سوال های سخت کودکانه، چه جوابی بدهیم؟
وقتی کودک از والدینش سوالات سخت و خاصی میپرسد، مثل این سوال که «تو هم قراره بمیری؟!»، پیدا کردن پاسخ مناسب برای کودک واقعا سخت است.
وقتی کودک از والدینش سوالات سخت و خاصی میپرسد، مثل این سوال که «تو هم قراره بمیری؟!»، پیدا کردن پاسخ مناسب برای کودک واقعا سخت است. والدین براساس غریزه عمدتا عبارات آرامشبخش را در پاسخ به کودک انتخاب میکنند و به او اطمینان میدهند که قرار نیست بمیرند! اما واقعیت این است که حتی والدین هم نباید چنین عباراتی را به کودک بگویند. از این گذشته، مرگ اجتنابناپذیر است و همه ما بالاخره روزی خواهیم مُرد. البته منظور ما این نیست که والدین ترس و دلهره کودک نسبت به مرگ را تحریک کنند.
وقتی کودک درباره ترس از مرگ با شما صحبت میکند، چه ترس از مرگ خودش یا ترس از مرگ ناگهانی والدین، باید رویکردی را انتخاب کنید که هم صادقانه باشد و هم با سن کودک تناسب داشته باشد. اگر کودک شما خصوصا در واکنش به همهگیری جهانی کووید-19 دچار ترس از مرگ شده است، نحوه پاسخ دادن شما بهعنوان والدین واقعا تفاوتهای بزرگی را بهوجود میآورد. خوشبختانه، پاسخگویی درست و مناسب میتواند حس کودک را تغییر دهد و درک او را از چرخه زندگی به مرتبه بهتری برساند.
ترس کودکان را جدی بگیرید
ممکن است کودک دقیقا زمانی درباره نگرانیهایش از مرگ با شما صحبت کند که شما مشغول سرگرمیهای خودتان هستید یا شدیدا درگیری شغلی دارید اما حتی در چنین شرایطی هم نباید کودک را دستبهسر کنید، بلکه باید کار خودتان را متوقف کنید، روی زمین بنشینید تا قد شما دو نفر با همدیگر برابر شود (این کار به کودک جرات صحبت کردن میبخشد) و بعد گفتوگو درباره زندگی و مرگ را با او شروع کنید. شما باید به کودک نشان دهید که واقعا به ترسهایش اهمیت میدهید. قرار نیست این گفتوگو فقط درباره مرگ باشد، بلکه شما میتوانید این گفتوگو را به بحثی جذاب، پویا، مفصل و عمیق تبدیل کنید.
درحال حاضر چون ماههاست که کودکان از برنامه درسی خودشان دور شدهاند، ممکن است احساس کنند که اوضاع هیچ وقت به حالت عادی برنمیگردد. رفتار والدین باید طوری باشد که ابتدا کودک از نگرانیهایش خجالت نکشد تا بتواند از ترسهایش با والدین صحبت کند. وقتی این صحبت شکل گرفت، وظیفه والدین است که در مقابله با این ترسها و نگرانیها به کودک کمک کنند.
به کودک در فهمیدن مرگ کمک کنید
کودکان اغلب تا پیش از ورود به مدرسه بالاخره درباره ترس از مرگ صحبت میکنند اما در این سن نمیتوانند مرگ را به شیوه بزرگسالان بفهمند. شاید این کودکان بدانند که مردگان را در زمین دفن میکنند اما همچنان نمیدانند که مرده بودن چه معنایی دارد، بنابراین ممکن است که این کودکان از سرما بترسند چون فکر میکنند زیر زمین سرد است یا فکر کنند که مرده بودن یعنی رها شدن در تاریکی و تنهایی زیر زمین. پس ترس کودکان از مرگ حول محور احساساتشان از مرده بودن میچرخد، نه معنای مرگ.
کودکان خردسال باور دارند که مرگ برگشتپذیر است پس وقتی خبر مرگ کسی را میشنوند، معمولا آنقدرها غمگین نمیشوند. حتی ممکن است که انتظار داشته باشند تا شخص مرده در موعد زمانی خاصی مانند تولدشان دوباره بازگردد. بیشتر کودکان در حوالی6-5 سالگی شروع به درک این نکته میکنند که مرگ دائمی است. حتی با اینکه درک آنها از مرگ در این سن شروع میشود، هنوز هم درکی از دیگر جنبههای مرگ ندارند.
بیشتر مطالعات تحقیقاتی، درک مرگ را به ۵ خردهمولفه تقسیم میکنند. تا زمانی که کودکان همه این ۵ مورد را درک نکنند، یعنی واقعا مرگ را نمیفهمند. در ادامه این ۵ خردهمولفه را معرفی میکنیم:
اجتنابناپذیری: پذیرفتن و تصدیق اینکه همه موجودات زنده سرانجام میمیرند.
فراگیری: درک این واقعیت که مرگ بدون استثنا برای همه موجودات زنده اتفاق میافتد.
برگشتناپذیری: درک این واقعیت که مرگ را هرگز نمیتوان چاره کرد.
توقف عملکردهای بدن: درک اینکه مرگ در درجه اول با متوقف شدن همیشگی عملکردهای بدن مشخص میشود.
رابطه علت و معلولی: درک این واقعیت که مرگ به علت از کارافتادگی کارکردهای بدن اتفاق میافتد و نه مثلا جادو.
هرچه کودکان بیشتر رشد میکنند، درک بهتری هم از این خردهمولفهها بهدست میآورند و معمولا بین ۷ تا ۱۰ سالگی به درک خوبی از همه این ۵ خردهمولفه میرسند اما تا زمانی که چنین اتفاقی نیفتاده باشد، ترس کودکان خصلت غیرمنطقی دارد. مثلا کودکانی را میبینیم که از والدین میپرسند: «اگر مادربزرگ برای تولدم برگردد و آدرس خانه جدید ما را نداشته باشد، باید چکار کند؟»
بنابراین قبل از اینکه تلاش خودتان را بهمنظور قانع کردن کودک درباره معنای مرگ و عادی بودن این اتفاق شروع کنید، باید متوجه شوید که درک کودک از خردهمولفههای 5گانه مرگ در چه مرحلهای قرار دارد و شما چگونه میتوانید این 5ضلعی مهم را تکمیل کنید. البته به یاد داشته باشید کودکان زیر سن مدرسه را نمیتوان درباره همیشگی بودن مرگ قانع کرد چون ذهنشان توانایی درک چنین چیزی را ندارد اما اگر کودک از دفن شدن، سرمای زیر زمین و تاریکی آنجا میترسد، میتوانید به او در درک این نکته کمک کنید که انسانها پس از مرگ درد نمیکشند.
از منظر زیستشناسی درباره بدن صحبت کنید
درحالی که شاید بخواهید توضیحات طولانی و مفصلی را درباره معنای زندگی به کودک ارائه دهید، کودکان بیشتر به دانستن این مساله علاقهمند هستند که چرا شخص مرده پس از مردن دیگر نمیتواند دستش را تکان بدهد. بنابراین بهتر است که خیلی سرراست و کوتاه به کودک توضیح دهید که بدن چگونه (مثلا مانند یک ماشین) سرانجام در روند کار کردنش متوقف میشود و نهایتا مغز هم از کار کردن بازمیایستد.
ممکن است کودک بپرسد «آیا بعد از مردن میشود چیزی را دید؟!» یا «چرا پزشکها نمیتوانند بدن را درست کنند؟!». وقتی با این سوالات سخت مواجه میشوید، بهجای دستپاچه شدن و تلاش برای یافتن پاسخهای خاص، همان پاسخهای ساده و واضح را انتخاب کنید.
مطالعات مختلفی نشان دادهاند که وقتی کودکان درک بهتری از زیستشناسی بدن بهدست میآورند، اضطراب و نگرانیشان از مرگ هم تا حدود چشمگیری کاهش مییابد. بنابراین بهتر است اطلاعات خودتان را از منظر زیستشناسی بیشتر کنید تا بتوانید پاسخهای ساده و البته بهتری به کودک بدهید.
بازبینی تخصصی: دکتر آرون یانسن، روانپزشک کودکان، نوجوانان و بزرگسالان، استاد دانشکده پزشکی فینبرگ در دانشگاه نورثوسترن
احساسات کودک را تایید کنید
اگر به کودک بگویید که او نمیمیرد و شما هم نمیمیرید، شاید بتوانید ترس او از مرگ را برای چند دقیقه کوتاه تسکین دهید اما بالاخره زمانی میرسد که کودک میتواند تفاوتها را ببیند و ساختگی بودن حرف شما را تشخیص دهد. پس اگر همیشگی بودن و اجتنابناپذیری مرگ را دائم انکار کنید، کودک در ادامه زندگیاش به این نتیجه میرسد که شما منبع موثق و قابلاعتمادی برای کسب اطلاعات نیستید. بنابراین بسیار مهم است که احساسات کودک را تایید کنید و به عبارتی به این احساسات اعتبار ببخشید. بخشی از تلاش برای این کار، یعنی خودداری از تقلیل احساسات کودک و بیارزش کردن احساسات او. مثلا اگر سریع به کودک بگویید: «بسه دیگه! نگران نباش!»، «من هنوز پیر نشدم که بمیرم!» و... ، کودک احساس میکند که احساساتش اشتباه هستند و باید آنها را سرکوب کند، درحالی که چنین کاری در ادامه فقط اضطراب کودک را افزایش میدهد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼