معرفی سه اثر حماسی ادب فارسی که این الگو در آن ها دیده می شود (به جز داستان رستم و سهراب)
برزونامه: منظومه ای متشکل از دو بخش و بر طبق جدیدترین تصحیح، 3738 بیت است. بخش اول این منظومه بی شباهت به داستان رستم و سهراب نیست. در این داستان، برزو- پسر سهراب- با سپاهیانی که افراسیاب در اختیارش گذاشته به ایران می آید و بی آنکه به نژاد خود آگاه باشد با رستم می جنگد. سرانجام نژاد او شناخته می شود؛ جنگ به صلح می انجامد و برزو به سپاهیان ایران می پیوندد. سراینده آن محمد کوسج است (← نحوی، 1387: 13-29 یا همو، 1379: 19-38).
جهانگیرنامه: منظومه ای است بالغ بر ۶۰۲۶ بیت که ظاهراً فردی به نام قاسم مادح در قرن هفتم آن را سروده است. داستان در شرح جنگ های جهانگیر- پسر رستم- با ایرانیان و سرانجام، درآمدن جهانگیر در سپاه ایران و سپس جنگ جهانگیر با رستم در مغرب است.
بانوگشسب نامه: این منظومه روایتی است از زندگی بانوگشسب، دختر رستم و نبردهای پهلوانانه ی او. ظاهراً این منظومه تنها حماسه ی ملی ایران زمین است که قهرمان آن یک پهلوان بانو است و این منظومه که در وصف جنگاوری های او سروده شده است، از رفتارهای قالبی زنانه (چون نرم خویی، لطافت، عشق آفرینی و افسون کنندگی که نقش های رایج زن در ادبیات فارسی هستند) تهی است. این منظومه در 1032 بیت سروده شده است و به نظر ذبیح الله صفا مربوط به نیمه ی دوم سده ی پنجم یا آغاز سده ی ششم هجری قمری است. (← کراچی، 1382: 13 و 14). همچنین روح انگیز کراچی تاریخ احتمالی سرایش آن را پس از سال 520 ذکر کرده است. (← همان، 14)
سراینده ی این منظومه تاکنون ناشناس مانده است و هیچ حدس و گمانی نیز درباره ی هویت او وجود ندارد. زیرا در هیچ یک از نسخ به جا مانده از آن نام سراینده یا کاتب وجود ندارد (← همان، ۱۷).