علت ترس بچه ها از تاریکی، جویا شوید
اگر کودک شما خوابهای ترسناک یا کابوس میبیند و از آن میترسد، کافی است مانع حرف زدن او و تخلیه هیجانهایش نشوید.
واکنش و رفتار درست والدین در مقابل کودکی که از تاریکی میترسد، باید اینطور باشد: «میدونم که ترسیدی، بیا بریم ببینیم چه چیزی تو را ترسانده!» با روشن کردن چراغ و بررسی هر شیء و حتی سایههایی که در تاریکی ایجاد میکنند، به فرزندتان آرامش و اطمینان خاطر بدهید هر آنچه در روز و روشنایی وجود دارد، در شب تاریک هم هست. سایهبازی کردن در اتاق تاریک یا نیمهتاریک نیز برای گذر از دوره ترس بچههاست.
اگر خود شما یا همسرتان از تاریکی میترسید، امکان دارد این رفتار نامناسب شما ترس را به بچهها هم القا کند بنابراین به درمانگر مراجعه و این ترس را که جزو اختلالهای اضطرابی است، درمان کنید. درمان اصلی ترسها، از هر نوع باشند، حساسیتزدایی تدریجی است.
درمانگر از شما میخواهد تصور کنید در جای تاریکی هستید و کمک میکند در ذهنتان به چیزهای قشنگ، آرامش و سکوت نهفته در تاریکی بیندیشید. با این تمرین روزی میرسد که در محیط تاریک واقعی هم بتوانید بر ترس خود غلبه کنید. این ترس در کودکان باید تا دوره دبستان از بین برود وگرنه دیگر جزو پدیدههای رشدی و طبیعی نیست و به بررسی نیاز دارد.
اگر کودک شما خوابهای ترسناک یا کابوس میبیند و از آن میترسد، کافی است مانع حرف زدن او و تخلیه هیجانهایش نشوید. اگر صبح روز بعد میخواهد درباره کابوسش بگوید هم شنونده باشید تا شاید بتوانید موضوع و علت اصلی کابوسها را از همین طریق پیدا و رفع کنید.
افکار و احساسات سرکوبشده معمولا در رویاها نمود پیدا میکنند. بچه ۵ ساله تفاوت خواب و واقعیت را میداند اما اگر برای کودک زیر ۳ سال این اتفاق بیفتد، قضیه متفاوت خواهدبود. بچههای زیر ۳ سال تفاوت خواب و واقعیت را نمیدانند و حتی بعد از باز کردن چشمها و در حالی که در آغوش شما هستند، حس میکند همچنان خواب است.
به همین دلیل امکان دارد جملههایی مانند «نه! نمیخوام خرسم را به علی بدهم» بگوید و با گریه حتی دستش را دراز کند که خرسش را بگیرد. او را در آغوش بگیرید، ببوسید و بگویید: «خواب دیدی عزیزم!» تدبیری بیندیشید در قصههایی که در طول روز برایش میخوانید با مفهوم خواب دیدن و تفاوت آن با واقعیت تا حدی آشنا شود.
بهتر است کابوس دیدن و وحشتهای شبانه بچهها را با نگاه وسواسگونه ننگرید و اجازه دهید این اختلالهای خواب طی شوند، مگر اینکه تکرار شوند و زندگی شما را مختل کنند اما در مورد اختلالهای اضطرابی و ترسهای مختلف لازم است حتما بررسی انجام و عکسالعمل مناسب و به موقع نشان داده شود تا این ترس و اضطرابها ریشهدار نشود.
اگر خود شما یا همسرتان از تاریکی میترسید، امکان دارد این رفتار نامناسب شما ترس را به بچهها هم القا کند بنابراین به درمانگر مراجعه و این ترس را که جزو اختلالهای اضطرابی است، درمان کنید. درمان اصلی ترسها، از هر نوع باشند، حساسیتزدایی تدریجی است.
درمانگر از شما میخواهد تصور کنید در جای تاریکی هستید و کمک میکند در ذهنتان به چیزهای قشنگ، آرامش و سکوت نهفته در تاریکی بیندیشید. با این تمرین روزی میرسد که در محیط تاریک واقعی هم بتوانید بر ترس خود غلبه کنید. این ترس در کودکان باید تا دوره دبستان از بین برود وگرنه دیگر جزو پدیدههای رشدی و طبیعی نیست و به بررسی نیاز دارد.
اگر کودک شما خوابهای ترسناک یا کابوس میبیند و از آن میترسد، کافی است مانع حرف زدن او و تخلیه هیجانهایش نشوید. اگر صبح روز بعد میخواهد درباره کابوسش بگوید هم شنونده باشید تا شاید بتوانید موضوع و علت اصلی کابوسها را از همین طریق پیدا و رفع کنید.
افکار و احساسات سرکوبشده معمولا در رویاها نمود پیدا میکنند. بچه ۵ ساله تفاوت خواب و واقعیت را میداند اما اگر برای کودک زیر ۳ سال این اتفاق بیفتد، قضیه متفاوت خواهدبود. بچههای زیر ۳ سال تفاوت خواب و واقعیت را نمیدانند و حتی بعد از باز کردن چشمها و در حالی که در آغوش شما هستند، حس میکند همچنان خواب است.
به همین دلیل امکان دارد جملههایی مانند «نه! نمیخوام خرسم را به علی بدهم» بگوید و با گریه حتی دستش را دراز کند که خرسش را بگیرد. او را در آغوش بگیرید، ببوسید و بگویید: «خواب دیدی عزیزم!» تدبیری بیندیشید در قصههایی که در طول روز برایش میخوانید با مفهوم خواب دیدن و تفاوت آن با واقعیت تا حدی آشنا شود.
بهتر است کابوس دیدن و وحشتهای شبانه بچهها را با نگاه وسواسگونه ننگرید و اجازه دهید این اختلالهای خواب طی شوند، مگر اینکه تکرار شوند و زندگی شما را مختل کنند اما در مورد اختلالهای اضطرابی و ترسهای مختلف لازم است حتما بررسی انجام و عکسالعمل مناسب و به موقع نشان داده شود تا این ترس و اضطرابها ریشهدار نشود.
منبع:
جام جم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼