برخورد مناسب با پرخاشگری کودکان، مخصوص والدین
گرچه پرخاشگری کودک امری طبیعی است، اما در صورتی جنبه بالینی پیدا میکند و باید با آن جدی برخورد کرد.
روش برخورد درست با پرخاشگری کودکان چیست؟ اگر کودک شما هم گاهی اوقات رفتار های پرخاشگر دارد و تمایل دارید این مشکل در او حل شود با این مقاله همراه باشید.
«دیروز عصر پسر شش سالهام را برای تفریح به پارک بردم. دو سه ساعتی را با همسالانش بازی کرد و خوشحال بود. خوراکیهای جورواجوری که دوست داشت برایش خریدم، اما در راه بازگشت پشت ویترین یکی از مغازههای اسباب بازی ایستاد و با اصرار از من خواست تا یک ماشین بزرگ کوکی برایش بخرم. ماه پیش شبیه همان ماشین را خریده بودم و او بعد از یک هفته خرابش کرد. هرچه اصرار کرد قبول نکردم و او با دیدن مخالفت من شروع به گریه کرد و مدام پا بر زمین میکوبید. دفعه اولش نیست؛ هر بار چیزی میخواهد و من به حرفش گوش نمیدهم همین رفتار را تکرار میکند.»
اینها سخنان مادر جوانی است که نمیداند در برابر این مشکل رفتاری فرزندش چه کند. حتماً شما هم در بین اطرافیان بچههایی را دیدهاید که به خاطر کوچکترین موضوع، داد و فریاد راه میاندازند.
امروزه پرخاشگری کودکان نسبت به گذشته بیشتر شده است که در وهله اول باید ببینیم پرخاشگری کودکان اصولا چیست؟
پرخاشگری در کودکان یک اختلال رفتاری طبیعی و تقریباً شایع است و از آنجا که در سنین پایین کودک قدرت تجزیه و تحلیل بالایی ندارد، تنها با مشاهده این رفتارها به صورت تقلیدی، آن را تکرار میکند. پرخاشگری لفظی، غالباً در بین دختربچهها و پرخاشگری بدنی در بین پسرها دیده میشود. بچهها در سن خیلی پایین با نقاشی و داستانهای نیمه کاره احساسات ناخوشایند خود را نشان میدهند. بد نیست بدانیم پرخاشگری انواع مختلف دارد. گاه این رفتار وسیلهای است که کودک قصد دارد به کمک آن به خواستههایش برسد و والدین را تسلیم خود کند. پرخاشگری بیرونی حالتی است که کودک قصد صدمه زدن به دیگران را دارد. در مورد پرخاشگری درونی او از نوعی افسردگی رنج میبرد و هرچه ناراحتی دارد در دل خود میریزد که اگر این مشکل جدی تلقی نشود در آینده به خودزنی و حتی خودکشی منجر میشود.
بچههای نازپرورده که همیشه خواستههایشان برآورده شده است نیز وقتی به مدرسه میروند و با شکست در موارد مختلفی روبرو میشوند نیز گاه رفتارهای خشونت باری را بروز میدهند.
مهمترین عوامل زمینه ساز پرخاشگری کودکان
گرچه پرخاشگری کودک امری طبیعی است، اما در صورتی جنبه بالینی پیدا میکند و باید با آن جدی برخورد کرد که به صورت الگویی رفتاری برای کودک ترسیم شود.
در رابطه با علل زمینه ساز، الگو پذیری از والدین مهمترین و نخستین عاملی است که بچهها را به سمت رفتارهای خشونت آمیز پیش میبرد. در خانوادههایی که والدین با عصبانیت صحبت میکنند، با یکدیگر نزاع دارند، برخوردهای فیزیکی وجود دارد و کودک با مشاهده این رفتارها به تقلید از پدر و مادر این کارها را تکرار میکند. همچنین وضعیت اقتصادی و تعداد زیاد اعضای خانواده هم میتواند در بروز این رفتار دخیل باشد چون مانع از رسیدگی صحیح والدین به فرزند میشود.
مورد دوم ناکامی بچه در رسیدن به اهداف و خواستههایش است. وقتی او اسباب بازی میخواهد، دوست دارد کاری مخالف نظر پدر و مادر انجام دهد و با داد و فریاد و برخوردهای تهاجمی سعی میکند تا حرف خود را به کرسی بنشاند و به عبارت بهتر از این حربه برای رسیدن به مقاصدش استفاده میکند.
در علم تعلیم و تربیت، سبکهای مختلفی برای فرزند پروری تعریف شده است. یکی از این شیوههای غلط، فرزندپروری دیکتاتوری است. در چنین خانوادههایی یک نفر که معمولاپدر است، همه تصمیم گیریهای خانواده را عهده دار است. او نظرش را به دیگران تحمیل میکند. وظایف همه را مشخص میسازد، نظم خاصی در خانه حکمفرماست، هیچ کس حق اظهارنظر ندارد و در این شرایط ممکن است فرزندان به ظاهر اطاعت پذیری داشته باشند، اما در مواجهه با بچههای دیگر خصوصاً بچههای کوچکتر از خودشان فحاشی، کتک زدن، عصبانیت و را نشان میدهند. پس میتوان شیوه تربیت بچهها را عامل دیگری در پرخاشگری کودکان دانست.
در زندگی مدرن امروز تلویزیون و بازیهای رایانهای نیز رفتار خشونت بار بچهها را تشدید میکند. بازیها و صحنههای نمایشی خشن برای آنها جذابیت زیادی دارد. با مشاهده این صحنهها کودک چنین حرکاتی را یاد میگیرد، حساسیت او نسبت به این صحنهها کم میشود، اگر تا به حال از آنها میترسیده کم کم برایش عادی میشود. حتی قید وبندهای خشونت نیز در نظرش کمرنگ میشود، چنانکه اگر تا به حال دوست نداشته تا وجههاش به خاطر این رفتارها مقابل دیگران مخدوش شود، دیگر ابایی از انجام آنها ندارد. همچنین وقتی میبیند که قهرمان داستان به کمک این راهکار به هدفش رسیده، او هم تقلید میکند.
در کنار الگوپذیری از بزرگترها گاه تلقین نامناسب والدین مثل «نکنه از بچههای دیگر کم بیاری»، «نباید تو سری خور باشی» و نظایر آن این احساس را در کودک تقویت میکند.
برخورد مناسب پدر و مادر با کودکان پرخاشگر
بهتر است با یک روانشناس مشورت داشته باشند و تحت نظر او رفتارهای فرزندشان را اصلاح کنند. عموماً روانشناس قراردادی رفتاری بین والدین و کودک میبندد. در این صورت روی کاغذی خواستههای کودک و روی کاغذ دیگری خواستههای والدین نوشته میشود. هر بار که بچه رفتار صحیحی مطابق نظر پدر و مادر داشته باشد، میتواند به یکی ا ز خواستههایش برسد. این شیوه را والدین میتوانند در منزل هم با فرزند خود انجام دهند.
در روانشناسی کودک شیوه تربیتی دیگری نیز به نام «اقتصاد ژتونی» در کنترل پرخاشگری کودک بسیار مؤثر است. در این روش همه رفتارهای بد کودک مانند داد زدن، فحش دادن، لگد زدن، خراب کردن وسایل و و از طرفی هم چیزهایی که دوست دارند مثل سینما، خرید اسباب بازی، پارک رفتن و نظیر آن لیست میشود. برای هر بار عدم تکرار رفتارهای بد هم امتیازی در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال اگر در روز ۱ بار دیگران را لگد میزده و حالاآن را به ۵ بار رسانده است، مطابق طرح، امتیازی معادل پارک رفتن را به دست آورده است. البته این برنامه باید با نظر یک روانشناس انجام شود. همچنین بد نیست یادآور شویم که این روش برای ایجاد، کنترل و تغییر برخی رفتارهای بچهها کاربرد دارد.
اگر کودک با روشهای پاداشی هیچ تغییر رفتاری نداشت، باید به جریمه و محروم کردن متوسل شد. البته اگر او را مثلااز تماشای برنامه مورد علاقهاش محروم میکنید. شرایط طوری نباشد که به اتاق برود و با اسباب بازیهایش بازی کند. در واقع باید محروم شدن را درک کند. چون در غیر این صورت، حالت عادت گونه به خود میگیرد. البته نکته بسیار مهم دیگر این که اگر این شیوه را در پیش میگیرید، حتماً قدرت انجام آن را به طور صحیح و کامل داشته باشید. بعضی والدین خصوصاً مادر بعد از چند دقیقه حرف خود را نقض میکنند که این اشتباه بسیار بزرگی است. بار دیگر یادآور میشوم که تنبیه را به عنوان آخرین راهکار انتخاب کنید.
عمدهترین راهکارهایی که مانع از بروز رفتارهای پرخاشگر در کودک میشود
در تربیت بچهها حقیقتاً نقش خانواده بسیار مهم و تاثیرگذار است. کیفیت رفتار والدین با یکدیگر و با دیگر اعضای خانواده، چگونگی برخورد آنها با نیازهای کودک و اطلاع از جنبههای مختلف رشد کودک بسیار مهم و حائز اهمیت است. به عنوان مثال اگر ندانند که در یک سن خاص، لجبازی بچه جنبه طبیعی دارد و مرتباً با او مقابله کنند روحیه مقابله و پرخاش در بچه شکل میگیرد. والدین باید بدانند که هر نوع رفتار کودک در هر مقطع سنی عادی است مگر آنکه در حد افراط باشد که در این صورت نیاز به توجه جدی خواهد داشت.
مسئله بسیار مهم دیگر کنترل و دقت در تماشای تلویزیون است. تلویزیون تماشا کردن او را محدود کنید. اصلااجازه ندهید فرزندتان فیلمهای خشن را نگاه کند. اگر چنین صحنههایی را دید برایش توضیح بدهید که این حرکات واقعی نیست، بازیگران فقط دارند نقش بازی میکنند و در واقع صدمهای ندیدهاند.
از طریق قصه گویی و نمایش، درد و رنجی را که انسانها و حیوانات آزاردیده متحمل میشوند برایش بازگو کنید. این شیوه خصوصاً برای کودکان خیلی کوچک بسیار تاثیرگذار است.
سعی کنید رفتارهای متغایر با پرخاشگری مثل محبت، نوازش، کمک و را به او یاد دهید.
شرایطی را برای بچه فراهم آورید که بتواند هیجاناتش را تخلیه کند. گاه کودکان به خاطر قرار گرفتن در محیطهای بسته و عدم فضای کافی برای بازی ناراحت میشوند و به نوعی نمیدانند چطور خود را تخلیه روحی کنند.
در منزل با فرزندتان مباحث گروهی داشته باشید. این گفت وگوها باعث ایجاد شخصیت در کودک شده و یک پرده حجب و حیا بین او و پدر و مادر شکل میگیرد. در این صورت او هربار که خواسته و نیازی داشته باشد در قالب صحبت و بدون ناراحتی آن را به والدین بروز میدهد.
نکته مهم دیگری که باید در اینجا اشاره کرد این است که از تنبیه بدنی حتماً اجتناب کنید؛ چرا که میتواند تاثیرات سویی را در آینده کودک در پی داشته باشد.
منبع:
آموزک
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼