کودک یک ساله، نحوه تفکرش
کودک یک ساله شما در طول این سال توانایی اندیشیدن و فکر کردن خود را گسترش میدهد.
کودک یک ساله شما در طول این سال توانایی اندیشیدن و فکر کردن خود را گسترش میدهد. اما برای شما درک آنچه در ضمیر و ذهن او میگذرد، همیشه آسان نخواهد بود.
روش فکر کردن کودک یک ساله در مقایسه با بزرگترها متفاوت است. اغلب والدین نسبت به آنچه کودک یک سالهشان درک میکند و انتظاراتی که از او میرود، هرگز اطمینان کامل ندارند.
شما هرچه درک و آگاهی بیشتری از نحوه تفکر کودکتان پیدا کنید، بهتر میتوانید حمایت و تحرک لازم را برای رشد و پیشرفت هوشی و ذهنی کودکتان فراهم آورید، بدون اینکه فشاری بیشازحد تواناییهای کودک، بر او وارد کنید.
اگر به کودکتان هنگام بازی توجه کنید، متوجه خواهید شد او اغلب بسیار جدی، با آنچه که انجام میدهد درگیر میشود. چه مشغول آزمایش کردن یک ماشین اسباببازی و جلو و عقب بردن آن روی سطح میز باشد، چه سرگرم کوبیدن چند قاشق به یکدیگر و یا بازی با دکمههای دستگاه تلویزیون.
در این سن، کودک شبیه دانشمندی است که قبل از رسیدن به نتیجه باید به آزمایش بپردازد. ولی درهرصورت، برخلاف دانشمند، که میتواند از تجربۀ دیگران بیاموزد، کودک یک ساله در هنگام آموختن به تجربیات شخصی خود نیاز دارد.
بهعلاوه به علت اینکه هنوز حافظه کودک در مقایسه با کودکان بزرگتر، ضعیفتر است، برای یادگیری باید کارها را بارها و بارها تکرار کند.
کودک با یقین از آنچه آموخته، اغلب تجربهاش را چندین بار تکرار میکند و به اختلافات جزئی که ممکن است موردتوجه بزرگسالان قرار نگیرد، توجه میکند. مثلاً ممکن است یک اسباببازی پلاستیکی را در دست بگیرد و به میز بکوبد. از این کوبش صدای جالبتوجهی ایجاد میشود، بنابراین کودک آن را تکرار میکند.
او هر بار این کار را شدیدتر تکرار و به تغییر ایجادشده در صدا گوش فرا میدهد، بعد ممکن است اسباببازی دیگری بردارد و به میز بکوبد و به اختلاف صدا و احساسی که در او به وجود میآید، توجه کند.
چنانچه نیاز کودک یک سالهتان را برای آزمایشهای مکرر به رسمیت بشناسید، به خاطر اجازه دادن به او برای انتخاب آنچه در آن لحظه میل دارد بیاموزد، احساس بهتری خواهید داشت.
ممکن است اتاق کودک پر از سرگرمیهای جالب باشد ولی او بخواهد تمام وقتش را به بازی کردن با یک اسباببازی بهخصوص بگذراند، شاید سایر کودکان تحرک بیشتری داشته باشند ولی نگران نباشید، کودک شما نیز به همان خوبی میآموزد.
کودک برای تقویت قوۀ حافظه و هوش خود، به انگیزش و تحرک مداوم و یا تعداد زیادی اسباببازی و سرگرمی نیاز ندارد.
وقتی به کودک در حال بازی خود مینگرید، به احساس رضایتی که در حین بازی موردعلاقهاش در چهرۀ او آشکار
میشود، دقت نمایید. شاید آنچه توانسته انجام دهد کوچک و ناچیز به نظر بیاید ولی اگر احساس کند بر مشکلی غلبه کرده است، دربارۀ خودش احساس لیاقت و رضایت خواهد نمود.
والدین اغلب از یادآوری موضوعاتی که کودک نوپا میتواند در حافظه خود ذخیره کند، شگفتزده میشوند. همچنین ممکن است از توانایی او در فراموش کردن چیزی که روز قبل از آن به خاطر سپرده، خشمگین شوند.
حافظۀ کودک بهصورت روزافزون افزایش مییابد ولی در این سن، پیشبینی آن غیرممکن است. اگر دستورالعملی را هر روز به او یادآوری کنید، درنهایت همکاری او را جلب خواهید کرد، اما ممکن است او این یادآوریها را برای چندین هفته، چندین ماه و یا حتی سالها لازم داشته باشد.
کودک یک ساله میتواند با تماشای شما، آنچه را که انجام میدهید، تقلید کند. بهتدریج که بزرگ میشود، بهمحض خارج شدن شما از اتاق، کارهایتان را تقلید میکند. علاوه بر مشاهده، به خاطر سپاری و تقلید کردن بهروشهای متفاوت دیگری، با مشاهده اعمالی که از شما سر میزند چیزهای جدید را تجربه میکند.
با نزدیکتر شدن کودک به دو سالگی، او میتواند مجموعۀ کاملی از فعالیتها را تقلید کند. سپس با ترکیب کارها و فعالیتهای مشاهدهشده، آنها را تقلید میکند و بهاینترتیب به تقلید از دیگران میپردازد. این عمل بازی تخیلی نامیده میشود و هنگامیکه کودک یک سالهتان به دومین سال روزش نزدیک میشود، این نوع تظاهرات عملی را بیشتر و بیشتر مشاهده خواهید کرد.
به این دلیل است که کودک یک ساله ترجیح میدهد با تلفن یا ظروف واقعی بازی کند، درحالیکه کودکان بزرگتر بهتدریج به انواع اسباببازیهای جذاب و دلفریبی که مغازههای اسباببازیفروشی را پرکردهاند، علاقه مند میشوند. بازی با اسباببازیها، نیروی تخیل بیشتری میطلبد.
بزرگسالان برای شرح مفاهیم، از کلماتی استفاده میکنند که ما از آن بهعنوان تفکر سمبلیک یاد میکنیم. کلمات به ما اجازه میدهند درک خود از جهان را با دیگران در میان بگذاریم، بدون اینکه مجبور باشیم همهچیز را مستقیماً تجربه کنیم.
کودک یک ساله هنوز قادر به اینگونه اندیشیدن نیست. او تنها آنچه را میتواند تجربه کند، درک مینماید و چون نمیتواند ورای تجربهاش نتیجهگیری کند، گاهی بین حوادث، ارتباطی مستدل، برقرار میکند، درحالیکه این روابط در عمل صحیح نیستند.
کودک ممکن است به تجربه بیاموزد هنگام شنیدن صدای اتومبیل پدر از بیرون، میتواند در انتظار ورود او به خانه باشد. حال اگر روزی پدر بهجای اینکه بلافاصله به منزل وارد شود، برای صحبت کردن با همسایه چنددقیقهای تأخیر کند، کودک ممکن است گیج و سرگردان و یا عصبانی شود.
هنگامیکه شما توانایی محدود کودکتان را در ایجاد ارتباط انتزاعی (ذهنی و غیرقابل لمس) تحسین میکنید، همزمان میتوانید با تحسین و تشویق، آموختن را به روش خودش شروع کنید.
هنگامیکه کودک اسباببازی خود را بر زمین میاندازد، اصول نیروی جاذبه را کشف میکند. هنگامیکه سعی می
کند گاری چرخدارش را بهجای پیادهروی سیمانی از روی چمنها حرکت دهد، فیزیک را یاد میگیرد. وقتی میآموزد شکر و نمک به هم شبیهاند ولی مزۀ متفاوتی دارند، شیمی و فیزیولوژی را تجربه میکند.
او به کمک شما نیاز دارد پس محیطی برای او فراهم کنید تا بتواند با امنیت خاطر و به روش و با سرعت خودش کشف و تجربه کند، به صورتی که بتواند از یادگیری پدیدههای جهان لذت ببرد. هرچه برای درک و چگونگی اندیشیدن او بیشتر تلاش کنید، از تماشای یادگیری او لذت بیشتری خواهید برد.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼