شیوه های فرزند پروری والدین، چند سبک
آیا سبکهای فرزند پروری بر تعاملات اجتماعی کودکان تأثیر دارد؟
این مقاله را با یک سوال شروع میکنم: «آیا سبکهای فرزند پروری بر تعاملات اجتماعی کودکان تأثیر دارد؟» جواب این سؤال بدون لحظهای تأمل، بله است. تعاملات اجتماعی کودکان در همان ابتدا تا آخر زندگی تحت تأثیر روشهای تربیتی والدین قرار دارد. داشتن و به کارگیری قوانین خاص در منزل، استفاده از روشهای تشویقی و تنبیهی خاص والدین و وجود ساختار مشخص در نظام خانواده همراه با ویژگیهای سرشتی کودکان، نقش مهمی در رشد و تکامل آنها دارد… البته ناگفته نماند که روشهای تربیتی والدین نیز تحت تأثیر فرهنگ قرار دارد. همچنین والدین ما سبک تربیتی خود را از والدینشان به ارث میبرند.
حیطههای تربیتی والدین
دو موضع و حیطه در نظام تربیتی والدین وجود دارد که بر تعاملات کودکان تأثیر دارد. یکی از آنها گرمی و محبت والدین است که شامل میزان حمایت، محبت و تشویق آنها میشود و به کودک حس امنیت روانی میدهد.حیطه دوم «کنترلگری والدین» است، یعنی میزان نظم و نظارتی که والدین بر رفتار کودکان خود دارند. بر اساس این دو حیطه سبکهای فرزند پروری به چهار دسته تقسیم میشود.
سبکهای فرزندپروری
سبک فرزندپروری مقتدرانه:
در این شیوه تربیتی، گرما و محبت و کنترل والدین کافی و متعادل است، در این سبک والدین با محبت و حمایت کننده هستند ولی در سیستم خانواده آنها قوانین و حدود مشخص و باساختاری منظم وجود دارد. در چنین فضایی کودک با هر ویژگی شخصیتی اعم از راحت، دشوار یا دیرجوش، احساس امنیت و آرامش میکند، برای هر نوع رفتار کودک بازخورد مشخص وجود دارد، روشهای تشویق و تنبیه تعیین شده است، کودک تقریباً پیامد رفتار خود را میداند و سعی میکند براساس بازخوردهای والدین رفتار خود را تنظیم کند.
در این شیوه تربیتی، گرما و محبت و کنترل والدین کافی و متعادل است، در این سبک والدین با محبت و حمایت کننده هستند ولی در سیستم خانواده آنها قوانین و حدود مشخص و باساختاری منظم وجود دارد. در چنین فضایی کودک با هر ویژگی شخصیتی اعم از راحت، دشوار یا دیرجوش، احساس امنیت و آرامش میکند، برای هر نوع رفتار کودک بازخورد مشخص وجود دارد، روشهای تشویق و تنبیه تعیین شده است، کودک تقریباً پیامد رفتار خود را میداند و سعی میکند براساس بازخوردهای والدین رفتار خود را تنظیم کند.
وجود حدود و قوانین مشخص در خانواده به کنترل رفتار کودکان دشوار کمک بیشتری میکند و این ثبات و پایداری در روشهای تربیتی موجب بروز احساس امنیت در خانواده به خصوص در فرزندان میشود. در چنین خانوادههایی با این نوع سبک تربیتی کودکان، خلاق، متکی به نفس، مستقل و موفق، بار میآیند.
سبک فرزند پروری مستبدانه:
گرما و محبت والدین کم و در مقابل کنترل آنها شدید است. در این روش، والدین در عین داشتن انتظارات زیاد از فرزندان خود، کنترل و نظارت شدیدی بر رفتار آنها دارند و بیشتر از روشهای تنبیهی و تهدید استفاده میکنند؛ اغلب کودکان به خصوص کودکان دشوار به این روش تربیتی پاسخ خوبی نمیدهند، در چنین سیستمی کودکان زود از کوره در رفتن، دمدمی مزاج بودن، پرخاشگری و اختلالات رفتاری شدید را نشان میدهند. احساس عدم امنیت و آرامش در چنین خانوادههایی کاملاً احساس میشود.
گرما و محبت والدین کم و در مقابل کنترل آنها شدید است. در این روش، والدین در عین داشتن انتظارات زیاد از فرزندان خود، کنترل و نظارت شدیدی بر رفتار آنها دارند و بیشتر از روشهای تنبیهی و تهدید استفاده میکنند؛ اغلب کودکان به خصوص کودکان دشوار به این روش تربیتی پاسخ خوبی نمیدهند، در چنین سیستمی کودکان زود از کوره در رفتن، دمدمی مزاج بودن، پرخاشگری و اختلالات رفتاری شدید را نشان میدهند. احساس عدم امنیت و آرامش در چنین خانوادههایی کاملاً احساس میشود.
کودکان دشوار با والدین مقابله میکنند و اغلب برخوردهای شدیدی میان والدین و کودکان به وجود میآید و در صورت استفاده از این نوع روش تربیتی، کودکان دیرجوش بیشتر گوشه گیر و منزوی میشوند.
سبک فرزند پروری سهلگیرانه:
گرما و محبت زیاد است اما قوانین مشخص با حد و مرز معین برای کنترل رفتار کودکان وجود ندارد. در چنین روشی تشویق و حمایت به اندازه کافی وجود دارد اما ساختار مشخصی برای رفتار کودکان تعریف نشده است. با چنین سبک فرزند پروری کودکان پرخاشگر، ناپخته و خارج از کنترل هستند.
سبک فرزند پروری سهلگیرانه:
گرما و محبت زیاد است اما قوانین مشخص با حد و مرز معین برای کنترل رفتار کودکان وجود ندارد. در چنین روشی تشویق و حمایت به اندازه کافی وجود دارد اما ساختار مشخصی برای رفتار کودکان تعریف نشده است. با چنین سبک فرزند پروری کودکان پرخاشگر، ناپخته و خارج از کنترل هستند.
در این خانوادهها بعضی از کودکان لوس میشوند. یعنی رفتار اجتماعی آنها نسبت به سن تقویمیشان ناپختهتر است، بدیهی است که در این سیستم به علت عدم وجود قوانین مشخص در خانواده کودکان دشوار مشکلات بیشتری مانند پرخاشگری و عدم رعایت احترام والدین را تجربه میکنند و دچار اختلالات رفتاری عمیقتری میشوند.
در نهایت در سبک فرزند پروری بیاعتنا یا آسانگیر، سطوح گرما و محبت و هم چنین کنترل و نظارت پایین و کم است. در این نظام تربیتی همین طور که محبت و حمایت کافی وجود ندارد، سرپرستی و کنترل بر رفتار کودکان نیز وجود ندارد. در چنین محیطی کودکان معمولاً متوقع، سرکش و نافرمان بار میآیند و توانایی برقراری تعاملات درست اجتماعی مانند شرکت در بازیهای گروهی و دوست یابی و نگه داشتن آنها را ندارند.
در این روش فرزندان اغلب بدون نظارت رشد میکنند، آنها مرتب به حد و مرز والدین تجاوز میکنند، در این خانواده هیچ فردی در پایگاه قدرتی مشخص حضور ندارد، به نوعی سیستم خودمختاری برای هر نوع رفتاری در خانواده وجود دارد و در چنین نظامی هر فرد با سبک خودش و برای خودش تصمیم میگیرد و آن را اجرا میکند. مسلماً در این خانوادهها باز هم کودکان دشوار گرفتار مشکلات بیش تری مثل پرخاشگری، نافرمانی و سرکشی میشوند.بنابراین کودکان با هر ویژگی سرشتی که دارند نیاز به محبت و کنترل کافی دارند، آنها نیاز دارند که مورد قبول و پذیرش والدین و دریافت کننده عشق آنها باشند و در عین حال نیاز دارند که در خانواده قوانین معینی وجود داشته باشد تا از آنها پیروی کنند.
منبع:
روزنامه اطلاعات
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼