پرورش خلاقیت در کودکان، تغییر نگرش های غلط
بی شک یکی از دغدغههای اساسی والدین و مربیان کودکان، پرورش کودکانی است که به حد مطلوبی به رشد و شکوفایی برسند اما سوال این است که این رشد و شکوفایی چه تعریفی دارد؟
بی شک یکی از دغدغههای اساسی والدین و مربیان کودکان، پرورش کودکانی است که به حد مطلوبی به رشد و شکوفایی برسند اما سوال این است که این رشد و شکوفایی چه تعریفی دارد؟ برخی بر این باور هستند که کودکانی فراتر از خویش تربیت کنند یا آن که قدرت سازگاری آنها را در جامعهی رو به پیشرفت افزایش دهند یا آن که به گونهای بر این توان بیفزایند تا آنها در کوتاهترین زمان ممکن به موفقیتهای بزرگی دست یابند. البته همهی این اهداف و فراتر از آن خوب و قابل تحسین است اما اگر اولین گام یعنی شناخت کودکان با ضعف و نقصان همراه باشد، نتایج مطلوبی عاید آنها نخواهد شد. اشخاصی که پارا از این هم فراتر گذاشته و به دنبال خلاق کردن کودکان هستند، با چالشها و مسایل بیشتری رو به رو خواهند شد زیرا بحث خلاقیت، مبحث کاملاً ویژهای است و همانطوری که در سراسر نوشتارها به آن اشاره شدهاست، نگرشهای غلط و به دور از دیدگاههای علمی روانشناسی و سایر رویکردهای علمی، موجب به خطا رفتن شخص شده و حتی ممکن است نتایج معکوسی به دست دهد.
در چنین شرایطی است که این اشخاص ممکن است در ذهنیات اشتباه کسانی که گاه، خود را متخصص خلاقیت میدانند، به عوام زدگی گرفتار آیند و به این فکر بیفتند که با چند راه کار یا چند جلسه، کودکانی خلاق خواهند داشت. این گونه افراد به وفور دیده میشوند و صد افسوس که جایگاهی در نزد سایرین پیدا کرده و خواهند کرد. به کاربر گرامی و ارجمند توصیه میشود که در صورت امکان، سراسر مباحث متنوع خلاقیت را در وب سایت رشد که هدف آن آگاه سازی کاربران و ارائهی دیدگاه علمی است، مطالعه نموده و مباحث آتی آن را دنبال کنند. به یادداشته باشید که شتاب ورزیدن برای کسب نتیجهای عینی و ملموس در کودکان، موجب آشفتگی ذهنی آنها و شما خواهد شد.
از آن جایی که خلاقیت، یک فرآورده یا محصول نیست، نمیتوان انتظار داشت که فرضاً با حضور در جلسات خلاقیت یا کلاسهایی که برای کودکان برگزار میشود، کودک شما الزاماً به خلاقیت دست یابد. ممکن است این سوال در ذهن شما شکل بگیرد که اگر چنین است، پس پرداختن یا حضور در چنین جلساتی چه فایدهای دارد؟
باید اذعان داشت که هیچ کلاس، جلسات و راهکارهایی، به هیچ وجهی تضمین نمیکنند که خلاقیت کودکان به ظهور برسد، حتی اگر آن جلسات علمی و زیر نظر افراد متعدد و دلسوز برگزار شوند، چه رسد به آن که این افراد اهدافی غیر از آن داشتهباشند. پرورش و تعلیم کودکان نیازمند زمان است و کسانی که با آنها کار میکنند میباید از دانش فراوانی برخوردار بوده و با ارائه چند تکنیک عوام فریبانه درصدد ارائهی تصویر غلطی از مفهوم خلاقیت نشوند. بارها مشاهده شدهاست که عدهای با به کارگیری روشهای مستعمل و گاه بسیار عامیانه بر دارایی خویش افزوده و از استعداد فطری و پاک کودکان کاستهاند!
برخی از آنها با این دلیل که جامعه به سرعت رو به پیشرفت است و اگر کودک با این سرعت سازگار نشود، عقب میماند و با سایر بهانهها و دلایل واهی، حتی رشد طبیعی و معقول آنها را با خطراتی رو برو میسازند و از آنها افرادی خودبین و خود خواه کمال طلب و تمامیت خواه و یا مایوس و بیاعتماد بار میآورند. اگر جامعهای یا افرادی احساس کنند که از جهاتی خیلی عقب افتاده و رشد نکردهاند، ممکن است به صورت بیمارگونهای در صدد برآیند تا راه هایی را که سریعاً آنها را به مقاصدشان برساند دنبال کنند، غافل از این که برای رسیدن به اهداف گوناگون می باید زحمت کشید و وقت گذاشت و ممارست کرد تا این که آن اهداف قابل حصول شود. به چنین افرادی به اشتباه این مسیر غلط و کوتاه را خلاقیت مینامند و آن را ترویج و تبلیغ مینمایند!
در چنین وضعی، کودکان معصوم، آماج حملات آنها قرار خواهند گرفت تا بلکه آرزوها و آرمانهایشان را در کوتاهترین زمان ممکن به ایشان تحمیل کنند و صد افسوس که نام این را خلاقیت میگذارند!
علم روانشناسی که سالیان سال به تحقیق پیرامون رشد کودکان پرداخته است، تاکید بر آن دارد که رشد، امری تدریجی و همه جانبه است و.. به این معنا که کودک در بسیاری از عرصهها میباید آموزش و تعلیم ببیند و در شرایط مطلوب روحی و روانی قرار داشتهباشد تا به کمال برسد و این شکوفاییها از طریق همت و تلاش مربیان و والدین و سایر نهادها و سازمانهای اجتماعی تحقق مییابند و نه به کمک چند راه کار و یا توصیههای و رد گونهی افراد سود جو!
کودک، یک وسیلهی مکانیکی نیست که با اعمال چند دستور العمل و در زمانی کم، عملکرد و کارایی آن به حد ایدهآل برسد؛ بلکه موجودی همانند سایرین است که مانند شکوفههای نو رسیده، نیازمند رسیدگیهای مدام و آگاهانه و هوشمندانه است. اگر این هوشمندی و علم در کنار پرورش او نباشد طبعاً به رشد مطلوبی نخواهد رسید و میباید از علم روانشناسی به حد کفایت بهره برد و جای بسی تاسف است که حتی عده ای از کارشناسان نیز هنگامی که با بحث خلاقیت مواجه میشوند، نظراتی را بیان میدارند که با علم روانشناسی تضاد دارد به طور مثال آنها تشویق کردن کودک را که از ارکان اساسی رشد وی به شمار میآید منکر میشوند و به زعم خود، بر این باورند که تشویق، خط و جهت فکری به کودک میدهد، د رحالی که در خلاقیت، فرد نباید جهت فکری دریافت کند و خودش باید به طور مستقل عمل کند!
این گونه نظرات، طبعاً آن هوشمندی را که اشاره کردیم در بر ندارند و از ریشه اشتباه هستند زیرا آنها خلاقیت را مانند یک مفهوم مجرد و جداگانه تصور مینمایند و البته ما در اینجا در صدد نیستیم که اشتباهات را به طور مفصل بررسی کنیم بلکه تاکید بر هوشمندی والدین و مربیان می کنیم تا هر نظری را در مورد کودک خود اعمال نکنند . به هر روی در این پیشگفتار لازم میدانیم اشاره کنیم که بسیاری از مطالب آتی، ترجمهی مقالاتی هستند که در جای خود به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت و در ابتدا، این ایدهها بیان و ارائه شده و در صورت لزوم مورد نقد و بررسی قرار خواهند گرفت.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼