمک می کند تا پیوندهای عاطفی بالغی ایجاد کند.
کار بر روی دفاعیات به آنها کمک می کند تا با روایت های درونی خود ارتباط برقرار کنند، ریشه ها و عللی را که باعث ایجاد الگوهای ناکارآمد و ناخوشایند روابط می شوند.
درمان مبتنی بر ذهنیت (MBT) به آنها اجازه می دهد تا خود و دیگران را بهتر درک کنند.
علاوه بر این، به آنها کمک می کند تا احساسات و رفتارهای خود را با آگاهی از نحوه عملکرد ذهن خود تنظیم کنند.
ایجاد پیوندها بر اساس یک دلبستگی ایمن، روابط سالم تری را بر اساس اعتماد تقویت می کند. علاوه بر این، فرد توانایی بیشتری در مدیریت مسائل عاطفی پیدا می کند.
2. درمان الگوی عاطفی
یک رویکرد جامع است که ترکیبی از درمان شناختی-رفتاری، درمان گشتالت و روانتحلیلی را شامل میشود.
این روش به شناسایی و درک الگوهای فکری و عاطفی ناسازگار کمک میکند. این مدل توسط روانشناس جفری یانگ در اواسط دهه 1980 توسعه یافته و امروزه به عنوان یکی از درمانهای مؤثر برای وابستگی عاطفی شناخته میشود.
امروزه، این یک درمان به طور گسترده پذیرفته شده است.
مجله بین المللی شناخت درمانی، مفید بودن این درمان را در مدیریت احساسات متضاد که بسیاری از مشکلات روزمره را حفظ می کنند، برجسته می کند.
اصول و مراحل درمان:
1. افزایش خودآگاهی عاطفی: بیماران یاد میگیرند تا احساسات و واکنشهای عاطفی خود را بهتر درک کنند.
2. غیرفعال کردن رفتارهای مخرب: این درمان به افراد کمک میکند تا رفتارهای خود تخریبگرانه در روابط را شناسایی و متوقف کنند.
3. توسعه خودرحمی و اعتباربخشی به خود: بیماران مهارتهایی را برای احترام به خود و تأمین نیازهای عاطفی خود یاد میگیرند.
4. مدیریت نیازهای عاطفی: افراد یاد میگیرند که چگونه نیازهای عاطفی خود را به طور مستقل برآورده کنند و بر روی خودشان تمرکز کنند.
5. درمان اختلال شخصیت وابسته (DPD): این روش به درمان اختلال شخصیت وابسته کمک میکند و مسئولیتپذیری و استقلال فرد را افزایش میدهد.
6. شناسایی الگوهای فکری از کودکی: بیماران قادر خواهند بود تا الگوهای فکری غیرکاربردی که از دوران کودکی به ارث بردهاند و مانع از ایجاد روابط سالم میشوند را شناسایی کنند.
7. تغییر نگرش نسبت به روابط: افراد متوجه میشوند که نمیتوانند تمام نیازهای عاطفی خود را به شریک زندگیشان واگذار کنند و باید برای حفظ سلامت عاطفی، الگوهای فکری ناکارآمد خود را غیرفعال کرده و آنها را با الگوهای توانمندساز جایگزین کنند.
تاثیرات مثبت این شیوه درمان
خودآگاهی عاطفی را بهبود می بخشد.
رفتارهای رابطه ای خود ویرانگر را خاموش می کند.
به فرد کمک می کند تا مهارت های خود شفقت گری و تأیید و پذیرش خود را توسعه دهد.
به آنها کمک می کند تا نیازهای عاطفی خود را ارضا کنند.
اختلال شخصیت وابسته (DPD) را درمان می کند.
مسئولیت و استقلال فرد را افزایش می دهد.
تشخیص طرحواره های فکری به ارث رسیده از دوران کودکی که ایجاد روابط سالم را برای آنها دشوار می کند، ممکن می سازد.
به آنها اجازه می دهد بفهمند که نمی توان یک رابطه را بر این اساس قرار داد که شریک زندگی شان تمام نیازهای آنها را برآورده کند.
آنها یاد می گیرند که برای داشتن سلامت عاطفی خوب، باید طرحواره های ذهنی ناکارآمد خود را غیرفعال کنند و انواع توانمندساز را جایگزین آن کنند. به عنوان مثال “من مسئول خودم هستم، بنابراین مطمئن می شوم که خودم را تایید می کنم و از خودم مراقبت می کنم”.
3. درمان شناختی-رفتاری (CBT)
آناتومی وابستگی عاطفی در پایه های خود علائم متعدد و مشکلات همراه را پنهان می کند. تحقیقات دانشگاه ایافیت (کلمبیا) نشان میدهد که بسیاری از بیماران با این الگوی رابطهای مثلاً اضطراب، افسردگی و رفتار تکانشی از خود نشان میدهند.
یکی از روشهای مؤثر در درمان وابستگی عاطفی است. این روش بر این اصل استوار است که افکار، احساسات و رفتارها به طور متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند و تغییر در یکی از این عناصر میتواند به تغییر در دیگران منجر شود.
این منجر به یکی دیگر از مؤثرترین درمانها برای وابستگی عاطفی میشود: درمان شناختی رفتاری.
بنا بر این تحقیق که در مجله Frontiers in Psychology منتشر شده است این روش درمانی رایج ترین تکنیک استاندارد طلایی برای درمان بسیاری از مشکلات و اختلالات روانی است. همچنین این مدل بیشترین تایید علمی دارد.
اصول پایه CBT
1. شناسایی افکار منفی: CBT به افراد کمک میکند تا افکار منفی و غیرمنطقی خود را شناسایی کنند. این افکار معمولاً شامل نگرانیهای مداوم درباره روابط و ترس از تنهایی هستند.
2. چالشکشی افکار: پس از شناسایی این افکار، افراد آموزش میبینند که چگونه این افکار را به چالش بکشند و آنها را با افکار مثبت و منطقی جایگزین کنند. این فرآیند به کاهش اضطراب و بهبود احساسات کمک میکند.
3. تغییر رفتار: CBT همچنین بر تغییر رفتارهای ناسالم تمرکز دارد. افراد یاد میگیرند که چگونه رفتارهای خود را در روابط تغییر دهند تا روابط سالمتری برقرار کنند.
مراحل درمانی در CBT
1. ارزیابی وضعیت کنونی: در ابتدا، درمانگر و بیمار با هم کار میکنند تا وضعیت کنونی بیمار را ارزیابی کنند و الگوهای رفتاری و فکری مرتبط با وابستگی عاطفی را شناسایی کنند.
2. تنظیم اهداف درمانی: در این مرحله، اهداف مشخصی برای درمان تعیین میشود که میتواند شامل کاهش اضطراب، افزایش استقلال عاطفی و بهبود روابط باشد.
3. آموزش مهارتها: درمانگر به بیمار مهارتهای جدیدی مانند حل مسئله، مدیریت استرس و مهارتهای ارتباطی را آموزش میدهد. این مهارتها به فرد کمک میکند تا بهتر با چالشهای عاطفی و اجتماعی روبرو شود.
4. تمرینهای عملی: بیماران تشویق میشوند تا در زندگی روزمره خود تمرینهایی انجام دهند که به تقویت استقلال عاطفی و کاهش وابستگی کمک کند. این تمرینها میتوانند شامل قرار ملاقات با دوستان، شرکت در فعالیتهای جدید یا تمرین تکنیکهای آرامشبخش باشند.
5. ارزیابی پیشرفت: در نهایت، پیشرفت بیمار به طور منظم ارزیابی میشود تا اطمینان حاصل شود که اهداف درمانی محقق شدهاند و اگر نیاز باشد، درمان تنظیم میشود.
این درمان وابستگی عاطفی:
عزت نفس را تقویت می کند.
مکالمه ذهنی و هجوم افکار مزاحم را قطع می کند.
عدم پذیرش و انتقاد از خود را خنثی می کند.
رشد مهارت های اجتماعی و عاطفی را در پی دارد.
افسردگی، تروما و اختلالات اضطرابی را درمان می کند.
به فرد کمک می کند تا مهارت های مراقبت از خود و مسئولیت شخصی را توسعه دهد.
افراد را در درک چگونگی ایجاد روابط سالم تر راهنمایی می کند.
آنها را درگیر عادات و رفتارهای غنی تر و رضایت بخش تر می کند.
از طریق غیرفعال کردن الگوهای ذهنی ناکارآمد، ابزارهایی را برای تغییر به آنها ارائه می دهد.
همه برای رشد، شکوفایی و شادی به عشق نیاز دارند. اما، فرار از وابستگی عاطفی آسان نیست. در واقع، این ایده خوبی است که جایی در این بین بمانید. به محبت دیگران نیاز داریم، اما بهترین تامین کننده عشق و اعتبار خودمان هستیم.
رهایی از وابستگی عاطفی بیش از حد
هیچ کس نمی تواند تنها با عشق به خود زندگی کند. رفاه شما فقط به اعتبار و محبتی که به خود می دهید بستگی ندارد. برای احساس رضایت و خوشحالی، به عشق و محبت دیگران نیز نیاز دارید. با این حال، این بدان معنی است که شما اغلب در دام خفقان وابستگی عاطفی و خود تخریبی آهسته آن می افتید.
بنابراین، باید سعی کنید در حد وسط بمانید. لذت بردن از تقویت عاطفی عزیزانتان بدون اینکه آنها را به تنها منبع وجودی عشق خود تبدیل کنید. خوشبختی یعنی خودت را موجودی ارزشمند و آزاد ببینید. بنابراین، اگرچه از بودن در یک رابطه لذت می برید، اما از استقلال خود نیز لذت می برید.
منبع: سواد زندگی